اگر تو فارغی از حال دوستان یارا
فراغت از تو میسّر نمیشود ما را
تو را در آینه دیدن جمال طَلعت خویش
بیان کند که چه بودست ناشکیبا را
بیا که وقت بهارست تا من و تو به هم
به دیگران بگذاریم باغ و صحرا را
به جایِ سرو بلندْ ایستاده بر لب جوی
چرا نظر نکنی یار سروِ بالا را ؟
شمایلی که در اوصاف حسن ترکیبش
مجال نطق نمانَد زبان گویا را
که گفت در رخ زیبا نظر خطا باشد؟
خطا بُوَد که نبینند روی زیبا را
به دوستی که اگر زهر باشد از دستت
چنان به ذوقِ ارادت خورم که حلوا را
کسی ملامت وامق کند به نادانی
حبیب من، که ندیدست روی عَذرا را
گرفتم آتش پنهان خبر نمیداری
نگاه مینکنی آب چشم پیدا را؟
نگفتمت که به یغما رود دلت سعدی؟
چو دل به عشق دهی دلبران یغما را
هنوز با همه دردم امید درمانست
که آخِری بُوَد آخرْ شبان یلدا را
#سعدی
دانی که چه شب گذشت بر من؟
لایأت بمثلها اعادیک
با اینهمه گر حیات باشد
هم روز شود شبان تاریک
فیالجمله نماند صبر و آرام
کم تزجرنی و کم اداریک
دردا که به خیره عمر بگذشت
ای دل تو مرا نمیگذاری ک
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهٔ کار خویش گیرم
✏ #سعدی
ꕥ◍⃟ @niloofaranehha
هدایت شده از کلبه ی شعر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من چنان عاشق رویت
که ز خود بیخبرم
تو چنان فتنه ی خویشی
که ز ما بیخبری
#سعدی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
تو شبی در انتظاری ننشستهای چه دانی
که چه شب گذشت بر منتظرانِ ناشکیبت؟
#سعدی
ꕥ◍⃟ @niloofaranehha