eitaa logo
زهرا حاجی پور . نیلوفرانه
224 دنبال‌کننده
356 عکس
60 ویدیو
7 فایل
🟧 اینجا مجالی برای شعر و یادداشت های ادبی است. ◀️کانال سروده های #زهرا_حاجی_پور ▶️ 💌 سرزمین شعر هایی که گاه خوانده نشده اند... 💌 ❤️دست عشقه روی دهانم❤️ 📝انتقاد و پیشنهاداتتون رو با دل و جان پذیراهستم: @Sidarta https://eitaa.com/niloofaranehha
مشاهده در ایتا
دانلود
بررسی غزل چهارم سعدی🥰 ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
اگر تو فارغی از حال دوستان یارا فراغت از تو میسّر نمی‌شود ما را تو را در آینه دیدن جمال طَلعت خویش بیان کند که چه بودست ناشکیبا را بیا که وقت بهارست تا من و تو به هم به دیگران بگذاریم باغ و صحرا را به جایِ سرو بلندْ ایستاده بر لب جوی چرا نظر نکنی یار سروِ بالا را ؟ شمایلی که در اوصاف حسن ترکیبش مجال نطق نمانَد زبان گویا را که گفت در رخ زیبا نظر خطا باشد؟ خطا بُوَد که نبینند روی زیبا را به دوستی که اگر زهر باشد از دستت چنان به ذوقِ ارادت خورم که حلوا را کسی ملامت وامق کند به نادانی حبیب من، که ندیدست روی عَذرا را گرفتم آتش پنهان خبر نمی‌داری نگاه می‌نکنی آب چشم پیدا را؟ نگفتمت که به یغما رود دلت سعدی؟ چو دل به عشق دهی دلبران یغما را هنوز با همه دردم امید درمانست که آخِری بُوَد آخرْ شبان یلدا را
غزل چهارم این غزل را به صورت مختصر در لایه ها ی سبک شناسی بر اساس نظریه ی سبک شناسی لایه ای بررسی می‌کنیم... عبارت است از : 1️⃣ لایه ی آوایی 2️⃣لایه ی واژگانی 3️⃣لایه ی نحوی 4️⃣ بلاغی 5️⃣ایدئولوژیک ✨️نخست لایه ی آوایی✨️ بسامد واج الف گویی بیانگر مقاومت عاشق در عاشق پیشگی است و گویا میخواهد دست به کاری زند که غصه سر آید از آنجا که قافیه میز در این لایه بررسی می‌شود سعدی با انتخاب قاعده ی الف قافیه دست خویش رو در مضمون آفرینی باز گذاشته است و درگیر محدودیت قافیه نشده است و با ردیف را حس و حال تکاپو را در خواننده برمی‌انگیزد. چون واج الف بر اساس دستگاه فیزیولوژی ایجاد صوت این حس را ایجاد می‌کند ✨️لایه ی واژگانی سبک✨️ در این لایه ما به بسامد انواع سبک و نوع دلالت آن ها می‌پردازیم که هرکدام که بیشتر باشد سبک شعر را به جانبی سوق می‌دهد الف)از لحاظ حسی یا ذهنی بودن : این غزل بسامد واژه های حسی بیشتری دارد و این غزل را بیشتر به سمت داستانی بودن و روایتی بودن سوق میدهد حتی در ابیات ۷ و ۸ که نگاهی فلسفی به موضوع داشته با چاشنی حس و تجربه همراه شده اند. ب)از لحاظ شفافیت واژگان: در این غزل واژه های دارای ایهام یا معنای مبهم زیاد دیده نمی‌شود و سهل بودن واژگان بیشتر از ممتنع بودن آن به چشم میخورد.مثلا واژگان یلدا ،آینه ،سرو و جوی و ....را به سادگی می‌توان با محسوسات تبیین کرد. ج)از لحاظ عام و خاص بودن و ارجاع در این غزل بین دلالت های عام و خاص واژگان توازن وجود دارد اما می‌توان مصادیق خاص را بر عام رجحان داد به طور مثال وامق و عذرا،سعدی،تو و دوستان و....خاص هستند و کلمات درمان باغ و امید و... عام هستند که این امر باعث شده غزل مصداقی باشد ارجاع کلمات آن نیز صریح نیست و ضمنی است که استفاده از ترکیبات استعاری و کنایی بر ضمنی بودن گزاره ها و کلمات دلالت داردبه طور مثال آخر داشتن شب یلدا ،آتش پنهان ،ذوق ارادت و...که این امر باعث شده عنصر ادبیت این غزل بر علمی بودن و تعلیمی بودن آن بچربد. د)از لحاظ بافت و ابداع: سعدی در اغلب غزلیات خود بافت محاصره را انتخاب می‌کند و حرف دل را واگو می‌کند البته بافت محاوره به معنای استفاده از زبان محاوره نیست بلکه به معنای خودمانی بودن واژگان غزل است در این غزل نیز کلمات رسمی نیستند و بیشتر از آنکه به بیان و تعلیم دیدگاه خاصی بپردازد نوعی گفت و گوی خودمانی با مخاطب استکه در ابیات ۱ و ۳. و ۱۱ به وضوح دیده می‌شود از لحاظ ابداع نیز شاعران هنوز وارد ترکیب سازی ها و واژه سازی های غریب سبک هندی نشده اند اما برخی عبارات نوترکیب را می‌توان در این غزل مشاهده کرد مانند:حسن ترکیب، یار سروبالا،دلبران یغما و ...که لازمه ی شعریت است . ه)از لحاظ رمزگان : در این باب بحث مفصل است و در این مجال نمیگنجد 1️⃣قسمت اول قسمت دوم در یادداشت بعد ⬅️ بررسی لایه ی نحوی
سجیل تر از اشک تو در زندگی ام نیست باریدی و چون توت تمام ثمرم ریخت
کبوتران حرم جان دادند😢😢😢😢
(کبوتری که دگر آشیان نخواهد دید ) چه بهتر است حرم آشیان او باشد کبوترانه اگر خورده آب و دانه ی تو چه خوب ،صحن تهِ این جهان او باشد مجاور تو ندارد زسیل ها باکی اگر که دست دعا ناودان او باشد
(شب است وشاهد و شمع وشراب و شیرینی) ولیک خانه ی همسایه است اینجا نیست باعرض معذرت از حافظ جان به علت دست بردن در شعر شبتون پر مهتاب 🌌 بدون تگرگ 🤐 سرشار از نگاه خداوند 🥰
ما را همه شب نمی برد خواب....😢
صبح علی الطلوع گدا بر تو می گذشت نزدیک ظهر بود که عالیجناب شد انشالله صبحتون اینجوری بخیر باشه 🤩 صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام
هر سحر از عشق دمی میزنم...
لیسَ عَلی المجنونْ حَرَج من از شکستن ها پُرَم