eitaa logo
نیم پلاک
439 دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
5.2هزار ویدیو
330 فایل
کانال #اختصاصی شهدا #سبک_زندگی و #خاطرات https://eitaa.com/nimpelak_m @abbasma
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روشنگری در هرند افشای جاسوسی .mp3
10.03M
☫﷽☫ 🌴🇮🇷🌴 و نقش جاسوس های ایرانی مقابل دشمن مشترک در 🥀 ﴿ ﴾ •❁ ❁• 📌 @abbasma 🕊 کانال اختصاصی (ایتا) https://eitaa.com/nimpelak_m 🌴🌷🇮🇷🌹🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
10.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لحظات پس از شهادت حاج حسن طهرانی مقدم 🔹روایتی داستانی از لحظات پس از شهادت سردار حاج حسن طهرانی مقدم با صدای راحله امینیان برگرفته از کتاب مرد ابدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💥بیست و هشتم آبان ماه سالگرد شهادت دانشجوی مدافع حرم، شهید علیرضا جیلان (دانشجوی اسبق رشته الکترونیک دانشگاه آزاد اسلامی واحد علامه مجلسی) که در جریان آزاد سازی شهر بوکمال سوریه در سال ۱۳۹۶توسط گروههای تکفیری داعش به درجه رفیع شهادت نائل آمد را گرامی می داریم طوبی له و حسن مآب 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 💠کانال مفاخر شهرستان مبارکه @mafakhermobarakeh 💠 کانال موسسه فرهنگی روایت فتح شهرستان مبارکه @Revayatfathmobarakeh 💠کانال علیرضا اسلامی فر @eslamifar1343
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 🗓 چهارشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۳ 🌙۱۸ جمادی الاولی ۱۴۴۶ 📿 يا حَيُّ يا قَيّوم 🌹 {علیه آلاف تحیة والثناء}
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از منتظر59
21.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهیدانه‌ زیستن‌ آقا مهدی‌زین‌الدین صحنه‌ی جالب و درس آموز از روبرو شدنِ شهید زین‌الدین با سرهنگ عراقی که به او سیلی زده بود ... او یکی از خاطراتش را این‌گونه برایمان تعریف کرد: 🔹️برای شناسایی با موتور به منطقه دشمن وارد شدم. مسافت زیادی را رفته بودم و برای رفع خستگی وارد چادر یک افسر عراقی شدم. در آنجا برای خودم چای هم ریختم. 🔹️بعد از دقایقی افسر عراقی وارد چادر شد و چون فکر می‌کرد سرباز هستم و بدون اجازه وارد چادرش شده‌ام، سیلی به من زد؛ من هم احترام نظامی گذاشتم و بدون اینکه او متوجه شود من ایرانی هستم، از چادر بیرون آمدم. 🔹️در جریان همان عملیات آن افسر عراقی را اسیر کردیم و او من را شناخت و باورش نمی‌شد فرمانده لشکر توانسته باشد به خاکشان نفوذ کند. 🔹️در این حین مادرم به آقا مهدی گفت: کاش آن سیلی که افسر عراقی به تو زده بود را تلافی می‌کردی! اما آقا مهدی گفته بود، که آن افسر بعثی، اسیر ما بود و ما نباید با اسیر رفتار تندی می‌کردیم.👌 هدیه به روح با عظمتش صلوات