eitaa logo
نیم پلاک
440 دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
4.8هزار ویدیو
318 فایل
کانال #اختصاصی #سبک_زندگی و #خاطرات شهدا https://eitaa.com/nimpelak_m @abbasma
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴🌹🇮🇷🌷🌴 *راز یک معامله ی شیرین بدون منت :"لباس شستن عوض تعمیر ماشین"* 🌴 تو قسمت تعمیرگاه کار میکردم چون هوای جنوب خیلی گرم بود صبح زود تاظهر کار میکردیم ظهر هم میرفتیم استراحت. 💐 یه روز ظهر تو هوای گرم یه جوانی اومد گفت:اخوی خداخیرت بده ما ماموریت داریم ماشین مارو درست کن برم.!! 🌹 گفتم مردحسابی الان ظهره خسته م برو فردا صبح بیا.!!! باارامش گفت:اخوی ما داریم از کار میمونیم..!!! 🌷 منم صدامو تند کردم گفتم برادر من از صبح دارم کار میکنم خسته یم نمیتونم خودم یه ماهه لباس دارم هنوز وقت نکرده م بشورم.!!؟ گفت:بیا یه کاری کنیم من لباسای شمارو بشورم شماهم منو درست کن.!! 🌼 منم برا رو کم کنی رفتم هر چی بود مال بچه هارو هم برداشتم گذاشتم جلو تانکر گفتم بیابشور ایشون هم ارام بادقت لباسارو میشست منم برا اینکه لباسارو تموم کنه کار رو لفت دادم بعد تموم شدن لباسا اومد. گفت:اخوی ماشین مادرست شد؟! 💐 ماشین رو تحویل دادم داشت از محوطه خارج میشد که با مسؤولمون برخورد کرد بعد پیاده شد وروبوسی کردن وهم دیگه رو بغل کردند.!!! اومدم داخل سنگر به بچه ها گفتم:این اقا از فامیلای حاجی هست حاجی بفهمه پوستمونو میکنه.!! 🌹 حاجی اومد داخل سفره رو انداختیم داشتیم غذا میخوردیم فهمید که داریم یه چیزی رو پنهان می کنیم پرسید:چی شده؟ 🌷 گفتم:حاجی اونی که الان اومده فامیلتون بودن؟ حاجی گفت:چطور نشناختین؟ ایشون بودن.!!! 👌 *یه سوال ؟ بنظر شما ما شایستگی شهادت را داشتیم یا ایشون؟ ایشون کجا ما کجا؟!* 🌴 راوی:رضا رمضانی منبع: کتاب خداحافظ سردار 🌴🌷🇮🇷🌹🌴