ترکهای ترکیه که تقریبا همهجا در #هلند هستند، تعدادشان به نظر بیشمار است...
خانمهای محجبهٔ متین و باوقارشان انسان را متأثر می کند...
گاهی در جایی مثل رستوران، بخصوص اگر دستهجمعی بیایند، آدم تصور میکند در ایران، در یک مرکز فرهنگی - مذهبی حاضر شده است.
اکثر سنیهایشان به امام علی، امام حسن و امام حسین علیهم السلام معتقدند، شیعیانشان هم که دیگر همهچیز تمام اند...
🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت های یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
عید ولایت پذیرها
با خودم فکر می کنم... چرا واقعه «غدیر» انقدر مهم است که باید زنده نگه داشته شود؟ و چرا عنوان «عید» به خود باید بگیرد؟
از همه دلایل بزرگ و مهمش، امشب به یک چیز فکر میکنم. اهمیت اثر «فرهنگ ولایت پذیری» در کیفیت زندگی ما انسان ها.
ماجرای سقیفه و کربلا رخ داد، چون آسان نبود تن دادن به ولایت مردی که برخی تصور میکردند هم ردیف خودشان است. پذیرش رسول الله آسانتر بود. چون هم ردیف نداشت. همه زیرمجموعه محسوب میشدند. اما کار از آنجا سخت شد که بعد ایشان چه کسی جایگزین باشد؟
این در حالی بود که خیلیها خود را لایق این جانشینی میدانستند. و با انتخاب «علی» حالشان گرفته شد. و این حال گرفتگی انقدر عمیق بود که رأیی که خود در حضور ۱۲۰ هزار نفر داده بودند را انکار کنند و دشمن درجه یک ابرمرد تاریخ شوند و نسل اندر نسل در قتل نسل اندر نسل ایشان بکوشند.
تاریخ ادامه پیدا کرد تا طلوع یک حکومت دینی دیگر. «روح الله موسوی خمینی» که با اعتقاد مردم نامش شد «امام» جایگاهی داشت که هیچکس هم ردیفش نبود. اما وقتی رفت، برای انتخاب جانشین حرفها و حدیثها شروع شد...
چون اینجا هم برخی خود را هم ردیف «سیدعلی» میدانستند و زورشان آمد او امر کند، اینها اطاعت کنند و تا امروز هرآنچه از لجبازی و نفاق و سنگ اندازی از برخی بزرگان دینی و سیاسی شاهد هستیم از این روست.
هم می شود گفت «به همین سادگی» هم می شود گفت «به همین پیچیدگی»...
اصلی ترین صفت زشتی که مانع ولایت پذیری کسی می شود که شاید ظاهرا با انسان هم ردیف باشد اما به هر دلیل از ما برتر تشخیص داده شده و باید امرش اطاعت شود «حسادت» است. با همین سوال ساده در ذهن: چرا او، من نه؟!
در زندگی شخصي، اجتماعی، در روابط دوستی و کاری و تقریبا می شود گفت در تمام بسترهای روابط انسان با انسان های دیگر، بهترین نوع رابطه در بین انواع روابط، ولایت پذیری کسی است که در تقسیم بندی مقام و جایگاه از ما در رتبه بالاتر قرار می گیرد و حتی اگر روزی هم ردیف ما بوده، پذیرش جایگاهش و مطیع بودن بی چون و چرای اوامرش را بر خود واجب بدانیم. و این کار حقیقتا برای همه آسان نیست. بخصوص برای هرکس که درگیر رذیله اخلاقی حسادت است.
و از همین جا عموم مشکلات روابط انسانی شروع می شود. کافی است کمی در روابط خانوادگی یا کاری خود دقت کنیم...
کسی که ولایت علی علیه السلام با آن همه تعریف و تمجید و ذکر مقام و منزلت را از زبان رسول خدا در روز غدیر بشنود و تن ندهد باید فکر کنیم چه مشکلی دارد؟
مردی با آن همه صفات بی نظیر زمینی و آسمانی اش...
جز حسادت ذهنم به پاسخ دیگری نمی رسد. حسادت اینکه چرا من نباید جای او باشم که رسول خدا و در واقع خود خدا از من اینچنین تعریف و تمجید کند؟ خطبه غدیر را خوانده اید؟ در نت جستجو کنید و بخوانید. تعریف و تمجیدهای خدا و رسولش از حضرت امیر و فرزندان بعد او که امامان جانشین او خواهند بود خیلی سنگین و خاص است. حسود تحمل اینهمه تعریف از یک نفر و خاندانش را ندارد...
کنار همه ی درس های مهم واقعه غدیر امشب به این موضوع اندیشیدم که این روز فقط برای ولایت پذیرها عید است. فقط ولایت پذیرها از اینکه برایشان مشخص کنند که یک نفر از شما برتر است و باید مطیع اوامر او باشید خوشحال می شوند و با جان و دل می پذیرند. وگرنه برای غیر ایشان این روز می تواند از تلخ ترین روزها باشد...
کمی به تاریخ فرهنگ غرب نگاه کنید... چه خانوادگی، چه اجتماعی و دینی و سیاسی. تمام قوانین حقوق بشر نقطه مقابل ولایت پذیری هاست...
خط سیر «اطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» را که بگیریم از هر سو می رسیم به اطاعت از ولی امر امروز مسلمین جهان. و باز شاهد این هستیم که انسان ها دو دسته شده اند. گروهی، عقلا و شرعا و حکما و منطقا، ولایت پذیری کنند. و دسته ای دیگر هزاران بهانه بتراشند که چرا او؟ اصلا چرا تن دادن به ولایت کسی؟!
خیلی ها امروز می گویند «او» امام معصوم بود، رهبر دینی امروز که معصوم نیست... و من فکر می کنم آن هایی که آن روز با خود معصوم رو در رو بودند چه بهانه ای آوردند که او را رد کردند؟ او که معصوم بود...
این نشان می دهد دغدغه معصومیت داشتن بهانه است. مشکل تن ندادن و نپذیرفتن ولایت یک نفر، دلایل دیگری دارد...
از صمیم قلب می گویم: این رویداد تاریخی خاص بر ولایت پذیرها پر نور و پربرکت... 🎉
فقط ولایت پذیرها خوشحالی ولایت پذیرها را برای این روز درک می کنند... حالا در هر نقطه از این جهان که باشند! چون می دانند برکات ولایت پذیری در زندگی شخصی و اجتماعی چیست.
«او» هم از این آثار و برکات باخبر بود که فرمود:
«پشتیبان ولایت باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد...»
🤲الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمومنین و الائمه علیهم السلام.
🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت های یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
خوشا به حال شیعه ها...
تمام مکاتب عالم را بگردیم.
هیچ مکتبی در جهان، تیم خاص و یکدست فعال و غیرتمند و شجاع و مومن به عقیده خود، مثل امامان و فرزندان و اصحاب کربلا در پیشینه تاریخی خود ندارد.
حتی به شکل افسانه...
یعنی حتی داستان گونه، ندارد که مردی برای حفظ آرمانهای بر حقش، آن هم نه برای خودش و خانوادهاش، که برای رساندن این حق به نسل اندر نسل بشر، خودش، پسرانش، پسران خواهرش، پسران برادرش، برادرش، عزیزترین و نزدیکترین یاران و همراهانش را فدا کند. و زنان و کودکان خود و خاندانش را نیز در این مسیر همراه کند.
هیچ وقت، هیچ کجای تاریخ، در هیچ مکتبی، چنین از خودگذشتگی و فداکاری و ایثاری را نخواهند یافت مردم جهان...
ما منحصر به فردیم.
ما مکتب برتریم.
ما عمیقترین و قویترین و انسانترینِ بشریت را شناختیم و معرفتی درکشان کردیم.
این عمق و درک را فقط وقتی سطحیترین سبکهای زندگی را لمس کرده باشی، حس میکنی.
و ارزش و اهمیت اهل چنین اندیشه و مکتبی بودن را، وقتی بین مردمانی زندگی کنی که این باورها و ایمانها در قلبشان نیست، با تمام وجود درک میکنی.
قرنها مبارزه با دین و تلاش برای اقناع بشر به بی نیاز بودن نسبت به اعتقاد به چنین مکتبی، از انسان ها، هیولاهای کوچک و بزرگی ساخته که وضعیت جایجای دنیا را به هم پیچیده...
اما پر واضح، با تمام تلاش شیاطین عالم، حرکت مردم جهان به سمت فرار از این سطحینگریهاست...
این را وقتی آن خانم شیعه شدهٔ هلندی را دیدم با بند بند وجودم درک کردم.
مسلمان و شیعه شده بود. سخت فعال فرهنگی بود. تصویر پروفایلش عکسی از رهبر معظم ایران بود و حتی در جلسهای که در فضای مجازی با حضور فقط مخاطبین خانم بود با چادر و مقنعه ظاهر شده بود و میگفت: فرزندانی دارد که برای تحصیل به ایران فرستاده و هرگز حاضر نیست آنها را رها کند که در مدارس هلند تحصیل کنند، چون آموزش هایی میبینند که شاکله وجودشان و فطرتشان را فاسد میکند...
این ها را یک خانم هلندی الاصل می گفت و من متحیر نگاهش میکردم که با چه اعتقادی حرف می زد و چه جدیتی داشت.
این روزها هم خواهد گذشت. بگذار خیلیها قدر ندانند و درک نکنند و عمر به هیچ بگذرانند اما...
اما تو یقین بدان، یک روز نسلی خواهد آمد که با تعجب بپرسد واقعا روزگاری انسانهایی بودند که با این حضرات والامقام تاریخ بشریت آشنا نبودند و روزگار را مسخ شده به خور و خواب و شهوت میگذراندند؟...
🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشت های یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
آیا ما بر حق هستیم؟؟
همین چند روز پیش بود در جمعی از دوستان بسیار جوان ایرانی مذهبی قرار گرفتم که با حالت پریشان سوال داشتند که: آیا ما بر حق هستیم؟؟
حوادث و حواشی روزگار، مشکلات پیرامونشان، احساس ناتوانی در آوردن استدلال و بیش از همهههههه مطالب شبکه های مجازی، عقل و قلبشان را فشرده کرده بود و در هجوم باطل های متنوع، نه جوابی برای خودشان داشتند نه برای این دیگران.
بحث را با سوال شروع کردم. در خصوص هر آنچه شبهه و سوال داشتند، نام چند کتاب معتبر را بردم اما متاسفانه تقریبا جز موارد معدود هیچیک از آن ها را نخوانده بودند.
در مقابل وقتی از حضورشان در فضای مجازی و دنبال کردن خورده مطالب و نقد و نظر دیگران پرسیدم، مشخص شد که روزانه برخی تا ساعت ها در شبکه های اجتماعی می چرخند و تغذیه ناسالم دریافت می کنند.
شاید برای آن روز تا همین جا کافی بود که دیگر حتی هیچ بحثی را ادامه نمی دادیم و تلنگری میشد که چگونه مثلا وقتی در خصوص مفهوم آزادی از نگاه اسلام چیزی نخوانده ای، می توانی از خودت انتظار داشته باشی که در برابر سوالات ذهنت یا شبهه پراکنی ها جواب خوش استدلالی داشته باشی که هم خودت بپذیری هم دیگران.
مغز که کارخانه پاسخ به شبهات نیست! مغز ابزار است. در گام اول باید مواد فکری سالم دریافت کند، پردازش کند، رشد و تکامل پیدا کند، بعد پذیرای نقد این نظرات باشد، تا با قدرت تجزیه و تحلیل با علم منطقی که کسب کرده، بدون سفسطه و گیر کردن در ترفندهای به انحراف کشاندن ذهن به سوالات پاسخ دهد.
همه شنیده ایم که وقتی در مسیر رسیدن به کربلا، امام حسین علیه السلام آیه «ما از خداییم و به سوی خدا باز می گردیم» را خواند: حضرت والامقام علی اکبر، از ایشان پرسید: پدر، آیا ما بر حق هستیم؟ و وقتی آقا حسین فرمودند: بله. لبخند زد و گفت: حال که چنین است ما از مرگ پروایی نداریم! و شنیده ایم که چه مقتدرانه تا آخرین لحظه در صحنه نبرد با باطل ایستاد و چه جنگ نمایانی کرد و چگونه پرکشید...
اولین نتیجه دانستن اینکه افکارت و عقیده ات بر حق است آرامش و ثبات و استحکامی است که در هیچ دریای طوفانی هجمه های مخالف حق، کشتی وجودت غرق نمی شود.
و گفته شده «اگر حسین ابن علی آرامش نداشت، نمی توانست این حادثه بی نظیرِ تاریخ را مدیریت کند»، حضرت زینب هم... ( علامه محمدتقی جعفری، امام حسین شهید فرهنگ)
اگر در حوادث و پیشامدهای روزگار دچار ابهام و تلاطم و بهم ریختگی روحی می شویم بدانیم نظام فکری مشخص و محکمی نداریم. و وقتی این مهم را نداشته باشیم، آرامش نداریم و وقتی آرامش نباشد ضریب خطا و اشتباه و انحراف متاثر از افکار و عقاید پوچ و بیهوده و باطل در ما زیاد می شود.
اگر با مطالعه درست و منظم بر اساس کتاب معتبر و موثق، آنچه قلبا یا به شکل سنتی به آن گرایش داری را به بینش تبدیل نکنی، در عزاداری حسین ابن علی، سوم امام بر حقت هم شرکت می کنی و اگر ناگهان در شبکه های مجازی دو شبهه دریافت کنی که چرا پس از ۱۴۰۰ سال اشک میریزید؟ جوابی محکم و نافذ نداری! چه برای قلب و عقل خودت چه برای جلب و جذب دیگران به آنچه دوستش می داری. و اینگونه می شود که آرامشت را از دست می دهی و...
هرکجای جهان روی آسمان همین رنگ است
همیشه بین حسین و یزیدیان جنگ است...
پس امروز باید بنشینیم بیندیشیم. بر اساس شاخص ها، حسین زمان کیست و خط فکری اش چیست، یزید زمان کیست و جریان فکری اش چه سبکی است و راه بر حق را پیدا کنیم و مستحکم عضوش شویم و باید بدانیم که جز با افزایش اطلاعات، دانش و آگاهی و بالا بردن قدرت فکری، چنین آرامش و استحکامی محقق نخواهد شد و هر موجی می تواند ما را به صخره های سخت بی اعتقاد شدن بکوباند...
همچنین باید بدانیم که لذت و آرامش پس از باور به اینکه بر حق هستیم چقدر چشیدنی است... تا استوار و محکم در راه عقیده بر حقمان تا پای جان جهاد کنیم... که فرمود: زندگی یعنی عقیده و جهاد در راه آن...
وگرنه می شود همان خور و خواب و شهوت چند روزه که بلاخره روزی پایان می یابد و اینگونه بودن و نبودن ما در این دنیا هرگز حس نخواهد شد و برای خود ما هم جز چندصباحی رنج بردن دستاوردی نخواهد داشت.
مدت هاست در سر دارم مجدد تدریس #سیر_مطالعاتی آثار علامه شهید مرتضی مطهری که نظام فکری سالم و معتبری را برای انسان می سازد آغاز کنم. هر بزرگواری که علاقه مند به شرکت در این دوره آموزشی است برای عضویت به بنده پیام دهد.
🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشت های یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
✨از برکات حضور ایرانیان، عراقیها، لبنانیها، ترکها و افغانهای شیعه در غرب، بالا بردن پرچم ایمان، عزت و غیرت دینی حسینی در جای جایِ جهان است.
و اینجا شهرهای #هلند؛ محرم ۱۴۰۰
🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک دانشجوی ایرانی 🇮🇷 در هلند
@ninfrance
مهاجر:
🌸 کانال «تا انتهای افق» در:
🔸تلگرام:
https://t.me/ninfrance
🔹بله:
https://ble.ir/ninfrance
🔸ایتا:
eitaa.com/ninfrance
🔹سروش:
https://sapp.ir/ninfrance
🔸اینستا:
https://instagram.com/ta.entehaye.ofogh?igshid=44nkh248rgk0
در #آمستردام دیدم برخی خانهها و راهپلهها به قدری کوچک است که امکان بردن وسایل خانه از مسیر راهپلهها ممکن نیست. لذا عموم خانه ها این گیره یا حلقه آهنی را دارند که با طناب وسایل را بالا بکشند و از پنجره وارد خانه کنند.
و البته با پیشرفت تجهیزات، امروز با چنین دستگاههایی وسایل را به طبقات میفرستند و همچنان از پنجره وارد خانه میکنند.
🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک دانشجوی ایرانی 🇮🇷 در #هلند
@ninfrance
من که تلخی بغض و حسرت بی توفیقی انجام چنین کاری را در #فرانسه چشیده بودم، چشیدن شیرینی دیدن فعالیت جوانان شیعه ایرانی در معرفی قهرمان حقیقی مکتب ما، حسینابنعلی علیهالسلام و یاران با وفایش در حفظ انسانیت و حیات برتر برای بشریت، وصف ناشدنی است.
اینجا #هلند، نمایشگاه #اربعین، در قلب #آمستردام
شاید برایتان هیجان انگیز باشد که مخاطبین چه سوالاتی میپرسیدند و دوستان چه توضیحاتی میدادند. به زودی مفصلتر در خصوص این کار بزرگ، مهم و موثر خواهم نوشت... ان شاء الله
🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
#پاسخ_به_پرسش_دوستان
دوستان میپرسند چرا در تصاویر، افراد ماسک ندارند. در هلند از اول هم در فضای باز خیلی به ماسک اعتقاد نداشتند و همه نمیزدند. و بیشتر مراکز پر تجمع اکثرا ماسک میزدند.
برخی قوانین سختگیرانه هم داشتند. بیش از ۴ ماه جز فروشگاههای غذایی مغازههای غیر ضرور بسته بود و رستورانها و کافیشاپ ها هم فقط برای بردن سفارش قبول می کردند و اجازه نشستن نبود. همین هم باعث اعتراضات و تحصنهایی در شهرها میشد به دلیل فشارهای سنگین اقتصادی که یکی از این اعتراضات خیلی سنگین و پر تخریب و جراحات و دستگیری شد که خبر و تصاویرش همه جا پیچید و من هم در کانال گذاشتم.
یک دوره هم فروشگاههایی مثل پوشاک فقط اینترنتی امکان خرید بود و بعد که کمی وضع بهتر شد باید اینترنتی نوبت می گرفتیم و راس ساعت مشخص وارد فروشگاه میشدیم و مثلا حدود ۲۰ دقیقه فرصت خرید و خروج داشتیم. یا مثلاً اجازه ورود با همراه نداشتیم مگر اینکه جداگانه وقت میگرفتیم.
در آن زمان فقط مراکز سر بسته و حمل و نقل عمومی مثل مترو و اتوبوس ماسک اجباری بود.
جمعیت هلند حدود ۱۷ میلیون هست. یعنی چیزی اندازه تهران و حومه.
لذا واکسیناسیون نسبتا انجام شده و جز وسایل حمل و نقل که هنوز اجباری است، سایر فضاها اختیاری است و غالبا مردم ماسک نمیزنند.
واکسنهایی که میزنند فایزر و جانسون است. و میتوانید انتخاب کنید. یکی دو واکسن آمریکایی که عوارض مرگبار داشت و اوایل میزدند، حذف شد.
در حال حاضر آمار ابتلا روزانه ۲۵۰۰ کمی بالا و پایین متغیر و برقرار است...
برای سفرهای خارجی فعلا کاری به واکسیناسیون ندارند و حتی با کارت واکسن باید تست منفی PCR همراه مسافر باشد.
قوانین متغیر است. گاهی باز سخت میگیرند، گاهی آسان.
با بررسیهای آثار مخرب ماندن دانشآموزان در خانه، حتی چند مورد خودکشی... و بررسی آمار کم ابتلا بچهها، مدارس باز شد و بچهها سر کلاس حاضر میشوند.
🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
به لطف خدا، بعد از ۶ سال دور شدن از تدریس آثار علامه شهید مرتضی مطهری، به پیگیری و لطف دوستان، این آموزش را به زبان ساده آغاز میکنیم.
📚تقریبا، برخی کتب علامه مطهری، توسط اکثر افراد جامعه، هیچ وقت خوانده نمیشه، چون در چینش کتب ابتدایی سیر مطالعاتی مجموعههای برگزار کننده، عموما نیست. و غالب افراد فقط چند کتاب اول را دنبال می کنند. این در حالیست که امروز ذهن جامعه دقیقا به آن کتابهای بعدی نیازمند است.
📌متفاوت از تمام سیرهای رایج، در این کانال کتب مهمی از این شخصیت بینظیر را با هم پیش خواهیم رفت.
🤲به لطف و مدد خداوند کریم.
🔔چیزی به شروع دوره نمانده، در صورت تمایل، در صورت تمایل به جمع ما بپیوندید.
✅ نکات و توضیحات نحوه برگزاری در کانال مربوطه قرار خواهد گرفت.
برگزاری همزمان این دوره در:
ایتا:
eitaa.com/shahidmotahari_asar
بله:
https://ble.ir/shahidmotahari_asar
و تلگرام:
https://t.me/shahidmotahari_asar
🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
نظم رباتیک یا میشه گفت غیر انسانی؟
#هلند
دستم با بخار آب سوخت!
دو شب مانده به سفرم. تاول زد. مرکز شهر یک داروخانه یافتیم! دستم را نشان دادم و پماد سوختگی درخواست کردم. نداد. گفت جز نسخه پزشک نمیتواند. گفتم: وقت گرفتن راحت نیست. مسافرم. گفت: فقط میتوانم گاز استریل بدهم و بتادین که عفونت نکند.
رفتیم خانه. تاول ترکید. زخم ناجوری شد. دوبار با بتادین شستم و سوختم.
رفتیم اورژانس بیمارستان. راه ندادند. گفتند باید تلفنی وقت بگیری! گفتیم اینجا اورژانس است! اضطرار! برگهای که در تصویر مشاهده میکنید داد و گفت: متأسفم، باید اول تلفنی وقت بگیرید. راهی جز این نیست.
پشت در اورژانس! به شماره روی کارت زنگ زدیم. روی پیغامگیر میرفت و اپراتوری پاسخ نمیداد!
برگشتیم... گاز استریل را روی زخم گذاشتم و با باند بستم.
۴ بعد از ظهر به سمت ایران حرکت کردم. ۴ صبح فردا رسیدم. پدر و مادر که دستم را دیدند مستقیم از فرودگاه مرا به درمانگاه بردند. ساعت ۵ صبح بود. بلافاصله دکتر شیفت دستم را دید. سریع ارجاع داد به اورژانس. بلافاصله دستم را شستشو داد و پانسمان کرد. کل فرایند شاید ۱۵ دقیقه طول کشید... #ایران
ادامه دارد.
@ninfrance
در توان من نیست تقدیر کردن از شما...
اما گفتم همین قدر رسانه باشم که نه به راحتی، اما با عشق از صبح تا شب تک تک مردم شهرهای غرب را مخاطب قرار میدهید و کلمه به کلمه و گام به گام با حسین ابن علی و فلسفه کارتان آنها را آشنا میکنید...
آسان نیست. از نزدیک شاهد خستگی تان بودم اما زیر لب یک یا اباعبدالله میگفتید و ادامه میدادید...
و چه شیرین بود وقتی به یکی از شما خداقوت گفتم. پاسخ دادی: ما که کاری نمی کنیم حاج آقا پناهیان گفتند: یک شربت امام حسین هم به این مردم بدهید، نورش کار خودش را خواهد کرد...
و چه لذتی دارد این عقاید...
و چه نشاطی دارند آنها که خود را متصل به دم و دستگاه شما می کنند یا اباعبدالله.
چنان که نقش ها در آب پیداست
مقام نوکر از ارباب پیداست...
#هلند
#لاهه
#نمایشگاه_پیادهروی_اربعین
@ninfrance
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسرت دوری
در فرانسه با هم قرار گذاشتیم هر پنجشنبه روضه خانگی داشته باشیم... دو نفره.
گاهی خانه ما، گاهی خانه آنها.
وقتی آمدم هلند و از هم فاصله گرفتیم قرارمون این شد مجازی ادامه بدیم. پنجشنبهها تماس تصویری و پخش یک روضه و نماهنگ از کانال روضه خانگی.
@RozeKhanegee
خدا خیرشون بده، برای ما از همه چیز دور افتادهها، خیلی کانال مفید، موثر، مورد نیاز و راهگشاست...
گفتم این پنجشنبه با همه شما این هیأت خانگی را برپا کنیم.
خوش آمدید...
خیلی التماس دعاااا
🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
یافتم... یافتم...
سال گذشته همین موقع ها بود که احساس کردم بلاخره به آنچه سالیان سال دنبالش بوده ام رسیده ام. و مثل آن جمله معروف مدام می گفتم: یافتم... یافتم...
سالها بود که انواع تدریس ها و مشاوره ها را برای سن نوجوان و جوان داشته ام اما به آنچه فکرم را راضی کند نمی رسید. خلاء یک طرح و نقشه جامع برای درست حرکت کردن انسان در این دنیا. نه کلی گویی یا گفتن خوبی ها و بدی ها. خیلی عملیاتی. یک برنامه روزانه...
آیا حقیقتا شدنی است؟
نمی دانم!
سال ۹۵ کمی قبل از این هجرتِ بزرگِ مورد نیاز، قرار بود کتابی بنویسم بر اساس ابعاد وجودی انسان و چهار نوع رابطه ای که انسان دارد. رابطه با خود، خدای خود، سایر انسانها و سایر موجودات...
کتب مفصلی پیشنهاد می شد که بر اساس آن دست به قلم شوم. اما نمی توانست به نوشتن راضی ام کند. تصورم این بود که بنویسم هم چیزی می شود مثل خیلی از کتب کلی نگر که خیلی نمی تواند دستگیر عموم نوجوانان و جوانان شود. مقدماتش را هم نوشتم اما مصادف شد با این سفر بزرگ. از میان اندک چیزهایی که در سفر اول با خود آوردم آن دست نوشته ها هم بود. اما خب پنج سال طول کشید تا کم کم افق، دیدنی شود...
عمیقا دوست داشتم کتابی شود که عملیاتی و کاربردی باشد. روزهای نوجوانی خود را مرور می کردم و مرحله به مرحله آنچه محتاج و نیازمند داشتنش بودم اما نبود یا نیافته بودم را به یاد می آوردم...
یک برنامه واضح، یک مربی برای من، یک چیز دقیق و منطقی که به من بگوید، سالهای عمر را چگونه سپری کنم، در بزرگسالی حسرت نخواهم خورد و مثل عالمان و عارفان دهر خواهم گفت: اگر به عقب هم برگردم باز همین مسیر را خواهم آمد و همین کارها را خواهم کرد...
شروع کردم به تدریس کتب علامه شهید مطهری، تدریس شرح چهل حدیث امام خمینی و... اینها آثاری بود که نقاط عطف زندگی من بود برای حرکت کردن و رشد...
اما باز چیزی انگار این میان نبود... چیزی که بتواند اصلا افراد را گرایش بدهد به کتاب خواندن، بزرگتر فکر کردن، افق زندگی را دیدن و تفکر کردن به اینکه در این دور روز عمر چه می خواهند؟
سال پیش همین موقع ها بود که جرقه ای در ذهنم زد که یک ضعف جدی غالب نوجوانان و جوانان دارند، یا پر از فکر و هدف بودن اما بی برنامه بودن است و در نتیجه افسردگی نرسیدن به آرزوها را با خود حمل می کنند یا از ریشه هدف و انگیزه و افقی برای زندگی نداشتن و با عموم سرگرمی های زندگی، حواس خود را پرت دنیا می کنند که زمان بگذرانند. چون چاره ای جز این ندارند.
این شد که شروع کردم به طراحی آنچه تابحال خوانده بودم. تابحال به هزار سبک برای خود طراحی کرده بودم. با گوشت و پوست و خون تجربه کرده بودم و اهمیت و ضرورتش را حس کرده بودم.
در نهایت شد طرحی به نام #من_با_برنامه. یک کانال زدم @manebabarname و شروع کردم آنچه با ذهنیت و تجارب خود، نیازسنجی کرده بودم در اختیار هرکسی که خسته از راه رسیده است بگذارم. از افق گفتم. از کلان اندیشیدن و خرد عمل کردن. از جهانی فکر کردن و از خود شروع کردن. از برنامه ریزی راهبردی گفتم. از معنی استراتژی داشتن در زندگی و اهمیت زمان و ضرورت شناخت خود و برنامه داشتن. و همین فصل جدیدی از زندگی من شد پر از حس و حال خوب و بینظیر که بسیار فرارتر از تجربه ای که داشتم کمک کار بسیاری در سنین مختلف شده بود. حتی بزرگسالان. انقدر که برخی پیام دهند که زندگی شان به دو بخش تقسیم شد. قبل آشنایی با این کانال و بعد از آن.
از این تشخیص ارزشمند که بی شک خداوند در ذهن و قلبم انداخته بود بارها سجده شکر بجا آورده ام و خدا را شکر کرده ام و امروز الحمدلله بیش از ۶۰۰۰ نفر در شبکه های اجتماعی مختلف دنبال کننده این محتوا هستند.
خروجی این یکسال هم یک #سررسید مدیریت زمان برای رسیدن به اهداف بود که پس از یک عمر انواع سبکهای برنامه ریزی برای خود به آن رسیده بودم و باز هم خدا به ذهنم انداخت که آن را هم در قالب یک طراحی و چاپ در اختیار همه قرار دهم.
خلاصه اینکه این یک سال خداوند کریم، انگار من را یک قدم دیگر به آن آرزوی بزرگ نزدیک تر کرده باشد، بی نهایت مسرورم و شاکر. و امیدوارم توفیق رسیدن به این افق و این هدف و این چشم انداز بلند را داشته باشم. و خواستم این حمد و خوش حالی را در این مرحله با شما نیز به اشتراک بگذارم.
🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
دنیا، ما و #واکسن کرونا
قسمت اول
کل داستان کرونا یک اتفاق مبهم و پر حاشیه است. واکسنش هم. یعنی مغز همه درد گرفته و سر همه گیج می رود از حجم تنوع اخبار ضد ونقیض این بیماری و راه های علاجش.
بدتر از ابهام های بیماری، ابهام های واکسن شد. و مردم جهان که نه راه پس دارند نه راه پیش انگار.
در این میان ما هم شاهد انواع حواشی آن بوده ایم. وقوع یک حادثه و چند دستگی همیشگی انسانها بر اساس عقاید، باورها. و البته تاثیر رسانه ها.
و آنچه این میان به خوبی دیده می شود تفاوت آدمها در نوع اعتماد کردن هاست.
فرانسه که بودیم باز هزاران حواشی بحث واکسن ها بود. برخی اعتماد صد در صد. برخی نگرانی زیاد. برخی پزشک ها می گفتند بزنید. برخی پزشکان استعفا دادند که این کشتار دسته جمعی است...
نتیجه هم این شده که هنوز خیلی از مردم واکسن نزده اند در فرانسه و خروجی اش این شده که انواع راهکارها را برای مجبور کردن مردم به واکسن به کار بگیرند. مثلا دیروز که دوستم برای قهوه خوردن به یک کافی شاپ رفته، فروشنده ازش کارت واکسن خواسته و تازه گفته غیر این باید برای نشستن فرمی هم پر کنی...
هلند هم نه به نسبت فرانسه اما اخبار پر از بحث است. برخی به راحتی واکسن زدند. برخی گفتند: این یک توطئه هست و برخی گفتند شما توهم توطئه دارید...
حالا هنوز همه هلندی ها حتی در سطح فرهنگی ها تن به واکسن زدن نداده اند و بحث اجباری شدن آن از ماه آینده است. همین هم باعث شده باز سر باز شدن دانشگاه ها بحث باشد. در اخبار هست که برخی می گویند همه اساتید نزده اند. برخی می گویند بسیاری از دانشجویان نزده اند و ...
تمام بحث این ملت اروپایی مخالف هم این است که این واکسن ها آمریکایی انگلیسی است و این ها پر از سوء سابقه هستند. یعنی حتما عوارضی دارد اما تجارت جهانی اینها اجازه نمی دهد که این عوارض را علنی کنند و جان انسان ها برایشان مهم نیست.
شنیدم که دوستان هلندی شیعه شده هم اینجا گفته اند ما واکسن آمریکایی نمی زنیم. و حتی گفته بودند اگر بتوانیم برویم ایران واکسن ایرانی می زنیم!
می دانم این برای خیلی از ایرانی ها غیرقابل باور هست. بالاتر پستی از یک هلندی گذاشته بودم که ابراز حسرت کرده بود که کشورش واکسن ندارد و خوش به حال ایرانی ها... و گفته بود اگر دستش برسد دوست دارد واکسن ایرانی بزند چون قابل اعتماد تر است...
ادامه دارد...
🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
دنیا، ما و #واکسن کرونا
قسمت دوم
وقتی دستم سوخت و چند بار درمانگاه رفتم در مواجهه با چند دکتر و مطرح شدن اینکه خارج از ایران زندگی میکنم، برایم جالب بود که دو سه پزشکی که با آن ها صحبت کردم در دو تخصص متفاوت گفتند: که غالب ایرانیهایی که خارج از کشور زندگی میکنند، عموم کارهای پزشکی خود را سالانه میآیند در ایران انجام میدهند و برمیگردند. با این نظر و تجربه که هم به لحاظ قیمت به شدت به صرفهتر است هم به لحاظ کیفیت و تخصص و نتیجه عمل پزشکان ایرانی.
خود من هم این را تجربه کردم. به راحتی مراجعه کردن به درمانگاه. بیمارستان... به راحتی وقت پزشک متخصص گرفتن. وفور پزشکان متخصص و و فوق تخصص با تجهیزات پیشرفته. بخصوص در فرانسه که بیش از ۴ سال بودم غیر از بحث نظم هرگز این تجربه دسترسی راحت را نداشتم. و یکبار توضیح دادم که مثلا چند ماه برای یک پزشک متخصص چشم زمان می برد. و در یکی از روزنامه های فرانسوی یکبار خوانده بودم که تعداد چشم پزشک خیلی کم است و لازم است از خارج پزشک وارد شود. در این مدت هم که به پزشک های مختلف مراجعه کردم. دو تا فرانسوی بود، یکی چینی و دو تا عرب. یعنی حتی همین پزشک ها هم همه فرانسوی نیستند.
تعریف دو متخصص خیلی برای من جالب آمد. پزشکی که با خنده می گفت: مراجعین من عموما از کانادا و آمریکا هستند. و خیلی برایش عادی بود و به من می گفت: راست می گویی. سیستم پزشکی غرب ضعیف است. و پزشک متخصص دیگر که خیلی جدی به من گفت: ما برای جراحی زانو امروز بیمار را بستری می کنیم، فردا عمل می کنیم. پس فردا می گوییم به خانه برود و مثال آورد از یکی از آشناهایش در آلمان که همین جراحی زانو را کرده و دچار مشکل جدی شده و یک ماه است که نمی تواند روی پاهایش بایستد و در بیمارستان بستری است و گفته هر روز یک پزشک می آید معاینه می کند و هی جلسه می گذارند و هنوز به تصمیم و جواب قطعی نرسیدهاند.
حالا کنار همه این تجارب شخصی، به شکل تصادفی مدتی است با یک برنامه آشنا شدهام که دو نفر ایرانی ساکن خارج از ایران هر بار با یک ایرانی در یک کشور که چندین سال زندگی می کن مصاحبه تصویری میکنند که تجاربش را مطرح کند و یک سری سوالات ثابت که از این افراد می پرسند درباره سیستم پزشکی آن کشور است. حتی در کشورهایی مثل آلمان هم فرد با قطع یقین می گوید که فقط ایران! و حسابی از تجارب تلخ خود از زمان بیماری و مجبور شدن به مراجعه پزشک بخصوص از نوع متخصص آن می گفتند. و در خاطرم مانده فرد میگفت: اینجا فقط باید مراقب باشی مریض نشوی...
بعد با وجود همه این تجارب شخصی و عمومی، با خودم میاندیشم که حالا اگر در بین این کشورها یک کشور بخواهد واکسن تولید کند، کدام کشور حتی به لحاظ علمی بیشتر قابل اعتماد و اتکا است...
خب میدانیم که اروپا که واکسن تولید نکرده. در غرب واکسنها آمریکایی انگلیسی است. پس باید ایران خیلی با جدیت واکسنهای تولیدی خود را هم ثبت جهانی کند و معنی نداشته باشد که بگویند فلان فهرست واکسن ها فقط مورد تایید اتحادیه اروپاست.
شنیدم که #وزیر_امور_خارجه هلند، وزیر امور خارجه ایران را دعوت کرده است. پیشنهاد جدی دارم که با اسناد علمی، واکسن های ایرانی معرفی شوند. هم فهرست این واکسن در فهرست پذیرش واکسن هلند هم بیاید هم اگر امکان ارسال به لحاظ سلامت واکسن موجود است. واکسن ایرانی به هلند هم ارسال شود که کسانی که تمایل دارند از این واکسن ها استفاده کنند.
ایران زمانی بزرگترین امپراطوری جهان بوده. و امروز در همه زمینهها در مسیر ساخت #تمدن_نوین_ایرانی_اسلامی است. آن شکوه و جلال و عظمت باید برگردد. و برایش دلایل زیادی داریم. که در این خصوص میشود اینکه قدرت دست کسانی نباشد که برای تجارت و ثروت، جان انسانها برایشان اهمیت نداشته باشد. و برای این کار نیاز هست افراد با عزت نفس و با اعتماد به نفس و جدی امورات کار را در دست داشته باشند.
چند روز پیش از تلویزیون هلند مستندی از امپراطوری ایران دیدم که به زودی عکس ها و فیلمهایش را ان شاء الله ارسال میکنم...
🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
متن مصاحبه با یکی از توسعهدهندگان واکسن در ایران در مجله علمی نیچر انگلیسی.
بخشی از این مصاحبه درباره واکسن برکت است.
در بخشی از مصاحبه آمده: «ایران جزء معدود کشورهایی است در خاورمیانه که قدرت تولید واکسن دارد.
و علت منتشر نکردن سریع اسناد علمی واکسن، دشمنیهای در مسیر تحریمهای غیر انسانی آمریکا بوده که نکند به مواد و تهیه آن دسترسی سوء پیدا شود یا مواد اولیه آن شناسایی شود و آن هم در فهرست تحریم قرار بگیرد»...
مصاحبه جالبی بود. به زودی ترجمه آن را در کانال قرار میدهم.
https://www.nature.com/articles/d41586-021-02216-z
🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
چند روز پیش به شکل تصادفی، مستند تخت جمشید ایران با عنوان «شهر گمشده پرشیا» Lost city of Persia را که در خصوص تخت جمشید (پرسپولیس) و امپراطوری ایران بود در تلویزیون هلند از شبکه آمریکایی دیسکاوری دیدیم.
مستندی از شکوه و عظمت امپراطوری ایران و ساتراپها (استان)های آن که امروز شامل ۲۳ کشور منفک شده میشود...
در دنیا، ایران را با نام پرشیا به انگلیسی یا پرس به فرانسه میشناسند که یونانیها در جهان با این عنوان پخش کردند. یعنی میدانند چه تمدن و تاریخ پرشکوهی از قبل وجود داشته و بوده و خیلی با نام ایران آشنا نیستند.
در این مستند به شکل کامپیوتری این شهر باستانی شبیه سازی شده نمایش داده میشود و از شکوه و عظمت پادشاه ایران و سربازان ایرانی میگوید...
مانند اینکه، طبق تصاویر و عکس نوشته های حکاکی شده، سالانه از سراسر جهان ساتراپها هدایایی برای پادشاه ایران میآوردند...
یا اینکه پادشاه ایران هر کشوری را که زیر پرچم خود میآورده پادشاهش را برکنار نمیکرده و تا زمانی که تحت امر و فرمان بوده، اجازه میداده به حکومت ادامه دهد. لذا پادشاه ایران را پادشاهِ پادشاهان مینامیدند...
#تمدن_نوین_ایرانی_اسلامی
@ninfrance
خیلی سخته در خانه خدا هم اضطراب داشته باشی که مهرت را در جانمازت بگذاری یا دست بگیری...
برسد روزی که همه معتقد شوند که دو بار سجده بر خاک در نماز، شرک نیست. عبادت خاک نیست.
فلسفه دارد.
یعنی ما از خاک بودیم.
به خاک بر میگردیم.
و دوباره سر از خاک بر میداریم...
#مسجد
#هلند
@ninfrance
ماه، پشت دود و غبار...
قسمت اول
شبکه های کمی در تلویزیون های خارج از ایران رایگان است. آن هم انقدر خالی از محتواست که تقریبا خود مردم هم سراغش نمی روند.
در ابتدای سفر به هلند تا آماده شدن خانه، خانه یک هلندی را اجاره کرده بودیم. هرچه کردیم به تلویزیون هلند نتوانستیم وصل بشیم و وقتی از صاحبخانه پرس و جو کردیم گفت: اصلا آنتن تلویزیون ندارد. چون غالب شبکه ها پولی است. هرچه بخواهد از اینترنت می بیند. و معمولا هم از شبکه های خانگی جز فیلم و سریال نمی بیند.
بارها کانال های مختلف تلویزیون را از اول به آخر مرور کردم. یا فقط موسیقی و خوانندگی و کنسرت و نماهنگ های بی محتوا به معنی واقعی کلمه است. یا شبکه هایی که در حال انواع تبلیغات اجناس است. یا شبکه های خبری که گاهی از بی معنی ترین وقایع روز در جهان خبر تهیه می کنند.
اما در این میان حتی کوچکترین بازتابی از عظیم ترین حرکت انسانی در طول تاریخ بشریت که سالانه در گوشه ای از جهان به وقوع می پیوندد تصویر و فیلمی مخابره نمی شود...
#اربعین
ادامه دارد...
🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance