فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠🎥 داستان واقعی و عبرت آموز حضرت سلیمان و پیرمرد
دلها دست خداست..
روزی دست خداست..
#نشر_دهید
🌷عصرظهور🌷:
🔺رهبرم جانمان فدایت
🇮🇷رهبر مظلوم اما مقتدرم
💫خدا میداند در خلوتهای شبانه ات، بر سر سجاده معطرت، با آن صدای محزون، با پلک چشمان مهربانت، چقدر گریه ها میکنی و چه درد دلها با سوزو گداز با خوف ها و رجاها، با امام خوبیها، حضرت بقیت الله (عج) دارید
🔰این روزها که مشکلات اقتصادی بیشتر شده؛
چقدر نگاه بعضی از اشخاص بی بصیرت به سمت تو بد شده،
🔸گویی تو مسئولین اجرایی را انتخاب کردی
🔸انگار نه انگار که چقدر فرمودی مواظب باشید در رای هایتان
👈مراقب باشید در انتخابتان، اگر انتخاب بد کنید دودش به چشم خودتان میرود
✍️اما دل ما خوش بین است آقا
✅میدانیم که خودت هم بیشتر از ما خوشبینی،
خودت این آیه را برای ما زمزمه کردی "اِنَّ مَعِیَ ربّی"
بله، خدا با ماست، همانطور که در این ۴۲سال با ما بوده👌
✅فرمودید نفس های آخر دشمن است
🌪️خدایی که با مقداری شن، طوفانی کرد به وسعت طبس،
قطعا برای الان و آینده ما هم هواداری ها خواهد کرد، تمام گزینه هایش هم روی میز است برای کمک به ملتی که با رهبری دلسوز به سمت #ظهور حرکت میکنند😍
🌼آقا جان
میدانیم و میدانید که آخرِ این انقلاب، ظهور نور است✨
ان شاءالله🤲
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
🌺کربلایت به خدا قبله ی دلهاست حسین
🌺شب جمعه حرمت محشر کبراست حسین
🌺«مادرت» آمده با ذکرِ «بُنَیَّ قَتَلوکْ»
🌺عطر سیب حرمت جلوه ی زهراست حسین
4_6025990732928518067.ogg
525.4K
●|قرار هرشب♡
| اِلھى عَظُمَ الْبَلاَّءُ ...|
#علیفانی
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
💠 دعای #فرج حضرت صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه)
﷽
🔆إِلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ
🔅اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ🔅
🔆أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ
🔆فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِيبا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ
🔅يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ🔅
🔆اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ
🔆يَا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ
أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي
السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ
الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ
يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ🙏
بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ🌷
💐💐💐
﷽
يا لَيلةَ الجمعة
إِحمِلي أَحلامَنا الي كربلا
ای شب جمعه
آرزوهایمان را به كربلا برسان ...🤲
#ماه_رجب
اللهم عجل لولیک الفرج 🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
او و امثالِ او
رفتند، تا مـا بمانیم✌️🏻♥️
#به_وقت_دلتنگی
#سردار_دلها
┄━═✿♡﷽♡✿═━┄
#حدیث_روز
#درختکاری
💠پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله):
✍إِنْ قَامَتِ السَّاعَةُ وَ فِي يَدِ أَحَدِكُمُ الْفَسِيلَةُ فَإِنِ اسْتَطَاعَ أَنْ لَا تَقُومَ السَّاعَةُ حَتَّى يَغْرِسَهَا فَلْيَغْرِسْهَا.
🔹اگر قيامت بر پا شد و در دست يكى از شما نهالى بود، اگر كمى پيش از قيامت توانست آن را بكارد، بايد بكارد🌴
📚مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل/ج۱۳ ص۴۶۰
💠امام صادق(علیه السلام):
✍اِزْرَعُوا وَ اغْرِسُوا فَلَا وَ اللَّهِ مَا عَمِلَ النَّاسُ عَمَلًا أَحَلَّ وَ لَا أَطْيَبَ مِنْهُ.
🔹زراعت كنيد و درخت بكاريد، به خدا سوگند كه مردم هيچ كارى حلال تر و پاكيزه تر از اين ندارند🌺
📚الكافي/ج۵ ص۲۶۰
719.3K
🔹آیه ۶۲ الی ۷۲ سوره #توبه
✅نکات:
1⃣خصوصیات #منافقین
🔅الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَيَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴿۶۷﴾
🔺مردان و زنان دو چهره [همانند] يكديگرند به كار ناپسند وامى دارند و از كار پسنديده باز مى دارند و دستهاى خود را [از انفاق] فرو مى بندند خدا را فراموش كردند پس [خدا هم] فراموششان كرد در حقيقت اين منافقانند كه فاسقند‼️
2⃣خصوصیات #مٶمنین
🔅وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿۷۱﴾
🔺و مردان و زنان با ايمان دوستان يكديگرند كه به كارهاى پسنديده وا مى دارند و از كارهاى ناپسند باز مى دارند و نماز را بر پا مى كنند و زكات مى دهند و از خدا و پيامبرش فرمان مى برند آنانند كه خدا به زودى مشمول رحمتشان قرار خواهد داد كه خدا توانا و حكيم است❣
🌺🌼🌺🌼🌺
#تفسیر_نمونه
🌸 سوره مبارکه: #بقره آیه شماره: ۱۹
🔅أَوْ كَصَيِّبٍ مِنَ السَّمَاءِ فِيهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ مِنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ ۚ وَاللَّهُ مُحِيطٌ بِالْكَافِرِينَ🔅
یا همچون بارانی از آسمان، که در شب تاریک همراه با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذران) ببارد. آنها از ترس مرگ، انگشتانشان را در گوشهای خود میگذارند؛ تا صدای صاعقه را نشنوند. و خداوند به کافران احاطه دارد (و در قبضه قدرت او هستند).
💐💐💫💐💐💫💐💐💫💐💐💫
🌸(آيه ١٩) -در مثال دوّم قرآن صحنۀ زندگى آنها را به شكل ديگرى ترسيم مىنمايد: شبى است تاريك و ظلمانى پرخوف و خطر، باران به شدّت مىبارد، از كرانههاى افق برق پر نورى مىجهد، صداى غرّش وحشتزا و مهيب رعد، نزديك است پردههاى گوش را پاره كند، انسانى بىپناه در دل اين دشت وسيع و ظلمانى، حيران و سرگردان مانده است، باران پرپشت، بدن او را مرطوب ساخته، نه پناهگاه مورد اطمينانى وجود دارد كه به آن پناه برد و نه ظلمت اجازه مىدهد گامى به سوى مقصد بردارد. قرآن در يك عبارت كوتاه، حال چنين مسافر سرگردانى را بازگو مىكند: «يا همانند بارانى كه در شب تاريك، توأم با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذرانى) ببارد» (أَوْ كَصَيِّبٍ مِنَ السَّماءِ فِيهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ) . سپس اضافه مىكند: «آنها از ترس مرگ انگشتها را در گوش خود مىگذارند تا صداى وحشت انگيز صاعقهها را نشنوند» (يَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فِي آذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ) . و در پايان آيه مىفرمايد: «و خداوند به كافران احاطه دارد» و آنها هر كجا بروند در قبضۀ قدرت او هستند (وَ اللّهُ مُحِيطٌ بِالْكافِرِينَ) .
🌷🍃🍃🌷🍃🍃🌷🍃🍃
🌸 سوره مبارکه: بقره آیه شماره: ۲۰
🔅يَكَادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ ۖ كُلَّمَا أَضَاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِيهِ وَإِذَا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قَامُوا ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ🔅
(روشنائی خیره کننده) برق، نزدیک است چشمانشان را برباید. هر زمان که (برق جستن میکند، و صفحه بیابان را) برای آنها روشن میسازد، (چند گامی) در پرتو آن راه میروند؛ و چون خاموش میشود، توقف میکنند. و اگر خدا بخواهد، گوش و چشم آنها را از بین میبرد؛ چرا که خداوند بر همه چیز تواناست.
🌷🍃🍃🌷🍃🍃🌷🍃🍃
🌸(آيه ٢٠) -برقها پىدرپى بر صفحۀ آسمان تاريك جستن مىكند: «نور برق آنچنان خيره كننده است كه نزديك است چشمهاى آنها را برُبايد» (يَكادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصارَهُمْ) . «هر زمان كه برق مىزند و صفحۀ بيابان تاريك، روشن مىشود، چند گامى در پرتو آن راه مىروند، ولى بلافاصله ظلمت بر آنها مسلّط مىشود و آنها در جاى خود متوقّف مىگردند» (كُلَّما أَضاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِيهِ وَ إِذا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قامُوا) . آنها هر لحظه خطر را در برابر خود احساس مىكنند، چرا كه در دل اين بيابان نه كوهى به چشم مىخورد، و نه درختى تا از خطر رعد و برق و صاعقه جلوگيرى كند، هر آن ممكن است هدف صاعقهاى قرار گيرند و در يك لحظه خاكستر شوند! حتّى اين خطر وجود دارد كه غرّش رعد، گوش آنها را پاره و نور خيرهكنندۀ برق چشمشان را نابينا كند، آرى «اگر خدا بخواهد گوش و چشم آنها را از ميان مىبرد چرا كه خدا به هر چيزى توانا است» (وَ لَوْ شاءَ اللّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ إِنَّ اللّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ) . افسوس كه به پناهگاه مطمئن ايمان پناه نبردهاند تا از شرّ صاعقههاى مرگبار مجازات الهى و جهاد مسلحانۀ مسلمين نجات يابند.
🌷🍃🍃🌷🍃🍃🌷🍃🍃
🌸لزوم شناخت منافقين در هر جامعه:
اگر چه شأن نزول اين آيات، منافقان عصر پيامبر صلّى اللّه عليه و اله است امّا با توجه به اينكه خط نفاق در هر عصر و زمانى، در برابر خطّ انقلابهاى راستين وجود داشته و دارد، به منافقان همۀ اعصار و قرون گسترش مىيابد، و ما با چشم خود تمام اين نشانهها را يك به يك و مو به مو در مورد منافقان عصر خويش مىيابيم، سرگردانى آنها، وحشت و اضطرابشان و خلاصه بىپناهى و بدبختى و سيه روزى و رسوائى آنها را درست همانند همان مسافرى كه قرآن به روشنترين وجهى حال او را ترسيم كرده است مشاهده مىكنيم.
🌷🍃🍃🌷🍃🍃🌷🍃🍃
پایان آیه۲۰🌷
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺🕊
🕌زیارت حضرت صاحب العصر و الزمان #حضرت_امام_مهدی(عج الله تعالی فرجه الشریف) در روز #جمعه
﷽
🔆السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللَّهِ الَّذِي يَهْتَدِي بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ يُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ
السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ
السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِيُّ النَّاصِحُ
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَفِينَةَ النَّجَاةِ
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ الْحَيَاةِ
السَّلامُ عَلَيْكَ، صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ
🔆السَّلامُ عَلَيْكَ، عَجَّلَ اللَّهُ لَكَ مَا وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَ ظُهُورِ الْأَمْرِ
🔆السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلايَ، أَنَا مَوْلاكَ عَارِفٌ بِأُولاكَ وَ أُخْرَاكَ، أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِكَ وَ بِآلِ بَيْتِكَ، وَ أَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ وَ ظُهُورَ الْحَقِّ عَلَى يَدَيْكَ
وَ أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ يُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ يَجْعَلَنِي مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ لَكَ وَ التَّابِعِينَ وَ النَّاصِرِينَ لَكَ عَلَى أَعْدَائِكَ، وَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْكَ فِي جُمْلَةِ أَوْلِيَائِكَ
🔆يَا مَوْلايَ يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ
صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ
هَذَا يَوْمُ #الْجُمُعَةِ
وَ هُوَ يَوْمُكَ الْمُتَوَقَّعُ فِيهِ ظُهُورُكَ
وَ الْفَرَجُ فِيهِ لِلْمُؤْمِنِينَ عَلَى يَدَيْكَ
وَ قَتْلُ الْكَافِرِينَ بِسَيْفِكَ
وَ أَنَا يَا مَوْلايَ فِيهِ ضَيْفُكَ وَ جَارُكَ
وَ أَنْتَ يَا مَوْلايَ كَرِيمٌ مِنْ أَوْلادِ الْكِرَامِ
وَ مَأْمُورٌ بِالضِّيَافَةِ وَ الْإِجَارَةِ
فَأَضِفْنِي وَ أَجِرْنِي
صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّاهِرِينَ🌺
دیروز بورس ۵۷هزار واحد ریزش داشته
تازه معنی #سجام رو فهمیدم
سجام: سیستم جمع آوری اموال مردم..!!😐😏
😊خنده حلال😊
📺آیفیلم سریال پربیننده «گاندو» را از امشب، جمعه ۱۵ اسفند هرشب ساعت 22 روی آنتن میبرد.
#دشمن_شناسی
قسمت نهم
┄━═✿♡﷽♡✿═━┄
✍بلاذرى درباره آتش زدن درب خانه حضرت چنين آوردهاست:
🔻ابوبکر، براى بيعت گرفتن از على علیه السلام در پى او فرستاد، ولى او بيعت نکرد.
آن گاه عمر، با شعله آتش، به سوى خانه وى رهسپارگشت. در آستانه در، فاطمه(س) با او رو به رو شد و گفت: اى پسر خطّاب! آمدهاى تا در خانه مرا آتشبزنى؟ عمر پاسخ داد: آرى. . . اينکار، دينى را که پدرت آورده تقويت مىکند.
✍در کنُزالعُمّال نيز چنين آمدهاست: عمر به حضرت زهرا(س) گفت:
هيچ کس نزد پدرت محبوبتر از تو نبود، و لکن اين مرا منعنمىکند، چنانکه اين گروه نزد تو جمع شوند، که فرمان دهم خانه را بر تو آتشزنند.
👈در کتاب الامامه و السياسه آمده است:
عمرآمد و على علیه السلام و ديگر کسانى را که در خانه وى بودند صدا کرد که بيرون بيايند، ولى قبول نکردند. عمر گفت: قسم به خدايى که جانم در دست اوست، بيرون مىآئيد يا خانه را با هر که در آن هست آتش مىزنم. به عمر گفتند: فاطمه(س) در خانه است. گفت: باشد، خانه را آتش مىزنم.
✍حافظ ابراهيم، شاعر مصرى، با توجه به اين رويداد، چنين سروده است:
عمر سخنى به على گفت که گوينده و شنونده آن، هر دو، بزرگوار و در خور تکريماند. عمر گفت: اگر بيعت نکنى خانه را بر سرت آتش مى زنم و يک تن را زنده نمى گذارم، با اين که دختر مصطفى در آنجاست.
اين سخن، در برابر پيشواى رزمندگان عدنان [يعنى قهرمان بزرگ قريش] و سرآمد آنان على بنابى طالب)، از دهان کسى به جزعمر نمىتوانست بيرونآيد.
يعقوبى، در تاريخ خود، آوردهاست:
آنها، به همراه گروهى، به خانه على حمله بردند. . . در اين گير و دار، شمشير على شکست و مهاجمان جرأت و جسارت ورود به خانه على را پيدا کردند و وارد آنجا شدند.
✍طبرى نيز، در تاريخ خود مى نويسد:
عمر به خانه على رو آورد، در حالى که طلحه و زبير و گروهى از مهاجران در آنجا متحصن بودند. زبير (پسر عمه على)، با شمشير کشيده، به مقابله او شتافت، ولى پايش لغزيد و شمشير از دستش بر زمين افتاد. پس مهاجمان حمله بردند و او را دستگير کردند.
پس اين شبهه که امروزه مطرح مىکنند که خانههاى زمان پيامبر در نداشته است که عمر دِر خانه حضرت زهرا(س) را آتش بزند صحيحنيست. با توجه به آنچه از کتاب هاى معتبر مکتب خلفا نقل شد و بنا به اعتراف خود خلفا، از جمله عمر و ابوبکر، آنها در خانه حضرت زهرا(س) را آتش زدند و به زور وارد آن شدند. به دو دليل ما در اينجا اشاره مىکنيم:
۱) ابوبکر در بستر مرگ گفت:
من بر هيچ چيز دنيا متأثر و اندوهناک نيستم مگر به سه کار که کردهام و اى کاش که آن کارها را نکردهبودم. . . اى کاش هرگز در خانه فاطمه را نگشوده بودم، گر چه براى جنگ و ستيز با من آن را بسته بودند.
(يعقوبى سخن ابوبکر را در اينباره، در تاريخ خود، آورده است)
۲) دليل دوم، سخن عمر بنخطّاب به اميرالمؤمنين على علیه السلام است،
در کنْزالعُمّال آمده است: ". . . اَنْ اَمَرْتُهُم اَنْ يحرِقُوا عَليک البابَ. "
يعنى دستورشان مىدادم درِ خانهات را آتش بزنند. اين عبارت براى اثبات مدّعا کافى است.
داستان سوزاندن در خانه حضرت زهرا(س) به قدرى مشهور بودهاست که، پس از گذشت سالها از اين ماجرا، وقتى عبداللّه بنزبير در مکه بر بنىهاشم سخت گرفت تا به حکومت و فرمانروايى وى گردن نهند، چون ايشان زير بار نرفتند و با او بيعت نکردند، دستور داد تا که آنان را در درّه کوهى حبس کردند و هيزم فراوانى در برابر درّه روى هم انباشدند تا همه آنان را به آتش بسوزانند. عُروه، برادر عبداللّه بنزبير، در توجيه عمل برادرش، به کار عُمر، در آتش کشيدن خانه فاطمه(س) در داستان بيعت ابوبکر، استناد کرد و گفت: برادرم اين کار را کرد فقط براى جلوگيرى از اختلاف مسلمانان و نابودى وحدت کلمه آنان، و مىخواست که همه، با گردن نهادن به طاعتِ وى، به کلمهاى واحده بدل شوند؛ همچنانکه پيش از او نيز عمر بنالخطّاب همينکار را با بنىهاشم کرد، هنگامى که از بيعت سرباز زدند: او نيز هيزم حاضر کرد تا آنان را در خانه به آتشکشد.
📚 سقيفه/مرحوم علامه سيد مرتضى عسكرى
🖍ادامه دارد ....
═✼🌹✼═
#مروری بر تاریخ
#شهیدهمت 👈 این هم خانه من:👇
💥مادرش به ابراهیم گفت👈 یکبار که آمده بود "شهرضا" گفتم: بیا این جا یک خانه برایت بخریم و همینجا زندگیات را سر و سامان بده!..
گفت: حرف این چیزها را نزن مادر، دنیا هیچ ارزشی ندارد!...
گفتم: آخر این کار درستی است که دایم زن و بچهات را از این طرف به آن طرف میکشی؟....
گفت: مادر جان! شما غصه مرا نخور... خانه من عقب ماشینم است. پرسیدم: یعنی چه خانهات عقب ماشینت است؟... گفت: جدی میگویم؛ اگر باور نمیکنی بیا ببین! 👈 همراهش رفتم. در عقب ماشین را باز کرد. وسایل مختصری را توی صندوق عقب ماشین چیده بود: سه تا کاسه، سه تابشقاب، سه تا قاشق، یک سفره پلاستیکی کوچک، دو قوطی شیر خشک برای بچه و یک سری خرده ریز دیگر... گفت: مادر ببین 👈 "این هم خانه من"... میبینی که خیلی هم راحت است. گفتم: آخه اینطوری که نمیشود...
گفت: دنیا را گذاشتهام برای دنیادارها، خانه هم باشد برای خانهدارها!...
#دل_کندن_از_زن_و_بچه
💥مهدی داشت دورش می چرخید. برای اولین بار داشت دورش می چرخید ... همیشه غریبی می کرد. تا ابراهیم بغلش می کرد یا میخواست باهاش بازی کند گریه می کرد... یک بار خیلی گریه کرد، طوری که مجبور شد لباس هاش را در بیاورید ببیند چی شده. فکر می کرد عقرب توی لباس بچه است. دید نه... گریه اش فقط برای این ست که می خواهد بیاید بغل من. گفت: زیاد به خودت مغرور نشو. دختر! اگر این صدام لعنتی نبود می گفتم که بچه مان مرا بیشتر دوست می داشت یا تو را... با بغض می گفت: خدا لعنتت کنه، صدام، که کاری کردی بچه هایمان هم نمی شناسند مان... ولی آنروز صبح این طور نبود. قوری کوچکش را گرفته بود دستش، می آمد جلو ابراهیم، اداهای بچگانه در می آورد، می گفت :بابا دد... خنده هایی می کرد که قند توی دل آدم آب می شد... اما ابراهیم نمی دیدش....
محلش نمی گذاشت. توی خودش بود. آن روزها مهدی یک سال و دو سه ماهش بود و مصطفی یک ماه و نیمش...سعی کردم خودم را کنترل کنم. نتوانستم...😰
گفتم: تو خیلی بی عاطفه شده ای، ابراهیم. از دیشب تا حالا که به من محل نمیدهی، حالا هم که به این بچهها.... جوابم را نداد. روش را کرد آن طرف. عصبانی شدم، گفتم: با تو هستم مرد، نه بادیوار... رفتم روبروش نشستم، خواستم حرف بزنم، که دیدم اشک تمام صورتش را خیس کرده... گفتم: حالا من هیچی، این بچه چه گناهی کرده که....
💥بریده شدنش را دیدم. دیگر آن دلبستگی قبلی را به ما نداشت. دفعه های قبل می آمد دورمان می چرخید، قربان صدقه مان میرفت، می گفت، می خندید. ولی آن شب فقط آمده بود یک بار دیگر ما را ببیند خیالش راحت بشود برود... مارش حمله که از رادیو بلند شد گفت: "عملیات در جزیره مجنون است...ِ 👈 "به خودم گفتم: "نکند شوخی های ما از لیلی ومجنون بی حکمت نبود، که ابراهیم حالا باید برود جزیره مجنون و من بمانم این جا؟ "
💐فهرستی را یادم آمد که ابراهیم آن بار آورد نشانم داد و گفت: همه شان به جز یک نفر شهید شده اند... گفت: چهره اینها نشان می دهد که آماده رفتن هستند و توی عملیات بعدی شهید می شوند... عملیات خیبر را می گفت، در جزیره مجنون. تعدادشان سیزده نفر بود. ابراهیم پایین فهرست نوشت چهارده و جلوش سه تا نقطه گذاشت. گفتم: این چهاردهمی؟ ... گفت: نمی دانم... لبخند زد. نمی خواستم آن لحظه بفهمم منظورش از آن چهارده و از آن سه نقطه و آن لبخند چیست. بعدها یقین پیدا کردم آمده از همه مان دل بکند...
#کتاب_زندگی_به_سبک_شهدا
#ناصرکاوه
#برشی_هائی_از_زندگی_شهید_همت
#راوی_همسر_شهید