eitaa logo
سیاسی شهید مطهری(ره)
477 دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
8.1هزار ویدیو
839 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔔 وقتی ترسیدی بگو... ✅ آیت الله فاطمی نیا: امیرالمومنین(ع) به کمیل فرمودند هر وقت از چیزی ترسیدی بگو: لاحول ولاقوه الا بالله چقدر این فرمایش زیباست یعنی باور کن هیچ برگی بدون اذن خدا از درخت جدا نمیشود. @nmotahari7
┅┅✿❀🌻﷽🌻 ❀✿┅┅ ✍🏻 *ماجرای انگوری که سبب ساخت مسجد شد:* 🍁گاهی خداوند متعال انسان خفته را با یک کار خیلی عادی بیدار می کند و سبب خیرش می شود از جمله قصه مرد خیری که مورد بی مهری خانواده اش قرار گرفت و خودش با امکاناتی که در اختیار داشت، خود را برای آخرت بیمه کرد، آن هم ساخت مسجدی بود که اکنون قدمت ۴۰۰ ساله دارد، به بهانه ی داشتن یک حبه انگور در آخرت. 🎙️حاج اقای قرائتی نقل کرد: 🍁روزی به مسجدی رفتیم که امام مسجد دوست پدرم بود.تعریف کرد: ساخت این مکان در این شهر قصه عجیبی دارد، روزی شخص ثروتمندی یک من انگور می خرد، به خدمتکار خود می گوید انگور را به خانه ببر و به همسرم بده و خودش به سر کسب و کاری که داشته رفت، بعد از ظهر که از کارش تمام شد به خانه بر گشت به اهل و عیالش گفت: لطفا انگور را بیاور تا دور هم با بچه ها قدری بخوریم. 🍁همسرش با خنده گفت: ولی حاجی من و فرزندانمان همه انگور ها را خوردیم، خیلی هم خوش مزه و شیرین بود!. 🍁حاجی: تمامش را خوردید؟! 🍁زن لبخند دیگری زد و گفت: آری تمامش حتی خوشه ای هم نماند. 🍁مرد ناراحت شده گفت: یک من (سه کیلو گرم) انگور خریدم یه حبه ی اون رو هم برای من نگذاشته و الان هم داری می خندی جالب است!!. 🍁خیلی ناراحت شد و بعد از اندکی که به فکر فرو رفت، ناگهان از جا برخواسته از خانه خارج شد. همسرش که از رفتارش شرمنده شده بود او را صدا زد، ولی هیچ جوابی نشنید. 🍁مرد ناراحت ولی متفکر رفت سراغ کسی که املاک خوبی در آن شهر داشت.گفت: یک قطعه زمین می خواهم در یک جای این شهر که مردمش به مسجد نیاز داشته باشند و آنرا نقدا خریداری کرد، سپس نزد معمار ساختمان شهر رفته، از او جهت ساخت و ساز دعوت بکار کرد. گفت: ای معمار بی زحمت دنبالم بیا، او را با خود بر سر زمینی که خریده بود برد و به معمار گفت: می خواهم مسجدی برای اهل این محل بنا کنید و همین الان هم جلو چشمانم ساخت و ساز را شروع کنید. 🍁معمار هم وقتی عجله مرد را مشاهده می کند، تمام وسایل و کارگران را آورده، شروع کرد به کار کردن و ساخت و مسجد آغاز می شود، مرد ثروتمند وقتی از شروع کار مطمئن شد به خانه برگشت. همسرش: کجا رفتی مرد؟! چرا بی جواب چرا بی خبر؟! 🍁مرد: هیچ، رفته بودم یک حبه انگور از یک من مالی که در این دنیا دارم، برای سرای باقی خودم کنار بگذارم، اگر همین الان هم بمیرم دیگر خیالم راحت است، که حداقل یک حبه انگور ذخیره دارم. 🍁همسرش: چطور مگه چه شده؟ اگر بابت انگورها ناراحت شدی اعتراف می کنم حق با شما بوده ما کم لطفی کردیم معذرت میخوام. 🍁مرد با ناراحتی: شما حتی با یک دانه از یک من انگور هم بیاد من نبودید و فراموشم کردید، البته این خاصیت این دنیاست و تقصیر شما نیست، جالب اینست که این اتفاق در صورتی افتاده که من هنوز بین شما زنده ام، چگونه انتظار داشته باشم بعد از مرگم مرا بیاد بیاورید و برایم صدقه دهید؟بعد قصه خرید زمین و ساخت مسجد را برای همسرش تعریف کرد. 🍁امام جماعت تعریف کرد: که طبق این نقل مشهور بین مردم شهر الان ۴۰۰ سال است که این مسجد بنا شده، یعنی ۴۰۰سال است این مسجد صدقه جاریه برای آن مرد می باشد، چون از یک دانه انگور درس عبرت گرفت. 🍁ای انسان قبل از مرگ برای خود عمل خیرات بفرست و به انتظار کسی منشین که بعد از مرگت کار خیری برایت انجام دهد. محبوب ترین مردم تو را فراموش می کنند، حتی اگر فرزندانت باشند.از الان بفکر فردایمان باشیم. 🍁نکته: حتما آن قصه توزیع یک انبار خرما توسط متوفی را شنیدید، که وصیت کرده بود، توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله بعد از مرگش بین نیازمندان تقسیم شود، در پایان فقط یک عدد خرما مانده بود به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآلع یارانش فرمود: این شخص به اصطلاح خیر! اگر بجای یک انبار خرما همین یک عدد را در حیات خود خیرات می کرد بهتر و با ارزش تر بود. 🍁بعضی تمکن مالی دارند و به نیازمندان مخصوصا در شرایط فعلی که خیلی ها مشکل مالی دارند کمک نمی کنند،همه را برای فرزندان میگذارند که بعد از مرگ به یاد والدین هم نیستند ، بلکه خود مال باعث اختلاف شدید و یک عمر قهر و دعوا بین فرزندان خواهد شد بجا میگذارند … .__________________________ 🤲🏻اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب سلام الله علیها 🤲🏻اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🤲🏻اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ. 🤲🏻رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ @nmotahari7
14.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️روایت اشک‌آلود شهيد حاج قاسم سلیمانی از کمک حضرت زهرا در روزهای سخت جنگ ۳۳روزه که منجر به پیروزی شد. 🔻در آن کوران حوادث که خیلی سخت بود، یکی از برادرهای حزب‌الله که اهل تدین و تشرع بود و در جنوب مسئول بود، در حالتی که به تعبیر خودش حالت خواب نبوده گفت «دیدم یک بانویی آمد و یک یا دو بانوی دیگر هم در کنارش بودند. من در عالم خواب حس کردم حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) است. رفتم به سمت پاهای مبارکشان؛ به ایشان گفتم که ببینید وضع ما را، ببینید ما چه وضعی داریم. حضرت فرمودند که «درست می‌شود». گفتم نه. من مُصر بودم به پای ایشان بیفتم و اصرار داشتم از ایشان چیزی بگیرم. بعد از اصرار کردن، ایشان فرمودند «درست می‌شود» و یک دستمال از داخل روپوشی که داشتند بیرون آوردند و تکان دادند و فرمودند «تمام شد». یک لحظه بعد یک هلی‌کوپتر اسرائیلی با موشک زده شد و بعد از این، زدن تانک‌ها شروع شد.» و زدن تانک‌ها همان نقطه‌ی شکست رژیم در جنگ بود. @nmotahari7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شب جمعه حرمت بوی محرم دارد بانویی کنج حرم مجلس ماتم دارد شـب جمعه شده و باز دلم رفت حرم دل آشفته ى من،صحن تو را كم دارد @nmotahari7
شب جمعه شب زیارتی اربابمون حضرت سیدالشهدا علیه السلام😭😭😭 صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام @nmotahari7
7.mp3
2.26M
هرکس که شب جمعه..... @nmotahari7
﷽ شب جمعه است ، هوایت نکنم ، می‌میرم... السلام علیک یا اباعبدالله الحسین... @nmotahari7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام امام زمانم یا صاحب الزمان (عج) هر چہ ڪردم بنویسم ز تو مدح و سخنے یا بگویم ز مقام تو ڪہ یابن الحسنے این قلم یار نبود و فقط این جملہ نوشت پسر حیدر ڪرار تو ارباب منے... 🌤اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ @nmotahari7