#دروازه_ساعات
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
یا امیرالمؤمنین
ای ارض و سما خاکِ رهِ قنبرِ تو
ای گردش کائنات بر محور تو
بنما قدمی رنجه به دروازه شام
افتاده به شمر حاجت دختر تو... 😭
🔹در گزارش سیدبن طاووس آمده است: قوم ستمگر سر امام حسین و نیز زنان و مردان اسیر خاندان را حرکت دادند؛ چون نزدیک دمشق رسیدند.
▪️ امکلثوم به شمر که از افراد آن قوم ستمگر بود، نزدیک شد و به او گفت: درخواستی از تو دارم! شمر گفت: درخواستت چیست؟ امکلثوم فرمود: «اینک شهر شام است، چون خواستی ما را وارد شهر کنی، ما را از دروازهای ببر که تماشاگر کمتری دارد...😭
تا مردمان نظارهگر کمتری باشند و به ما کمتر نگاه کنند و امر کن و
▪️به آنان بگو سرهای شهدا را از میان ما بیرون ببرند و دور کنند و پیش دارند تا مردم به تماشای آنها مشغول شوند و به ما کمتر بنگرند...😭
زیرا از کثرت نگاههایشان... 😭😭
شمر بن ذی الجوشن خبیث و ملعون بر عکس رفتار کرد و فرمان داد که سرها را بر سر نیزه و در وسط کاروان حرکت دهند.
منابع:
(اللهوف، ص 173 وص 174- مثیرالاحزان، ص97- منتهی الآمال، ج1، ص307- شهادتنامه امام حسین(ع) بر پایه منابع معتبر، محمدی ریشهری، ص777 و ص 778)
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
#دکلمه_روضه_حضرت_رقیه
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
از همون بچگیام تا به حالا
شب و روز لعن امیه میکنم
همه ی دارو ندارم و فقط
نذر حضرت رقیه میکنم
نذر اون خانومی که سه سالشه
ولی کار صد تا دریا میکنه
با همون دست کوچولوش به خدا
تموم گره ها رو وا میکنه
معذرت میخوام من از سادات جمع
معذرت میخوام من از امام رضا(ع)
با اجازه از امام عصرمون
میخونم روضه از عمه ی شما
چه جوری بگم من از مصائبش
کاش دروغ باشه تمومه روضه ها
آخه کی دیده که یک سه ساله و
این همه کوه مصیبت و بلا
بی بی جان شما کجا و غربته
کوفه و کرببلاو شهر شام
واقعا سخته برام تصورش
چرا بردنت تو رو تو ازدحام
شنیدم بعد وقوع قتلگاه
دیگه تو رنگ خوشی رو ندیدی
شنیدم وقتی که خیمه ها میسوخت
پا برهنه رو خارا می دُویدی
شنیدم یه عده بی حیا و پست
معجر و النگو هاتو دزدیدن
شنیدم عروسکاتو و بردن و
شنیدم گوشواره ها تو کشیدن
شنیدم خیلی اذیت شدی و
شنیدم خیلی تو رو دادن عذاب
زبونم لال شنیدم بردنتون
تو و عمه زینب و بزم شراب
شنیدم تو هم شبیه مادرت
صورتت کبوده و یا نیلیه
شنیدم این یادگاریا همه
اثرات ضربه های سیلیه
شنیدم تو هم شبیه مادرت
یه روزه سفید شده کل موهات
دست به دیوار میگیری و راه میری
رمقی نمونده بود توی پاهات
شنیدم برای عشقت جون دادی
آخرش به آرزوهات رسیدی
شنیدم توی خرابه رفتی و
رو سر بابات تو هم پر کشیدی
شاعر: مجید مرادزاده
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
دارم هوای گریه برای.mp3
3.15M
#زمزمه_حضرت_رقیه
شماره 721
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️
دارم هوای گریه،برای اون سه ساله
که رنگ روش شده مثل رنگ روی لاله
ازتازیانه ها شد،تنش کبود و زخمی
ازسیلی ام گرفته،صورتش یه هاله
گناهه این دختر چی بوده
که جاش توی خرابه بوده
گناهه این دختر چی بوده
که اینقدر تنش کبوده
گناه این دختر چی بوده
که مضطره دلش شکسته
یه گوشه کِز کرده بمیرم
منتظره باباش نشسته
اوناکه اصلا،رحمی ندارن
سر باباشو،تو طشت میذارن
تاکه نگیره،بهونه دختر
شبونه طشت و،براش میارن
▪️آه و واویلا جانم رقیه
تاچشم دختر افتاد،نیمه ی شب به طشت
به عمه گفت که عمه،منکه غذا نخواستم
بااینکه عمه خیلی،گرسنمه ولی من
خواستم کنار بابام،باشم باباموخواستم
گناهه این دخترچی بوده
که چن روزه غذانخورده
هر جا گرسنه بوده جای
غذافقط اون سیلی خورده
گناه این دختر چی بوده
که تو سه سالگی یتیمه
گفته به دخترای شامی
بابام میادخدا کریمه
میبینه آخر،سرباباشو
سرو میذاره،روی پاهاشو
میگه به بابا،دونه به دونه
تموم حرف و،درددلاشو
▪️آه و واویلا جانم رقیه
باباچشاتو وا کن،نگاه به دخترت کن
ازموقعی که رفتی،یه روز خوش ندیدم
تاکه تو رفتی رفتم،همراهه بانامحرم
نپرس ازم ازاونا،چی شنیدم چی دیدم
گناهه من مگه چی بوده
که ازاونا کتک میخوردم
خودت که شاهد بودی بابا
عمه نبود حتمامیمردم
گناهه من مگه چی بودکه
منو به زجر پست سپردن
پای برهنه از روخارا
کشون کشون منو میبردن
باباکف پام،آبله بسته
خسته ی راهم،خسته خسته
از ایناخوردم،لگد که بابا
شبیه زهرا،پهلوم شکسته
▪️آه و واویلا جانم رقیه
شاعر: امیرحسین سلطانی
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
#غسل_حضرت_رقيه
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
چه شبي بود شب شهادت حضرت رقيه (سلام الله عليها).واي از اون لحظه اي كه زن غساله رو آوردند بدن اين ناز دانه را غسل بدهد.
بيا تو اي زن غساله از طريق وفا
به اين صغيره بده غسل از براي خدا
مكن خيال كه او از اهل روم و تاتار است
كه غسل دادن او سخت بر تو دشوار است
سرور سينه ي سلطان عالمين است اين
صغيره فاطمه مظلومه ي حسين است اين
مگو كه از چه رخ او چو كهربا باشد
ز داغ تشنگي دشت كربلا باشد
مگو كه زخم به پايش برون بود از حد
به روي خار مغيلان دويده او بي حد
رخ چو ماه منيرش اگر بُوَد نيلي
به راه شام بسي خورده از جفا سيلي(1)
▪️هنگامي كه زن غساله، بدن رقيه (عليها سلام)را غسل مي داد، ناگاه دست از غسل كشيد، و گفت : سرپرست اين اسيران كيست ؟ حضرت زينب (عليها سلام) فرمود: چه مي خواهي ؟
غساله گفت:اين دخترك به چه بيماري مبتلا بوده كه بدنش كبود است ؟
حضرت زينب (عليها سلام)در پاسخ فرمود: اي زن ! او بيمار نبود؛ و اين كبودي ها آثار تازيانه ها و ضربه هاي دشمنان است.(2)
ببين چه به روز اين نازدانه آوردند. آخه يه مرد اگه از روي مركب رو زمين بيفته خدا مي دونه چه به روزش مياد خدا نكنه دختر سه چهار ساله باشه اون هم نه اينكه خودش بيفته نه.
▪️آن سرباز دشمن عصباني شد اين ناز دانه را گرفت و از بالا به روي زمين انداخت،آن ناز دانه مشغول دويدن در تاريكي شد تا آنكه پاهايش مجروح وخسته شد. (3)
چون ياد كنم از دل سوزان رقيه
سوزد دلم از رنج فراوان رقيه
از روز ازل تا به ابد ديده نبيند
شامي چوشب شام غريبان رقيه
منابع:
1- از مدينه تا مدينه ص 965.
2- الوقايع و الحوادث ج 5، ص 81 و در روايت ديگر است كه: آن زن دست از غسل كشيد و دست هايش را بر سرش زد و گريست گفتند:چرا بر سر مي زني؟ گفت: مادر اين دختركجاست تا به من بگويد چرا قسمت هايي از بدن اين دخترك سياه شده است ؟ گفتند: اين سياهي ها اثر تازيانه هاي دشمنان است.
3- حضرت رقيه شيخ علي فلسفي ص، 15، ناسخ التواريخ ص531،معالي السبطين ص 81.”
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
به چادرهای پاره قسم.mp3
1.48M
#واحد_امام_زمان
#اعتکاف
شماره 722
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
به چادرهای پاره قسم
عجل لولیک الفرج
به گوش بی گوشواره قسم
عجل لولیک الفرج
به حق خیمه ای که گشته غارت
به دختری که رفته به اسارت
شنیده خیلی طعنه و جسارت
▪️عجل لولیک الفرج
به قامت خمیده قسم
عجل لولیک الفرج
به زینب شهیده قسم
عجل لولیک الفرج
قسم به آن پیشانی شکسته
به آن نمازی که شده نشسته
به خواهر اسیر و دست بسته
▪️عجل لولیک الفرج
به پای پر آبله قسم
عجل لولیک الفرج
به دست در سلسله قسم
عجل لولیک الفرج
به ناله های حضرت رقیه
به زخم صورت رقیه
فقط همینه حاجت رقیه
▪️عجل لولیک الفرج
شاعر: مرتضی کربلایی
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
#مقتل_حضرت_رقبه
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنَا رُقَيَّة، عَلَيْكِ التَّحِيَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ
🔹اسرای کربلا را بعد مجلس یزید، در خرابه ای نزدیک کاخ یزید، سکنی دادند.
حضرت رقیه(س) همواره می پرسید :
《عَمَّتِی! اَینَ اَبِی؟》
عمه جان! پدرم کجاست؟
همراهان در جواب، به او می گفتند :
《اِنَّ اَبَاکَ فِی سَفَرِِ!》
پدرت به سفر رفته است.
چون هراس از این داشتند، که رقیه از شهادت پدر مطلع شود.
تا اینکه در یکی از شبها، با خیال پدر، سر روی خاک غمناک خرابه نهاد، و خوابش برد.
و در عالم خواب پدر را دید و سپس با وحشت از خواب بیدار شد و شروع کرد به گریه کردن شدید!
در حالی که با ناله می گفت :
《اِئتُونِي بِأَبِي وَ نُورِ عَینِي!》
پدرم و نور چشمم را نزد من بیاوردید.(۱)
و شروع کرد به فریاد زدن که؛
《وَاأَبَتَاهُ! وَاقُرَّةَ عَينَاهُ! وَاحُسَينَاهُ!》
ای پدر! ای نور دیده ام! ای حسینم!
و چنان صيحه كشيد كه خرابه نشينان هم پريشان شدند.
《وَکُلَّمَا أَرَادَ أَهلُ البَیتِ إِسکَاتَهَا، اَزدَادَت حُزنَاً وَ بُکَاءً وَ لِبُکَائِهَا اَخَذَ أهلُ البَیتِ فِی البُکَاءِ الشَّدِیدِ》
و هرگاه اهل بیت خواستند او را آرام كنند ممكن نشد و آن مظلومه، آرام نگرفت و گریه او زیادتر شد و به گریه رقیه(ع) اهل بیت نیز به گریه شدید افتادند.
در حالی که ؛
《فَضَجُّوا بِالْبُكاءِ و جَدَّدُوا الْأَحْزانَ وَ حَثُّوا عَلي رُؤُسِهمُ التُّرابَ، وَ لَطمُوا الْخُدودَ وَ شَقُّوا الْجُيوبَ، وَ قَامَ الصِّياحُ》
گریه کننان ضجّه می زدند و حزن و اندوه را از نو گرفتند و خاک بر سر و موهایشان می ریختند و به صورت های خود لطمه می زدند و گریبان چاک می کردند و صدای ناله و شیون بالا رفت.
《فَسَمَعَ یَزِیدُ أَصوَاتَ بُکَائِهِم》
یزید از گریه رقیه(س) و اسرای خرابه با خبر شد.
《فَقَالَ : مَا الخَبَرُ؟》
گفت : چه خبر شده است؟(۲)
《فَفَحَصَوُا عَنِ الوَاقِعَةِ وَ قَصُوهَا عَلیَهِ!》
پس تفحّص کردند و قضیه را به او گفتند(۳)
که؛
《إِنَّ بِنتَ الحُسَینِ الصَغِیرَةَ المَوجُودَة مَعَ السَبَایَا فِی الخَرِبَةِ رَأت أَبَاهَا فِی نَومِهَا فَاستَیقَظَت وَ هِیَ تَطلُبُهُ وَ تَبکِی وَ تَصِیحُ!》
این صدای دختر کوچک حسین است که به همراه اسراء در خرابه است.
و خواب پدرش را دیده و اکنون بیدار شده و گریه کنان بهانه ی پدر را می گیرد.
وقتی یزید این حرف را شنید، دستور داد :
《اِرفَعُوا إِلَیهَا رَأسَ أَبِیهَا وَحَطَّوهُ بَينَ يَدَيهَا تَتَسَلَّى!》
سر پدرش را براى او ببرید، تا با آن آرام بگیرد!(۴)
در برخی نقل ها آمده است که آن لعین گفت :
《وَاَطرَحُوا رَأسَ الحُسَينِ(ع) بِحِجرِهَا》
سر حسين(ع) را به دامنش بياندازيد.(۵)... 😭😭
پس؛
《فَجَاؤُا بِالرَّأسِ الشَّرِیفِ وَ هُوَ مُغَطَّی بِمَندِیلِِ دَیبَقِیِِ فَوُضِعَ بَینَ یَدَیهَا وَ کَشَفَ الغِطَاءُ عَنهُ》
سر مطهر را به خرابه آوردند، در حالی كه آن را روی طبقی گذاشته و سر پوشی هم به روى آن کشیده بودند و با این وضع، آن را در مقابل دیدگان رقیه(س) گذاشتند.(۶)
در این هنگام رقیه(س) پرسید :
《مَا هَذَا؟ أَنَا لَم اَطلُب طَعَامَاً إِنِّی أُرِیدُ أَبِی!》
این چیست؟ من طعام نخواستم، من پدرم را می خواهم.(اینقدر وضعیت سر امام حسین به هم ریخته بود..😭)
به او گفتند :
《هُنَا أَبُوکَ!》
پدرت در این طبَق هست!
《فَرَفَعَت المِندِیلَ فَرَاَت رَأسَاً فَفَزَعَت فَقَالَت :
هَذَا رَأسُ مَن؟!》
پس در این هنگام رقیه سرپوش از روی طبَق کشید و فریاد کنان گفت :
این سر کیست؟
آنان گفتند :
《هَذَا رَأسُ أَبیِکَ!
فَرَفَعَت الرَّأسَ وَ ضَمَّتهُ إِِلَى صَدرِهَا》
این سر پدرت است.
پس رقیه(س) سر را بلند کرد و به سینه چسباند.
《فَتَقَبَّلُهُ و تَبْكِي وَ تَضرِبُ عَلَي رَأسِها وَ وَجْهِهَا حَتَّي امْتَلأَ فَمُهَا بِالدَّمِ》
پس مکرر صورت پدر را مي بوسيد و بر سر و صورت خود می زد، تا اينكه دهانش پر از خون شد.(۷)
طُریحی نقل می کند که رقیه(ع) در این هنگام گریه کنان خطاب به سر پدر می گفت :
《يَا أبَتَاهُ! مَنْ ذَا الَّذِي خَضَبَكَ بِدِمَائِكَ؟
يَا أبَتاهُ! مَنْ ذَا الَّذي قَطَعَ وَرِيدَيْكَ؟
يَا أَبَتَاهُ! مَنْ ذَا الَّذي أَيتَمَنِي عَلَي صِغَرِ سِنِّي؟
يَا أبَتَاهُ! لَيتَنِي كُنتُ قَبلَ هَذَا اليَومِ عُميَاً!
يَا أبَتَاهُ! لَيتَنِي وَسَدتُ الثَّرَى وَلَا أَرَى شَيبَكَ مُخَضِّبَاً بِالدِّمَاءِ!》
پدر جان! چه كسي تو را به خون آغشته كرد؟ چه كسي رگ هاي گردنت را بريد؟
پدر! چه كسي در خردسالي يتيمم كرد؟
پدر جان! اي كاش بيش از اين نابينا مي شدم و تو را اينگونه نمي ديدم.
پدر جان كاش پيش از اين در خاك خفته بودم و محاسنت را آغشته به خون نمي ديدم.(۸)
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
ادامه 👇