#کمیل_بن_زیاد_نخعی
#دعای_کمیل
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
🔹علامه مجلسی بزرگوار در کتاب «زادالمعاد» ، به نقل از کتاب «اقبال » سید بن طاوس می نویسد: کمیل گفته: روزی در شهر بصره خدمت مولایم علی علیه السلام نشسته بودم، سخن از شب پانزدهم شعبان به میان آمد، حضرت فرمود: هر که آن شب را به عبادت زنده بدارد، و دعای حضرت خضر را بخواند یقینا دعایش مستجاب می شود، وقتی حضرت به منزل بازگشت، خدمتش مشرف شدم، چون مرا دید فرمود: برای چه کاری آمده ای؟ گفتم به طلب دعای خضر به حضورت آمده ام. فرمود: بنشین، سپس به من خطاب کرد: ای کمیل هنگامی که این دعا را حفظ کنی در هر شب جمعه یا ماهی یکبار، یا سالی یکبار، یا به عمر یکبار بخوان، خواندن این دعا تو را از شر دشمنان کفایت می کند، یاری می شوی، روزیت می دهند، و گناهانت آمرزیده می شود.
ای کمیل طول مصاحبت و خدمتت سبب شد که تو را به چنین نعمت و کرامتی سرافراز کنم، سپس فرمود بنویس و دعا را به من تلقین فرمود.
🔸عالم ربانی، مناجاتی عارف، مرحوم کفعمی، در کتاب باعظمت مصباح صفحه 555 می نویسد: امیرالمؤمنین علیه السلام این دعا را در حال سجده قرائت می کرد! !
✓خواننده این دعا در شب جمعه پس از رعایت شرایط دعا بهتر است دعا را به سوی قبله، و با بدنی فروتن، و دلی خاشع، و نیتی خالص و چشمی اشکبار ، و صدایی محزون قرائت کند، بدون شک دعا با چنین کیفیتی به مقام اجابت نزدیک، و ظهور آثارش حتمی است. (6)
چشم اشکبار در پیشگاه حضرت حق از اعتباری عظیم، و ارزشی والا برخوردار است، و اشک چشم، و گریه با سوز، سبب آمرزش گناه، و خاموش شدن آتش غضب رب، و عامل جذب رحمت حق به سوی گریه کننده است. (7)
از حضرت صادق علیه السلام روایت شده: چیزی نیست مگر اینکه برای آن پیمانه و وزنی است جز گریه، قطره ای از آن دریاهائی از آتش را خاموش کند، هنگامی که چشم به اشک بنشیند، چهره تیرگی و خواری نبیند، و چون اشک روان گردد، خدا آن را بر دوزخ حرام گرداند، به راستی اگر در امتی یک گریان باشد، همه مورد ترحم قرار گیرند. (8)
🔹و نیز آن حضرت فرمود: هر دیده ای در قیامت گریان است مگر سه دیده، دیده ای که از آنچه خدا حرام کرده بر هم نهاده شده، و دیده ای که در راه خدا بیداری کشیده، و دیده ای که در دل شب از بیم خدا گریسته. (9)
منابع:
7. محجة البیضاء، ج 2، ص 288- 295.
8. اصول کافی، ج 6، ص 54- 56.
9. اصول کافی، ج 6، ص 54- 56.
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
47.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شب_جمعه
#یاد_شهدا
#شهید_ابراهیم_هادی
السلام علیک ای مسافر راه حسین
به کانال نوحوا علی الحسین بپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
#رسیدن_کاروان_اسرا_به_مدینه
#قسمت_دوم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
امام سجاد علیه السلام:
🔹ايها الناس! آن خدائى كه حمد مخصوص او است ما را به مصيبتهاى جليل و بزرگ و رخنه بزرگى در اسلام مبتلا كرد. زيرا امام حسين عليه السلام با عترتش شهيد شدند، زنان و كودكانش اسير گرديدند، سر مباركش را بر فراز نيزه در شهرها گردانيدند. و اين مصيبتى است كه نظيرى نخواهد داشت.
▪️ايها الناس! كدام يك از شما بعد از شهادت امام حسين مسرور و خوشحال خواهد شد؟ كدام چشم است از شما كه از ريختن اشك خوددارى و مضايقه نمايد... ايها الناس! كدام قلب است كه براى شهيد شدن حسين شكافته نشود. كدام قلب است كه به حسين علاقه نداشته باشد. كدام گوش است كه اين مصيبت اسلام را بشنود و ناراحت نشود...
🔸 بخدا قسم اگر پيامبر خدا آن طور كه به اين مردم در باره ما سفارش كرده راجع به كشتن ما توصيه ميكرد اينان بيشتر از اين به ما ظلم نمي كردند و ما را نمى كشتند... (4)
پي نوشت ها:
1. درر الأخبار با ترجمه سيد مهدى و على رضا حجازى و عيدى خسروشاهى، ج 1، ص: 697 و 699، ناشر: دفتر مطاالعات تاريخ و معارف اسلامى
2. سيد على بن موسى بن طاوس، اللهوف، انتشارات جهان تهران، 1348 شمسى، ص : 196
3. رجوع شود به ره توشه راهيان نور، ويژه محرم و صفر 1430ق، صص200 تا 205
4. زندگانى حضرت امام حسين عليه السلام،محمد جواد نجفى، ج 1، ص: 196 تا 198،ناشر: اسلاميه
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
43.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#یا_زینب
نماز عشق شکسته نخوانده بودم و خواندم.. 😭
به کانال نوحوا علی الحسین بپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
#بازگشت_کاروان_به_مدینه
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
🔹پس از خطبه امام سجاد علیه السلام، صوحان بن صعصعه بن صوحان (۱) که زمین گیر بود ـ به خاطر آن بیمارى و (عدم همراهى با امام حسین(علیه السلام)) عذرخواهى کرد.
🔸 امام سجاد نیز عذرش را پذیرفت و از او سپاسگزارى نمود و بر پدرش درود و رحمت فرستاد. (۲)
▪️امام سجاد به همراه زنان و کودکان وارد مدینه شدند. همان شهرى که ماه رجب سال گذشته به هنگام خروج از آن، با پدر بزرگوارش امام حسین و عمویش اباالفضل العباس و برادرانش على اکبر و على اصغر و دیگر جوانان بنى هاشم همراه بود. و اینک بدون آن عزیزان، با جمعى از زنان و کودکان مصیبت دیده وارد شهر مى شود.
شهرى که مدفن رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و فاطمه زهرا(علیها السلام) است؛ شهرى که خاطرات تلخ و شیرین فراوانى را به یاد دارد؛ شهرى که از کوچه ها و خانه و در و دیوارش و از جاى جاى آن صداى عزیزانش را مى شنود.
▪️زینب کبرى(علیها السلام) خود را به مسجد پیامبر(صلى الله علیه وآله) رساند و در حالى که دو طرفِ درِ مسجد را گرفته بود، خطاب به رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى گوید: «یا جَدّاه إِنّی ناعِیهٌ إِلَیْکَ أخِی الْحُسَیْنَ»؛ (اى جدّا! من خبر مرگ برادرم حسین را براى تو آورده ام). زینب پیوسته گریه مى کرد و اشک و آهش تمامى نداشت...😭
و هر بار که به برادرزاده اش على بن الحسین(علیه السلام) مى نگریست، اندوهش تازه و غمش افزوده مى شد. (۳)
▪️سکینه نیز فریاد زد: (اى جدّا! از مصایبى که بر ما گذشت به تو شکایت مى کنم. به خدا سوگند، من سنگ دل تر، جفا کارتر و خشن تر از یزید ندیدم و هیچ کافر و مشرکى را بدتر از او سراغ ندارم! او با چوبدستى اش به دندان پدرم مى زد و مى گفت: ضربه ها چگونه است اى حسین!)؛ «…فَلَقَدْ کانَ یَقْرَعُ ثَغْرَ أَبی بِمِخْصَرَتِهِ وَ هُوَ یَقُولُ: کَیْفَ رَأَیْتَ الْضَّرْبَ یا حُسَیْنُ». (۴)، (۵)
منابع :
(۱). پدر صوحان جناب صعصعه بن صوحان از اصحاب جلیل القدر و بلند مرتبه امیرمؤمنان على(علیه السلام)بود. امام صادق(علیه السلام) فرمود: آنها که با امیرمؤمنان على(علیه السلام) بودند جز صعصعه بن صوحان و یاران صعصعه کسى نبود که حقّ و منزلت على(علیه السلام) را به درستى بشناسد. مطابق نقل نجاشى او از راویان عهدنامه معروف على(علیه السلام) به مالک اشتر است (رجوع کنید به: معجم رجال الحدیث، ج ۱۰، ص ۱۱۲). ولى درباره فرزندش صوحان بن صعصعه، چیزى در کتب تراجم و رجال ـ جز همین مورد ـ یافت نشد.
(۲) . ملهوف(لهوف)، ص ۲۲۶ ـ ۲۳۰؛ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۴۷ ـ ۱۴۹ و مقتل الحسین مقرّم، ص ۳۷۴ ـ ۳۷۵٫
(۳). بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۹۸٫
(۴). مقتل الحسین مقرّم، ص ۳۷۶٫
(۵). گرد آوری از کتاب: عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها، سعید داودی و مهدی رستم نژاد،(زیر نظر آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى)، امام على بن ابى طالب علیه السلام، قم، ۱۳۸۸ ه. ش، ص ۶۴۲٫
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
#یا_صاحب_الزمان
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
راندن درماندگان اصلا نمی آید به تو
جز عطا، ای آسمان اصلا نمی آید به تو
دل شکسته آمدم سویت ، پناه آورده ام
دل شکستن بی گمان اصلا نمی آید به تو
من سرم خورده به سنگ و ناتوان برگشته ام
قهر با این ناتوان اصلا نمی آید به تو
حق من این است رسوایم کنی با این وجود
حضرت صاحب زمان اصلا نمی آید به تو
ما عزاداران زهراییم ، پس با این حساب
بستن در رویمان اصلا نمی آید به تو
دید ، حیدر همسرش را مو پریشان ، ناله زد :
ای بهار من ، خزان اصلا نمی آید به تو
تو ستون لشکر مرد غریب یثربی
فاطمه ، قدِ کمان اصلا نمی آید به تو
” دید زینب چوب را روی لبان یار گفت:
ای برادر خیزران اصلا نمی آید به تو “
شاعر: محمد جواد شیرازی
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
#آموزشی
#نحوه_شروع_مداحی_در_یک_مجلس
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
💠 سلام و صلوات :
در احادیث و روایات معتبر داریم ؛ دعایى که بدون حمد و ثناى الهى و ذکر نام خدا و سلام و صلوات بر محمد و آل محمدعلیهم السّلام شروع شود، پذیرفته نخواهد شد.
🔹 از آنجائى که هدف از برپائى این گونه از مجالس ، توسل به ائمه اطهارعلیهم السّلام و نتیجه گرفتن از آن است ، باید به فرموده خودشان ، با حمد و ثناى الهى و درود فرستادن بر خاندان عصمت و طهارت شروع مى شود.
🙏 تفاوتى نمى کند که مجلس عزادارى باشد و یا مجلس جشن و میلاد ائمه هدى علیهم السّلام در هر دو صورت باید مجلس به کیفیت فوق آغاز گردد.
💠این سلام و ثنا مى تواند بسیار ساده و به صورت فرستادن سه صلوات و گفتن
(( بِسمِ اللّه الرّحمنِ الرّحیمِ)) باشد
و یا قسمتى از دعا یا مناجات ماءثوره از ائمه معصومین مثل :
(( السّلامُ عَلَیکُم یا اَهلَبَیت النَّبُوَة )) و...
یا خواندن صیغه توبه
((اَستَغفِرُ اللّهَ الّذِى لا اِلهَ الاّ هُو، الحَىُّ القَیّوم ، الرّحمنُ الرّحیم ، ذُوالجَلالِ وَ الا کرَام ، مِن جَمِیعِ ظُلمِى وَ جُرمِى وَ اِسرَافِى عَلَى نَفسِى وَ اَتوُبُ اِلَیهِ))
و یا خواندن دعاى سلامتی امام زمان
(( اللَّهُمَّ کُن لِوَلِیِکَ الحُجَّةِ بنِ الحَسَنِ...)) باشد.
که به فراخور مجلس انتخاب مى شود.✓
❇️ مثلاً اگر شب شهادت بود، بهتر است ذکر شروع مجلس نیز با آن امام همام رابطه داشته باشد مثلاً شب شهادت امام حسن مجتبى علیه السّلام همان قطعه اى که در دعاى توسل براى ایشان مى خوانیم ، قرائت شود
✅ و یا اگر مجلس در محرم است از لعن و سلام زیارت مقدسه عاشورا استفاده نمائیم و اگر مجلس مناجات مى باشد. از خواندن صیغه توبه و یا خواندن گوشه هایى از دعاى کمیل و یا قرائت فرازهائى از مناجات خمس عشر (مناجاة التائبین ) که در مفاتیح الجنان مى باشد، بهره مند شویم .
🔹نکته اى که در اینجا وجود دارد این است که اگر مجلس عزادارى و روضه است ، خواندن خطبه اول آن و دادن سلام و صلوات نباید خیلى طولانى بشود زیرا موجب خستگى و ملال مستمع مى گردد.
🔸 مداح خوب کسى است که هر وقت در محدودیت زمانى قرار گرفت ، وقت را طورى تنظیم نماید که به اکثر قسمت هاى مهم برنامه خود پرداخته باشد نه اینکه کلاً یک قسمت از آن را حذف کند مثلاً بگوید چون وقت نیست من از اصل روضه شروع کنم و بدون سلام دادن ، شروع به روضه خوانى نماید. باید از حواشى هر قسمت از برنامه اش مقدارى بزند تا ناهماهنگى پیش نیاید.
✓ چه بسا سلام دادن اول مجلس ، کارى کوچک شمرده شده و بیشتر به روضه خواندن و سینه زدن بها داده مى شود.
اما توجه داشته باشیم که ادب مجلس باید رعایت شود و سلامى هر چند کوتاه ، فرستاده گردد.
🔹در محدودیت هاى زمانى ، مداح مى تواند از برنامه هائى که در حاشیه توسل وجود دارد، کسر بگذارد مثل سینه واحد زدن و ایستاده سینه زنى کردن و... نه اینکه از سلام دادن صرف نظر کند.
ادامه دارد...
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
#یا_صاحب_الزمان
#کانال_نوحواعلی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
دوباره جمعه ی بی تو، سیاه و ظلمانی
دوباره هفته ی بی تو، چقدر طولانی
دوباره عهد و سمات، استغاثه و ندبه
دوباره غصه و درد و دو چشم طوفانی
دوباره جانِ کویری، تو را طلب کرده
تو کز سلاله ی آبی و روح بارانی
قسم به جان شما ای بزرگِ عالَم عشق
دگر نمانده قرارم، خودت که می دانی
بگیر دست دلم را که لعنتی شیطان
مرا زمین زده با حقه های شیطانی
بیا که شعر و غزل، پیش تو کم آورده
تو عاشقانه ترین بیتِ شعرِ یزدانی
نه عارفی و نه صوفی، نه رند و نه شیخی
تو لُبّ مطلب دینی تو اصل عرفانی
لسان لال و ملولم به لکنت افتاده
لغت کم آمده در عین این فراوانی
منِ شکسته کجا و سرودن از مهدی؟
چه خنده آور و مضحک، من و غزل خوانی
اللهم عجل لولیک الفرج بحق مولاتنا الزینب 🙏
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
یادش بخیر با رفیقا.mp3
1.88M
#شور
#امام_حسین
#بازگشت_از_زیارت
#اربعین
شماره 771
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
یادش بخیر با رفیقام چند روزی کربلا بودم
رو ابرا راه میرفتم و تو آغوش خدا بودم
از این عمود تا اون عمود
قدم قدم خدا بود شور و عشق و صفا بود
پشت سر شهر مولا رو به رو کربلا بود
▪️اللهم ارزقنا حرم
هر چقدر حرم برم بازم دلم تنگه براش
برای بین الحرمین برای گنبد طلاش
یادش بخیر مثل زهیر
آقا منو خریدش وقتی اشکامو دیدش
منم قول دادم اونجا یه روز بشم شهیدش
▪️اللهم ارزقنا حرم
شاعر: حسین محمدی فام
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
جاتون خالی رفته بودم کربلا.mp3
1.57M
#واحد
#اربعین
#صفر
شماره 772
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
جاتون خالی رفته بودم کربلا
پای پیاده میون موکبا
خدا میگفت خوش اومدین زائرا
آیه آیه
رو لبا ذکر شه نینوا
لحظه به لحظه تو روزا و شبا
ولوله میشد توی قلب ما
با نوای
▪️حسین حسین
میزنه اسمش آتیش به جونم
اربعینه باید روضه بخونم
میخونم از بانوی قد کمونم
یا زینب
با تن مجروح، ز تازیونه
چقدر شبیه مادرش میمونه
رسیده کربلا داره میخونه
به زیر لب
▪️حسین حسین
داداش خودت دیدی تو شام بلا
چیا کشیدیم منو بچه ها
سرِ شریفت تو طشت طلا
من بمیرم
خواهر تو رفته بزم شراب
خنده های حرمله به رباب
خاطره هایی شبیه عذاب
کرده پیرم
شرمنده ی تو شده خواهرت
با دیدن زخمای رو سرت
کنج خرابه جون داده دخترت
وا مصیبت
غنچه ی یاس تو پژمرده بود
انقدر توی راه کتک خورده بود
بدون دیدن تو هم مرده بود
وا مصیبت
▪️حسین حسین
شاعر: حسین محمدی فام
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
ماه محرم و صفر تموم شه.mp3
1.99M
#زمینه
#وداع
#با_محرم_و_صفر
#صفر
شماره 773
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
ماه محرم و صفر تموم شه
نوکری ما که تموم نمیشه
قشنگی زندگیم اینه ارباب
نوکر خونوادتم همیشه
نون و نمک سفره تو خوردم حسین جان
می بخشی منو؟ آبرو بردم حسین جان
بعد این همه روضه شنیدن حسین جان
شرمندم اقا اگه نمردم حسین جان
حلالم کن
اگه توی روضه کم گذاشتم
حلالم کن
اگه خیری واسه تو نداشتم
▪️حسین ارباب من
یه عمره که به عشق تو اسیرم
به نیت فرج تو روضه میرم
شبای آخری میدونم اقا
مزدمُ از امام رضا می گیرم
دل تنگه برا پنجره فولاد رضا جان
با عشق تو شد خونمون آباد رضا جان
بودم اربعین به یاد لطفت رضا جان
تا به گنبدش چشم من افتاد رضا جان
دوست دارم
همه جا از خوبی تو گفتم
دوست دارم
نذار از چشم شما بیفتم
▪️حسین ارباب من
شاعر: حسین فتحی
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
نوحوا علی الحسین🎤
سلام
لینک کانال رو برای دوستان و علاقمندان به مداحی بفرستید.
ان شاءالله در ثوابش شریک خواهید بود🌹
49.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خداحافظی_با_اربعین
روزهای خدمت ما تمام شد
#عمار_الکنانی
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
ونخدم الزوار كل عام
ارزقنه يمك نبقه خدام
محلفينك يا حسين العودة اكتبلنه
ايام خدمتنه انقضت وكلمن يروح الداره
ووحشة درب قبرك يظل يبجي على زواره
كل خادم يرد لهله وبكلبه تلهب ناره
مشتاق يبقه لخدمتك بعينه الدمع يتجاره
اربعينك نعمة لاتحرمنه منها
........................................................
هر سال خادم زوّاریم.
ما را خادم همیشگی درِ خانهات قرار ده.
قَسَمت میدهیم یا حسین که دوباره بازگردیم.
روزهای خدمتِ ما تمام شد و هر کس به خانه بازمیگردد.
و راه حَرَمَت از دلتنگی بر زائرین میگرید.
هر خادمی به خانه برمیگردد در حالیکه آتش فراق در قلبش شعلهور است... 😭
و با چشمانی پُر از اشک مشتاق است که در خدمتت بماند.
اربعین تو نعمتی است ما را از آن محروم مساز
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
هشتک کانال حذف نشود ❌
به کانال نوحوا علی الحسین بپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
#ورود_کاروان_به_مدینه
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
🔹تا مدینه نرفته باشی آتش نمی گیری. از کسی که مدینه رفته بپرسید. هر سال وقتی ما از مکه می آییم به سمت مدینه، نزدیک مدینه که می شویم به راننده
اتوبوسها می گویم: بایستید.
می گویند: چه کار داری؟ می گویم: صبر کنید. بیایید پایین چند دقیقه ای کارتان دارم. آنها هم می دانند وقتی می گویم:
بیایید پایین خبری است. می آیند پایین می ایستند.
🔸می پرسند: حاج آقا! اینجا کجاست؟ می گویم: اینجا جایی است که یک روزی زن و بچه امام حسین(ع) ایستاده بودند. آنها از کربلا برگشته بودند. اینجا دروازه مدینه است.
آی امان!
امان!…
هر کس از مسافرت به وطنش می آید خوشحال می شود. اما زن و بچه امام حسین(ع) وقتی به مدینه رسیدند دلهایشان می تپید.
▪️تا چشمهایشان به در و دیوار مدینه
افتاد نمی دانی چه حالی شدند؟ مدینه! ما با مردها و جوان ها رفتیم اما حالا
فقط یک عده زن و بچه آمده ایم.
🔹امام سجاد(ع) سراغ بشیر را گرفت، بشیر آمد. آقا صدا زد: بشیر! بابایت شاعر بود آیا تو هم بهره ای از شعر داری یا نه؟
گفت: بله آقا بی بهره نیستم. فرمود: دلم می خواهد بروی در شهر مدینه آمدن
ما را به مردم خبر بدهی.
🔸گفت: چشم آقا. سوار بر اسب شد یک پرچم سیاه به دستش گرفت. و در شهر مدینه می چرخاند. این کار در میان عرب علامت آشوب است.
یا أهل یثرب لا مُقام لکم بها؛
آی مردم مدینه! دیگر مدینه نمانید.
مردم دویدند، گفتند: بشیر ! مگر چه خبر است؟ چرا میان مردم وحشت می اندازی؟
گفت: یک خبر مهمی دارم. مردم به حرم رسول الله آمدند. بشیر بالای منبر رفت و
ندا داد. مردم! دیگر مدینه نمانید. ای مردم!
▪️قُتِلَ الحسین...😭؛ مردم! حسین
را کشتند.مردم از حرم پیغمبر (ص) بیرون ریختند. این قسمت را جایی ننوشته، من می گویم. من خیال می کنم وقتی مردم از حرم پیغمبر(ص) بیرون رفتند هی به هم می گفتند: فلانی مواظب باشید خبر به محله بنی هاشم نرسد.
آی حسین!
حسین!…
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
#شهدا
#خاطرات
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
در هشتمین روز کمین، گلوله تک تیرانداز نشست وسط دو اَبروی رستمعلی و پیشانیش را شکافت.
صدای یا زهرایش بلند شد و مغزش پاشید روی تنم و کیسه های کمین، با پشت سر آرام نشست روی زمین، سریع عکس گرفتم، به سه ثانیه نکشید که شهید شد.
ناگهان از توی کانال یک نفر داد زد که رستمعلی نامه داری
فرمانده نامه را گرفت و باز کرد، از طرف همسرش بود ، نوشته بود :
رستمعلی جان، امروز پدر شدی،
وای ببخشید من هول شدم، سلام
عزیزم، نمیدونی چقدر قشنگه، بابا ابوالقاسم اسم پسرت رو گذاشته مهدی، عین خودته، کشیده و سبزه، کی میای عزیزم ؟
از جهاد اومده بودن دنبالت، می خوان اخراجت کنن،
خندم گرفته بود.
مگه بهشون نگفتی که جبهه ای ؟ گفتن بخاطر غیبت اخراج شدی،
مهم نیست، وقتی آمدی دوباره سر زمین ، کار می کنی، این یه ذره حقوق کفاف زندگیمون نمیده،
همون بهتر که اخراجت کنن.
عزیزم زود برگرد، دلم واست تنگ شده...
#شهدا_شرمنده_ایم
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
نوحوا علی الحسین🎤
#شهدا #خاطرات #کانال_نوحوا_علی_الحسین ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ در هشتمین روز کمین، گلوله تک تیرانداز نشس
داستان کامل ارسال خواهد شد...
یا فاطمه من عقده ی دل.mp3
2.29M
#نوحه
#نوستالژی
#فاطمیه
شماره 774
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
یافاطمه من عقده ی دل و انکردم
گشتم ولی قبرتو را پیدانکردم
عقده ز قلبم وا نشد
گم گشته ام پیدا نشد
▪️مظلومه مادر ای وای ازاین غم
من عاشق و سرگشته ی کوی تو هستم
دلداده و دیوونه ی روی تو هستم
یا فاطمه دائم ثناگوی تو هستم
هر سو روم بینم که در سوی تو هستم
عقده ز قلبم وا نشد
گم گشته ام پیدا نشد
▪️مظلومه مادر ای وای از این غم
گاهی کنم رو جانب قبر پیمبر
گاهی ز غم کوبم به دیوار بقیع سر
سر می کِشم در جستجویش من به هر در
آخر کجا هستی بگو مظلومه مادر
عقده ز قلبم وا نشد
گم گشته ام پیدا نشد
▪️مظلومه مادر ای وای از این غم
یا فاطمه من عقده دل وا نکردم
گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم
چشم انتظارم مهدی بیاید
تا تربتت را پیدا نماید
ای قبر نا پیدای تو شمع دل ما
ای با تولّایت عجین آب و گل ما
عقده ز قلبم وا نشد
گم گشته ام پیدا نشد
▪️مظلومه مادر ای وای از این غم
تا کی به یادت دلها پریشان
تا کی مزارت از دیده پنهان
کی گفته تو در دامنِ صحرا بسوزی
در بیت الاحزان یکّه و تنها بسوزی
جای تو نبوَد در دشت و صحرا
مظلومه زهرا مظلومه زهرا
عقده ز قلبم وا نشد
گم گشته ام پیدا نشد
▪️مظلومه مادر ای وای از این غم
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
کریمه و همتا نداره.mp3
1.65M
#شور
#امام_حسن
#سبک_به_موقع_تشییع_جنازم
شماره 775
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
کریمِ و همتا نداره
اسمه شریفش موندگاره
از میونِ دستِ مجتبی
بارونه کرامت میباره
آقای منه
همون آقا که محترمه
همونی که شاه کرمه
کریمه ولی بی حرمه
آقای منه
دلِ عاشقا رو می بره
عموی علیِ اکبره
همونی که عشقه مادره
▪️یا سیدنا مددی امام مجتبی
تویی کریم آل طاها
تویی میوه ی قلبِ زهرا
از عمق وجودم می خونم
خیلی می خوامت به جونِ مولا
عالم به فدات
اسم تو میگم باشور و شین
تویی تو امیرِ عالمین
داداش بزرگتر حسین
عالم به فدات
تویی که یلِ بی بدلی
اسطوره ی جنگ جملی
ای پسره حضرت علی
▪️یا سیدنا مددی امام مجتبی
شاعر: مجید مرادزاده
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
دوستان از کربلا برگشته ام.mp3
3.89M
#چاوشی
#برگشت_از_کربلا
شماره 776
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
دوستان از کربلا برگشته ام
با نوای نینوا برگشته ام
از کنار تربت خون خدا
با عنایات خدا برگشته ام
رفته بودم با هزاران آرزو
شادمان حاجت روا برگشته ام
بوسه دادم مرقد شش گوشه را
از سر صدق و صفا برگشته ام
کربلا باشد بهشت دیگری
از بهشت لاله ها برگشته ام
تا نبینی باورش باشد محال
از برِ مشکل گشا برگشته ام
تربت پاک حسین آورده ام
سرخوش از دارالشفا برگشته ام
از کنار قبر عباس و حسین
نور چشم مرتضی برگشته ام
هم نجف هم کاظمین را دیده ام
من از سامرا برگشته ام
کربلا دارد صفای دیگری
از دیار آشنا برگشته ام
یادم آمد آن زمان زینب که گفت
از کنار کشته ها برگشته ام
رفتم و دیدم زمین کربلا
سر زمین اطهر آلاله ها
رفتم و کردم سلامی بر حسین
هر کجا رفتم دلم در شور و شین
رفتم و دیدم ضریح یاس را
دل صدا میزد همی عباس را
رفتم و دیدم دیار عاشقان
تشنه بودم من به یاد کودکان
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
السلام علیک أیها المجتبی.mp3
1.26M
#نوحه
#سنتی
#امام_حسن
#سبک_به_تماشا_بیا_ای_پسرفاطمه
شماره 777
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
السـَّــلامُ علیــکَ ، اَیُّهـَــا المجــتبــیٰ
سبـــط پاک نبــی ای پســر مرتضــیٰ
یا امــام حـــسن ، غـریب خـاک بقیع
جـان ، فـدای تـو وتـربت پــاک بقیع
ای امیـــر کـــرم سایه ات بر سرم
▪️یا حسن جان
ای غــریب وطـن ، کشتـــهٔ زهـر جفـا
شد نصیبــت جفا ز همســری بی وفـا
شــــده از داغ تــو مدینــــه ماتم سرا
در بقیــع فاطمــه گرفتــه بـزم عــزا
دارد این زمــزمه مـادرت فاطــمـه
▪️یا حسن جان
پاره پاره جـگــــر. بنــد دل فاطمـــه
زینب خسـته دل،غـرقِ در این ماتمه
ناله سر داده از غـربـت تو خواهـــرت
تیر باران شـد از کین عدو ، پیکـــرت
پـاره های جگـــر بر دلــم زد شــرر
▪️یا حسن جان
یه روزی شیعیان برات می سازن حرم
همگی جمـع میشــن به دورِ خوانِ کرم
یه روزی ما میـشیـــم زائــر کـوی شما
میشــه خاک بقیــــع شبیـهِ کـرب و بلا
هـمـــهٔ زائـــــرا میخونن یکصدا
▪️یا حسن جان
حــرم و گنــبـد چـهــار امــام بقیـــع
میــشـه دارالشـــفا خــاک تمــام بقیـــع
با ظهـور و حضــور حجت بن الحســن
می پیچــه در بقــیع عطر گل یاسمـن
میخونن عاشقـان بــا امــــام زمــان
▪️یا حسـن جان
شاعر: رقیه سعیدی کیمیا
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
صحن تو یه روزی آخرم.mp3
2.4M
#زمینه
#امام_حسن
شماره 778
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
صحن تو یه روزی آخرم حسن
می سازیم به جون مادرم حسن
ای امامزاده بی حرم حسن
با سلام و صلوات همینا سینه زنات
یه امامزاده باشه مثلا توی دهات
براش حرم میسازن براش ضریح میارن
به بچه های زهرا اینجا ارادت دارند
آخه تو که کاری غیر از کرم نداری
چه جوری قبول کنم که حرم نداری
▪️غریب مدینه یا حسن
صحن تو یه روزی آخرم حسن
می سازیم به جون مادرم حسن
ای امامزاده بی حرم حسن
شب تاره مثلاً بقیع داره مثلاً
چهار تا گنبد طلا با مناره مثلاً
فکر کن که اون داره فکر کن علم می بینی
با دو تا چشمت داری چهار تا حرم می بینی
تو بقیع ببین شلوغی کربلا رو
پنجره فولاد آقام امام رضا رو
▪️غریب مدینه یا حسن
میخونم باز با چشم ترم حسن
به خدا که خیلی نوکرم حسن
ای امامزاده بی حرم حسن
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
#خاطرات_شهدا
#لحظه_شهادت_شهید_رستمعلی_آقاباباپور
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔹تازه تابستان است هفت تپه مقر لشكر 25 كربلا گردان امام حسین ام، تو چادرها، لابلای تپه ماهورها هر گردان در یك فرو رفتگی خاصی قرار داره
اوقات فراغت مان، كلاس اخلاق و معارف، آمادگی جسمانی، فوتبال و كشتی، گاهی هم هواپیماهای عراقی، بخاطر شكست شان در عملیات والفجر ۸ و فاو رو سرمان بمباران می كنند و می گریزند.
پدافندچیها " تق تق تق... "میگ و میراژ در دم ناپدید می شوند، بعد كلی از بچه ها شهید و زخمی... موقعیت استقرار لشكر 25 كربلا به شكل وحشتناكی نا امن است.
نه سنگری، نه جان پناهی
نسبت به دوكوهه كه مختص بچه پایتختی ها بود، از لحاظ امكانات بشدت فرق داشت.
بچه ها به شوخی در یك روایتی می گویند: روزی آقایان محسن رضائی و رفسنجانی تو یه "بالگرد یا یه هواپیما " داشتند از رو سر بچه های لشكر25 كربلا عبور می كردند.
رفسنجانی با تعجب سوال می كنه: بردار محسن! این عشایر وسط منطقه جنگی چكار می كنند؟
محسن رضائی لبخندی و بعد میگه: این ها بچه های لشكر 25 كربلاین.
فاو را تازه پس گرفته بودند، گردان ما می رفت كه جای، گردان حمزه سیدالشهداء(ع) كه در حال بازگشت به هفت تپه اند "پدافند " كند.
گردان مسلم ابن عقیل و امام محمد باقر تازه از خط برگشته اند و در حال تسویه حساب اند، تا به خانه های شان بروند.
🔸گردان حمزه سیدالشهداء هم منتظرند، بچه های امام حسین خط را تحویل بگیرند و برگردند به خانه هاشون، نیمه شب است، می رسیم به یك خاكریز، بچه های حمزه سیدالشهداء سنگر ها را خالی می كنند، ما مستقر می شویم. گردان حمزه كوله بارشان را می كشند به طرف هفت تپه.
جلوتر از خاكریز، رو در روی عراقی ها، چندین نقطه كمین است. بچه های امام حسین تو سنگر و پشت خاكریز مستقر می شوند. من بیسیم چی ام، به همراه یكی از بچه ها وارد كانال می شویم. حدود دویست متر جلوتر از خط اول، حوالی كارخانه نمك، باید در نقطه كمین مستقر بشیم و تحركات دشمن را از نزدیك گزارش كنیم.
🔹حد فاصل خط اول تا نقطه كمین، كانالی بود كه واردش شده بودیم، حوالی كانال، پر بود از لاشه متعفن دشمن، تازه تیرماه بود و هوا بشدت گرم و شرجی، پشه ها از یك طرف، بوی بد جنازه متلاشی شده دشمن، كه در حین فرار جا گذاشته اند، از طرف دیگر، حال آدم رو به طرز اسفناكی بهم می زند، جلوی بینی و دهانم را با چفیه می بندم.
نقطه كمین، عمود بود بر خط اول، از دور فانوس كم سوئی ما را به سمت نقطه كمین هدایت می كند. سه تا از بچه های حمزه توی كمین اند.
🔹بعد از مقدمات آشنائی، سلام و عرض ارادت به هم دیگر می گویم: ما آمدیم كه شما بروید. دیگه نماز صبح بود. نماز رو كه خواندیم. دوتا از بچه های حمزه رفتند. اما یك بسیجی بنام "رستمعلی آقاباباپور " جهادی، از بچه های بنه میر بابل، سرش را از ته تراشیده، با یك چهره معصومانه و خاص، كوله بارش را جمع نمی كند. مدتی می گذرد. فانوس كمین را خاموش می كند و موقعیت منطقه، و فرهنگ كمین را برام شرح می دهد.
كه عراقی هم مانند ما خط اولشان، با نقطه كمین خودشان، حد فاصل موقعیت ماست. دو كمین رو در روی هم به فاصله صد متر شاید كمتر
می گویم: خوب حالا چرا برنمی گردی عقب. بچه های حمزه كه گمان نكنم، كسی مانده باشه، نمی خوای سری به خانواده بزنید.
▪️دستی به سر تراشیده اش كشید و گفت: گردان حمزه سیدالشهداء كه شهید صادق مكتبی، فرمانده اش بوده. فرمانده ام بود. تو والفجر ۸ تو آن وضعیت، جنگیدیم. نه من شهید و زخمی شدم، نه فرمانده ام. چند روز بعد از عملیات صادق مكتبی در حین وضو شهید می شه. من با خودم دارم فكر می كنم، این یعنی چی!؟ خوب حالا هر وقت یك نتیجه درست و حسابی برای این سوالم گرفتم، بر می گردم. خیالت راحت باشه.
یكی می زنم به نشانه آخر هر چه رفاقت، رو شانه رستمعلی و می خندم و میگم: باشه. می شویم سه نفر، بعد رستمعلی می خنده و زندگی وسط معركه جنگ، نقطه كمین در چند متری دشمن شروع میشه، عراقی ها راه به راه خمپاره می زنند.
🔸خمپاره شصت بی صدا، یكی پس از دیگری دل زمین را چنگ می اندازد. برای هم خط گرو می كشیم، بیسیم چی بودم و تنها سلاحی كه داشتم. كلاشینكف بود.
رستمعلی هم یك كلاش داشت، با سربند یا زهرا كه یا رو پیشانی اش بود، یا دور گردنش.
پیشانی بند كه دور گردن باشد، یك جورائی دلدادگی محسوب می شود. ته هرچی عشق... ❤️
دشمن رو در روی ما از سلاح های مجهزتری استفاده می كرد. تیربار و سمینوف، آرپیچی، همه جوره می كوبیدند. از همه بدتر جنازه های متعفن، بوی بد اجساد متلاشی شده دشمن زیر آفتاب داغ جنوب، حال آدم و بهم می زد، كلافه بودم، روی اجساد پر شده بود از مگس های بال دار سرخ رنگ، شمایل زشتی هم داشتند، عین سگ مگس، موقع خوردن غذا دور بر ما می پلكیدند، حالت تهوع بهم دست می داد.
ادامه دارد...
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
#خاطرات_شهدا
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
ادامه👇
🔹چند روزی گذشته بود كه برای یك نهار، رستمعلی كنسرو ماهی را باز می كنه كه نهار بخوریم. لقمه اول را كه گذاشتم توی دهانم، همین طور ور ور هم حرف می زدم. رستمعلی هم هی می خندید، لقمه دوم، یه مگس گنده بد تركیب، شیرجه زد توی حلقم. هق زدم، رفت داخل گلویم، داشتم خفه می شدم. مگس گیر كرده بود. رستمعلی مقداری ماهی را كرد توی دهنم. گفت: قورتش بده. سگ مگس و تن ماهی رو با هم قورت دادم. من هق می زدم، داشت روده هام می زد بیرون، رستمعلی داشت از خنده رود بر می شد. بیسیم زدم به فرمانده، گزارش دادم كه یك مگس بد تركیب را قورت دادم.
🔸فرمانده زد زیر خنده، حالا نخند كی بخند. بعد حسابی دستم انداخت... تا چند روز حالم زیر بالا می زد.
💠 تمام شبانه روز را در كمین بودیم. نوك اسلحه كه بالا می رفت. تفنگ های دوربین دارشان، صدای خاص گلوله سمینوف، از روی سر كه می گذشت، آهنگی خاصی را در دل تاریك شب تداعی می كرد.
عصر هشتمین روز، نقطه كمین. ناگهان یك خمپاره درست خورد چند سانتی ام، سنگر بشدت لرزید. خمپاره توی كیسه فرو رفت. داد زدم رستمعلی خمپاره، چسبیدم به زمین، برای لحظاتی تمام بدنم كرخ شد. زمان را از دست دادم. هیچ چیز دیگر جز یك انفجار به ذهنم نمی آمد. هی منتظر ماندم. یك. دو. سه. چهار. پنج.
قلبم داشت می تركید، دلم داشت از حلقم بیرون می زد. در انتظار انفجار، منتظر مرگ بودن، تن آدم را به رعشه می اندازد. چند ثانیه گذشت، منفجر نشد.
یواشكی سرم را، نیم خیز بلند كردم، از اطرافش بخار بلند می شد. با تمام حقیقت دورنی ام كپ كرده بودم و بدنم می لرزید. تو دلم می گفتم: لعنتی منفجر بشو و خلاصم كن.
🔹تو هول و ولای انفجار بودم كه رستمعلی زد پشتم و گفت: چه خبره بلند شو. یك مرتبه بخودم آمدم
تكیه دادم به سنگر و هاج واج به خمپاره نگاه می كردم.
رستمعلی بهم می خندید.
گفتم: به والله ترس از كشته شدن نیست. همین كه داری نگاه می كنی. منتظری كه هر لحظه تركش حنجره آدم را بشكافد. تن آدم را می لرزاند، تا اینكه بی هوا تیر بخوری و تمام.
🔸یك لحظه فكر كردم و توی دلم گفتم: واقعا چی شد؟ من كم آوردم.! ترسیدم؟ اصلا این ها یعنی چی، بعد به خودم گفتم: "حسابی گند زدی مرد، نه نه نه " بحث ترس از مرگ نبود. این خمپاره لعنتی بد جوری غافگیرم كرد.
▪️رستمعلی گفت: دلواپس نباش، قسمت كه باشه. هر كجا باشی... وقتش كه بشه، صدات كه بكنند، منتظرت كه باشند.... بعد نگاهی به آسمان كرد و سری تكان داد و نیم خیز بلند شد..
گفت: بذار یه ذره ببینم اوضاع چه خبره، خدا كی صدا مون میزنه...
نشسته بودم، هاج واج
بعد دستی به كلاه آهنی ام كشیدم یه دوری چرخاندم. زل زدم به بیسیم، آرام گوشی بیسیم را برداشتم كه به فرمانده خبر بدم. خمپاره چسیبده توی كمین. منفجر نشده.
رستمعلی هنوز تو حالت نیم خیز بود، یه مرتبه كلاه آهنی، شتلق از سرش افتاد... سر خورد به طرف خمپاره شصت كه تو كیسه جا خوش كرده بود. گوشی بیسیم را انداختم و با تمام قوا شیرجه زدم روی كلاه آهنی كه به خمپاره نخوره. رو كلاه خیز رفتم. چسبیدم به زمین.
ناگهان صدای غریبی تو گوشم نشست
"صدای گلوله سمینوف "
سربلند كردم.
رستمعلی ایستاده بود به قامت. غرق در خون، گلوله سمینوف نشسته بود، وسط دو ابروش... 😭
پیشانی اش را شكافت، صدای برخورد گلوله با پیشانی، صدای یا زهرای رستمعلی.. 😭
صدای شكافته شدن وسط دو ابروش، مغزش پاشید رو تنم. رو كیسه های كمین. با پشت سر آرام خوابید رو زمین.
یك حالتی خیلی محض، آخره هر چی غریبانگی
سربند سبز "یا زهــرا" خودش را كشیده بود دور گردنش، یك لحظه، با حیرت نگاه كردم به سربند. به خون كه جاری بود رو صورتش. به پیكر نیمه جانش. به دانه های ریز مغزش كه رو تن من و كیسه های كمین چسبیده بود... 💔
رستمعلی آرام می لرزید. داشت قلبم می تركید، بعد های های زدم زیر گریه. هنوز ده ثانیه نگذشته بود كه انگار یك ندای درونی مرا به طرف كوله پشتی ام برد. توی آن وضع كه وسط نیستی قرار گرفته ام، تمام من در هیبت رستمعلی فرو رفته، ناگهان یك ندای درونی مرا به طرف كوله پشتی ام سوق داد. دوربین عكاسی را از كوله بیرون كشیدم. رستمعلی هنوز نفس می كشید. یكی از بچه ها روسرش زل زده بود، مات و محو نگاه می كرد. من یك عكس زنده از رستمعلی گرفتم. هنوز زنده بود. قلبش تندتند می زد. نجوای درونش را می شنیدم. عكس را كه انداختم، نشستم روی سرش. دهنش باز مانده است و نفس نمی كشد. توگوئی قرن هاست كه بخواب رفته. " به همین سادگی شهید شد " همه آن روزها كه خیلی هم زیاد نبود، در كنارش بودم، چون سریالی از ذهنم عبور می كند.
یك جوری خاص بود نحوه رفتارش، حرف زدنش، مهربان، مومن، انیس بود. علاوه بر اینكه شور زیادی برای جنگیدن داشت از شعور بالائی هم برخوردار بود...
ادامه دارد...
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998