#متن_روضه
#حضرت_عباس
#تاسوعا
#محرم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
تویی که شیر خداوندِ اکبری عباس
تو دستُ بازوی شمشیرِ حیدری عباس
🔹اگه کار داری امشب هر جا صدا منو میشنوی عباسشُ با همه وجودت بگو ..یه سال صبر کردی تا شبِ تاسوعا بیاد .. رفیق از ارمنیِ جا نمونی ..
ان شاءالله بریم علقمه ، ان شاءالله آقامون نگاه کنه ان شاءالله قیامت بگن اینا غلام عباسن ان شاءالله مارو به اسم عباس صدا بزنن ..😭
حسین را همه جا سیدی صدا کردی
مگر نه اینکه تو او را برادری عباس
نبی ست شهر علومُ درش علی آری
تو شهر خونِ خداوند را دری عباس
به دست هایِ اباالفضلی ات قسم آقا
خوش به حال اون دلی که اسم اباالفضل میاد میلرزه .. هنوز روضه نگفته داد میزنه ؛
▪️بابا قیامت این دستای قلم شده میخواد دست بگیره .. ان شاءالله دستش بیاد تو دستت ..
بگه یادته دنیا برای من داد میزدی ..😭
🔸 نبودی علقمه چجوری به من خندیدن همچین که از روی اسب افتادم لشکر شادی کرد گفتن دیگه کار حسین تمومه عباس زمین خورد .. رفقا ؛ آقایِ ما خیلی مظلوم کشته شده کم نذارید ..
اباالفضل ..
به دست هایِ اباالفضلی ات قسم آقا
که تو همیشه اباالفضل پروری عباس
چگونه با چه زبان منقبت سرات شوم؟
حسین گفت که عباسِ من فدات شوم
به خُلق احمدِ مختار بر تو مینازد
به رزم حیدر کرار بر تو مینازد
غلط نگفته ام این نکته را اگر گویم
که ذاتِ خالق دانا برتو مینازد
فقط نه دوست به رزم تو آفرین گوید
که خصم در صف پیکار بر تو مینازد
▪️دستتُ بیار بالا بگو دستمُ بگیر اباالفضل نذار منو از تو جدا کنن .. خیلیا میخوان یه کاری کنن من دیگه عباس نگم .. خیلیا میخوان منو از تو جدا کنن ..
امشب همه اباالفضلی ها رو مهمان کن .. ان شاءالله همین امشب امضا کنه بریم علقمه ..
اومد نزدیکِ خیمه ها هی صداشُ بالا میبره ، هرچی صداش بالاتر میره تو خیمه اباالفضل سرش پایین میره .. (بعضیا فهمیدن من چیو میگم) گفتن عباس ، شمر برات امان نامه آورده ..😭
▪️عباسم هی خجالت میکشه سرشُ پایین میندازه .. میگه جلو آقام آبروم رفت ..
بعد یه عمری بگو سیدی یکی اینجوری بیاد آبروتو ببره خرابت کنه ..
▪️ابیعبدالله دست روی شونش گذاشت گفت پاشو گفت آقا معلومه این کیه معلومه چیکار داره گفت عباس شدی دوست و دشمن صدات کرد جواب بدی ..
▪️ اومد آروم آروم از یه گوشۀ خیمه بیرون بره ، (فدا اون چشمایی که امشب برای اون چشم تیر خورده داره اشک میریزه .. ان شالله قیامت اشک نمیریزه .. نکنه امشب ، شبِ تاسوعا آروم باشی ..)
▪️ بجه ها آروم آروم راه افتادن ، سکینه آروم آروم راه افتاد گوشه خیمه رو بالا زد ، دید امان نامه رو داد دست عمو اما این عموی عالمه .. دیدن امان نامه رو ریز ریز کرد .. گفت من امان نامه داشته باشم ،حسین فاطمه بی امان باشه ..😭
من امان نامه داشته باشم فردا دستا زینبُ با طناب ببندن ..😭
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#متن_روضه
#حضرت_عباس
#تاسوعا
#محرم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
دستگیرِ همه خدایِ ادب
دست پروردۀ امیرِ عرب
نسل در نسل خاکِ پای توایم
به تو دادیم دل نسب به نسب
🔸عمریه با اجدادمون غلام زاده ایم آقا جون ..
میکند زنده یاد حیدر را
چین پیشانیِ تو وقت غضب
اسد الله کربلا عباس
بنشین با وقار بر مرکب
قد کشیدی همین که بر روی اسب
لشکر کوفیان کشید عقب
تا تو بودی سفر به خیر گذشت
ای نگهبانِ محمل زینب
تا تو بودی رباب اصغر داشت
غرق بوسه سپیدی غبغب
تا تو بودی رقیه معجر داشت
روی دوش تو خواب خوش هر شب
وای از آن لحظه ای که غوغا شد
رفتی و در حریم بلوا شد
سایه ات بین نخل ها گم شد
پسر فاطمه چه تنها شد
تا رسیدی کنار نهر فرات
علقمه در مقابلت پا شد
در کمینت چهار هزار نفر
تیرها در کمان مهیا شد
قد و بالات کار دستت داد
چند صد تیر در تنت جا شد
بی هوا دست راستت افتاد
دست چپ هم شکار اعدا شد
▪️دستا رو انداختن .. همه تیر به چله گذاشتن .. اما در این میان :
حرمله در شکار چشم آمد
هدفش چشم هایِ شهلا شد
خواستی تیر را برون بکشی
گردنت خم به سوی پاها شد
از سر تو کلاه خود افتاد
یک نفر با عمود پیدا شد
آنچنان ضربه زد به فرق سرت
تا سرِ چینِ ابرویت وا شد
بی دست بر زمین خوردی
سجده گاه تو خاک صحرا شد
تیر ها که کمی فرو رفته
خوب در جسم اطهرت جا شد
بعد سی سال یا اخا گفتی
عاقبت مادر تو زهرا شد
دور تر از تنت حسین افتاد
همه دیدند قامتش تا شد
گفت بر خیز و کاری کن
پای لشکر به خیمه ها افتاد
دم خیمه زمانِ غارت ها
▪️الهی برای اون خونه ای بمیرم که در خونه شعله ور بود و مادر خونه بین در و دیوار و ریسمان به گردن بابا ..😭
▪️الهی بمیرم خدا اون نامردا کیا بودن یه کوچولوی سه ساله رو گیر آورده بودن .. هی دستاشُ روی سرش میگرفت صورت کوچولوشُ پشت دست قایم میکرد .. بریم خرابه ؟! گفت بابا :
دلم آغوش گرم تو رو میخواد
خرابه سرده و دارم میلرزم
هوا سرده ولی عیبی نداره
من از تاریکیا خیلی میترسم
از کسی که که سر تورو
رو نیزه بست بدم میاد
از اون که دندون تورو
با سنگ شکست بدم میاد
سه سالمه نمیتونم راحت بشینم
سه سالمه نمیتونم درست ببینم
سه سالمه یه عده دنبالم دویدن
سه سالمه گوشواره از گوشام کشیدن
سه سالمه گلوی بابامُ بریدن
هر چه گفتم نزن مرا میزد
آاای حسین.... 😭
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#حدیث
#امام_رضا
#محرم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🌸🍃🌸🍃
#ثوابگریهبرامامحسین(ع)
امام رضا(ع) فرمودند: هر مؤمنی که به خاطر شهادت امام حسین(ع) گریه کند تا اشکش بر گونههایش جاری گردد، خداوند منان غرفهای در بهشت به او دهد که مدتها در آن ساکن گردد. و هر مؤمنی به خاطر آزاری که از دشمنان ما در دنیا به ما رسیده گریه کند تا اشکش بر گونههایش جاری شود، خداوند متعال در بهشت به او جایگاه شایستهای دهد و هر مؤمنی در راه ما اذیت و ازاری به او رسد پس بگرید تا اشکش بر گونههایش جاری گردد، خداوند متعال آزار و ناراحتی را از او بگرداند و در روز قیامت از غضب و آتش دوزخ در امانش قرار دهد
#کاملالزیاراتص۳۲۲
به کانال نوحوا علی الحسین بپیوندید 👇
@noaheh_khajehpoor
#مقتل
#حضرت_رقیه
#شب_سوم
#محرم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#حضرت_رقیه_علیهاالسلام
🩸جملاتی که دل سنگ را آتش میزند... | درد و دلهای حضرت رقیه سلاماللهعلیها با سر بریده پدر در خرابه شام ...
در نقلها آمده است:
🥀 در يكي از شبهاي اقامت اسيران در خرابه شام، حضرت رقيه (عليهاالسلام) پدرش را در خواب ميبيند و پريشان از خواب برمي خيزد. او گريه كنان ميگويد: من پدرم را ميخواهم! هر چه اهل خرابه خواستند او را ساكت كنند، نتوانستند.
📋 فَعَظُمَ ذلكَ عَلىٰ أهلِ الْبَيتِ، فَضَجّوا بِالْبُكاءِ و جَدَّدوا الْأحزانَ، و لَطِمُوا الْخُدودَ، و حَثّوا عَلىٰ رُؤوسِهِم التُّرابَ، و نَشَروا الشُّعورَ
▪️داغ همه از گريه او تازه تر گرديد و همه به گريه و زاري پرداختند و بر صورت ها لطمه زذند و خاک بر سر ریختند و موی پریشان کردند.
🥀 صدایشان به گوش یزید رسید. آن ملعون گفت چه شده است؟ گفتند: دختر خردسال امام حسين (عليهالسلام) پدرش را خواب ديده است و او را ميخواهد.
📋 قالَ ارْفَعُوا رَأسَ أبيها و حَطّوهُ بَينَ يَدَيْها لِتَنظُرَ إليه، و تَتَسَلّىٰ به. فَجاؤوا بِالرَّأسِ الشَّريفِ إلَيْها مُغَطّىٰ بِمِنْدِيلٍ دِيبَقِيٍّ، فَوَضَعَ بَينَ يَدَيْها،
▪️یزید گفت: سر بريده پدرش را برایش ببرید تا به آن نگاه کند و آرام بگیرد.
پس آن سر مطهر را در درون طبقي نهادند و روي آن را با پارچه اي پوشاندند و جلوي او گذاشتند.
🥀 شدت ضعف و گرسنگي، كودك را به توهّم انداخته بود. او گريه ميكرد و ميگفت: من كه غذا نخواستم؛ من پدرم را ميخواهم. مأموران گفتند: اين پدرت است. وقتي رقيه سلاماللهعلیها روپوش را كنار زد، دید سر بريده پدر است. آن را برداشت و به سينه چسباند و دلسوزانه ميگفت:
📋 يَا اَبَتَاه! مَن ذَا الّذِي خَضَبَكَ بِدِمَائِكَ؟
▪️اي پدر! چه كسي صورتت را با خون سرت رنگين كرد؟
📋 يَا اَبَتَاه! مَن ذَا الَّذِي قَطَعَ وَرِيدَكَ؟
▪️ چه كسي رگهاي گلويت را بريد؟
📋 يَا اَبَتَاه! مَن ذَا الَّذِي اَيتَمَنِي عَلي صِغَرِ سِنِّي؟
▪️چه كسی مرا در اين خردسالی يتيم كرد؟
📋 يَا اَبَتَاه! مَن بَقِيَ بَعدَكَ نَرجُوهُ؟
▪️ای پدرجان! به چه کسی بعد از تو امید داشته باشیم؟
📋 يَا اَبَتَاه! مَن لِليَتِيمَةِ حَتَّي تَكبرُ؟
▪️چه کسی یتیمت را سرپرستی می کند تا بزرگ شود؟
📋 يَا اَبَتَاه! مَن لِلنِّسَاءِ الحَاسِراتِ؟
▪️چه كسي بانوان را در پناه خود ميگيرد؟
📋 يَا اَبَتَاه! مَن لِلاَرَامِل المُسبَيَاتِ؟
▪️چه كسي زنان بيوه شده را آشيان ميدهد؟
📋 يَا اَبَتَاه! مَن لِلعُيُونِ البَاكِيَاتِ؟
▪️چه كسي اشك از چشمهاي اشك بار پاك ميكند؟
📋 يَا اَبَتَاه! مَن لِلضَّايِعَاتِ الغَريبَاتِ؟
▪️چه كسي زنان آواره را مأوا ميدهد؟
يَا اَبَتَاه! مَن لِلشُّعُورِ المَنشُورَات؟
▪️چه كسي موهاي پريشان مان را ميپوشاند؟
📋 يَا اَبَتَاه! مَن بَعدُكَ؟وَا خَيبَتَاه مِن بَعدِكَ، وَا غُربَتَاه! يَا اَبَتَاه! لَيتَنِي لَكَ الفِدَاءُ! يَا اَبَتَاه! لَيتَنِي قَبلَ هَذَا اليَومِ عُميَاءٌ!
▪️ پس از تو كه... واي بر خواري پس از تو؟ واي از غريبي! كاش پيش از ديدن اين روز كور ميشدم!
📋 یاَ اَبَتَاهُ! لَيتَنِي تَوَسَّدتُ التُّرَابَ وَ لا اَریٰ شَيبَكَ مُخضَباً بِالدِّمَاءِ
▪️كاش چهره در خاك ميبردم و محاسن تو را خونين نمي ديدم.
🥀 سپس آن قدر گريه كرد تا از هوش رفت و ناله اش براي هميشه خاموش گرديد. صداي گريه بالا گرفت و مصيبتي ديگر بر دل داغدار اهل بيت علیهمالسلام نشست.
📚نفس المهموم،ص۴۵۶
📚أسرار الشّهادة،ص ۵۱۵
✍ سلام تازه ز ره آمده، گلویت کو؟!
سلام همسفر نی سوار من بابا
چقدر حرف برای تو داشتم حالا
بیا کمی بغلم کن قرار من، بابا
من از خرابه نشینی و گریه خسته شدم
تو هم ز سنگ لب بام و ضربه خسته شدی
منم شبیه رخ عمه ام شکسته شدم
تو هم ز نیزه نشینی پدر شکسته شدی
تمام درد تنم را ز یاد بردم من
تنور خانه ی خولی چه کرد با سر تو
تو چوب خوردی و من هم لگد عزیز دلم
فدای نرگس چشمت سه ساله دختر تو
شنیده ای سر بازار ها چه شد یا نه؟!
شنیده ای سر بازار زیورم گم شد
مپرس معجر خود را چگونه گم کردم
فقط بدان سر بازار معجرم گم شد
به عمه گفته ام امروز شانه ای بزند
به گیسوان پریشان و مختصر مویم
از آن زمان که تو رفتی همه کسم شده است
تمام درد و دلم را به عمه میگویم
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#حضرت_رقیه
#شب_سوم
#محرم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
امشب مرا بیا ز خرابه ببر خودت
رویا بس است بیا ای پدر خودت
خوش آمدی به دیدن این نیمه جان پدر
با سر رسیده ای سر آسیمه سر خودت
از من گرفته اند عروسک یادگاری ترا
یک هدیه ی تولد دیگر بخر خودت
عمه صداش گرفته ، سکینه ، رباب هم
قصه بخوان برای من ای همسفر خودت
من رو گرفته ام که نبینی ، تو هم نبین
مجروح تری ز دختر خود بیشتر خودت
چسبیده است تکه ی معجر به موی من
دیدی چه شد میانه ی کوی و گذر خودت
ناز مرا کشید ، نه ! موی مرا کشید
بابا بده جواب شمر را دگر خودت
بابا بگو به زجر که مرا زجر می دهد
دختر نداری ای سنگدل مگر خودت
#مجید_احدزاده ✍
#کانال_نوحوا_علی_الحسین 👇
@noaheh_khajehpoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مقاتل
#محرم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
ترجمه ی مقاتل معروف ویژه حضرت سیدالشهدا
جهت استفاده ی ذاکرین اهل بیت علیهم السلام ✅
اگر میخوای روضه خون قوی بشی باید مقتل بخونی📜
با ما بهترین ها را دریافت کنید 👇
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌