eitaa logo
نوحوا علی الحسین🎤
3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
605 ویدیو
27 فایل
متن روضه، نوحه، زمزمه، زمینه، تک، واحد، واحد حماسی، شور،مناجات و.. به همراه اجرای سبک مناسبت های مختلف اهل بیت و 🎤آموزش مداحی🎤 @noaheh_khajehpoor کانال مولودی و عروسی خوانی مرج البحرین @marajalbahrain ارتباط با مدیر کانال خواجه پور _ 6998 342 0917
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 وقتی مهدی‌عج" ظهور میکند ، خداوند مسیح را فرو می‌فرستد .. و آن دو باهم همراه می‌شوند. وقتی هنگام نماز واجب می‌رسد، مهدی‌عج" به مسیح می‌فرماید: جلو برو ای‌ روح‌الله ! (منظور جلو رفتن برای امامت نماز است) پس مسیح می‌گوید : شما اهل‌بیتی هستید که هیچکس بر شما پیشی نمی‌گیرد .. پس مهدی‌عج"جلو می‌رود و مسیح پشت سر آن حضرت نماز می‌گزارد . منبع: بشارة‌المصطفی‌ص٢٤٩ " @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 🩸مادرِ شش‌ماهه به ما یاد داد که غذا را هم به نیّت «قوّت اشک بر سیدالشهداء علیه‌السلام» بخوریم... در روایتی امام صادق علیه‌السلام فرمودند: 🥀 وقتی که امام حسین علیه‌السّلام به شهادت رسید، همسرش حضرت رباب علیهاالسلام برای ایشان دائماً عزاداری می‌کرد؛ 📋 وَ بَکَتْ وَ بَکَیْنَ النِّسَاءُ وَ الْخَدَمُ حَتَّی جَفَّتْ دُمُوعُهُنَّ ▪️او گریه می‌کرد و مابقی زنان و خدمتگزاران با گریه‌های او به قدری گریه می‌کردند که اشک چشمانشان خشک می‌شد. 🥀 روزی حضرت رباب علیهاالسلام دید که از چشم یکی از کنیزانش هنوز اشک می‌ریزد! او را صدا زد و گفت: چه شده که فقط چشم تو در میان ما اشک دارد و بقیه چشم‌ها خشک شده است! 🥀 آن کنیزک گفت: وقتی که از شدت گریه، ناتوان شدم مقداری قاووت(سویق) خوردم! آن بانو پس از این جریان دستور داد تا غذا و قاووت (سویق) به عزاداران سیدالشهداء علیه‌السلام دادند و فرمود: 📋 إِنَّمَا نُرِیدُ بِذَلِکَ أَنْ نَتَقَوَّی عَلَی الْبُکَاءِ عَلَی الْحُسَیْنِ علیه‌السلام ▪️ما اگر این خوراک را می‌خوریم، برای آن است که بتوانیم اشکی برای سیدالشهداء علیه‌السلام بریزیم! 📚 الکافی، ج۱ ص۴۶۶ گرفته سوز صدایت تمام دنیا را و گریه‌هاتْ به آتش کشیده جان ها را بس است دست خودت را تکان مده بانو عذاب می‌دهد این گریه‌های تو ما را قبول کن که علی رفته و نمی‌آید قبول کن که پسر رفته راه بابا را بلند شو , منشین زیر آفتاب اِنقدر کباب کرده‌ای آخر تو دشت و صحرا را بیا کمی به خودت رحم کن عزیز حسین قرار نیست نبینی طلوع فردا را تو با وفا و نجیبی , درست مثل خودت خودت برای خودت حل کن این معما را علی که رفت , تو دیگر مرو از این دنیا مگیر تاب و توانِ عزیز زهرا را بلند شو برو قدری کنار زینب باش بگیر غصه‌ی آن داغدار تنها را @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 📜 علّامه محمّد باقر مجلسی رَحِمَهُ الله می نویسد ؛ شیخ مفید و دیگران روایت کرده اند که چون حضرت إمام حسین علیه السّلام از مدینه بیرون رفت ، این آیه را خواند که در قصّه بیرون رفتن حضرت موسی علیه السّلام از ترس فرعون بسوی مدین نازل شده است فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ، و از راه متعارف روانه شد ، أهل بیت آن حضرت گفتند که مناسبْ آن است که از بیراهه تشریف ببرید چنانچه إبن زبیر رفت ، تا آنکه اگر کسی به طلب شما بیاید شما را در نیابد. 🔸حضرت فرمود که من از راه راست به در نمی روم تا حق تعالی آنچه خواهد میان من و ایشان حکم کند. 🔹به سند معتبر از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده اند که چون حضرت سیّّد شهداء سلام الله عليه از مدینه بیرون رفت ، فوج های بسیار از ملائکه با علامتهای محاربه و نیزه‌ها در دست ، و بر اسبان بهشت سوار ، بر سر راه آن حضرت آمدند و سلام کردند و گفتند ای حجّت خدا بر جمیع خلایق بعد از جدّ و پدر و برادر خود ، به درستی که حق تعالی جدّ تو را در مواطن بسیار به ما مدد و یاری کرد ، اکنون ما را به یاری تو فرستاده است. فرمود وعده گاه ما و شما آن موضعی است که حق تعالی برای شهادت و دفن من مقرّر فرموده است ، و آن کربلاء است ، چون به آن بقعه شریف برسم ، به نزد من آئید. ▪️ ملائکه گفتند ای حجّت خدا هر حکمی که خواهی بفرما که ما إطاعت میکنیم ، و اگر از دشمنی میترسی ما همراه توئیم و دفع ضرر ایشان از تو میکنیم. حضرت فرمود ایشان ضرری به من نمیتوانند رسانید تا به محلّ شهادت خود برسم. پس أفواج بی شمار از  جنّیان مسلمان ظاهر شده ، چون به خدمت آن حضرت آمدند گفتند ای سیّد و بزرگ ما ، ما شیعیان و یاوران توئیم ، آنچه خواهی در باب دشمنان خود و غیر آن بفرما تا إطاعت کنیم ، و اگر بفرمائی جمیع دشمنان تو را در همین ساعت هلاک کنیم بی آنکه خود تعب بکشی و حرکتی بکنی. 💠 حضرت آنها را دعا کرد و فرمود مگر نخوانده اید در قرآن این آیه را «أَیْنَما تَکُونُوا یُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ کُنْتُمْ فِی بُرُوجٍ مُشَیَّدَةٍ» و باز فرموده: «قُلْ لَوْ کُنْتُمْ فِی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلی مَضاجِعِهِمْ» اگر من در جای خود متوقّف شوم و بیرون نروم به جهاد ، که إمتحان خواهد کرد این خلق گمراه را  و به چه چیز ممتحن خواهند شد این گروه تباه؟ و که ساکن خواهد شد در قبر من در کربلاء که حق تعالی آن را برگزیده است در روزی که زمین را پهن کرده است ، و آن مکان شریف را پناه شیعیان من گردانیده ، و بازگشت بسوی آن بقعه مقدّسه را موجب ایمنی دنیا و آخرت ایشان ساخته؟ و لیکن به نزد من آئید در روز عاشوراء که در آخر آن روز من شهید خواهم شد در کربلا ، در وقتی که أحدی از أهل بیت من نمانده باشد که قصد کشتن او نمایند ، و سر مرا برای یزید پلید بِبَرند. پس جنّیان گفتند ای حبیب خدا و فرزند حبیب خدا ، اگر نه آن بود که إطاعت أمر تو واجب است و مخالفتِ توْ ما را جایز نیست ، هرآینه می‌کُشتیم جمیع دشمنان تو را قبل از آنکه به تو برسند. حضرت فرمود به خدا سوگند قدرت ما بر ایشان زیاده از شماست ، لیکن میخواهیم که حجّت خدا را بر خلق تمام کنیم و قضاء حقّ تعالی را انقیاد نمائیم. جلاء العیون / باب ۵ ، فصل ۱۲. @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 🔻فَسَارَ الْحُسَيْنُ علیه السلام إِلَى مَكَّةَ وَ هُوَ يَقْرَأُ فَخَرَجَ‏ مِنْها خائِفاً يَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِين. 🔰 دو شب به پایان ماه رجب مانده بود که سیدالشهدا علیه السلام با اهل بیت خود از مدینه خارج گردید. آن حضرت پس از اینکه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را در خواب دیدند و وداع فرمودند، با قلبی اندوهگین و چشمی گریان در حالی که آیه شریفه فوق را تلاوت فرمودند در تاریکی شب از مدینه خارج شدند. 👈 تمام اهل بيت آن حضرت در آن هنگام در اندوه و حزنى غير قابل توصيف بودند و از حضرت سكينه خاتون نقل شده كه فرمودند: "هيچ اهل بيتي ترسان و گریان و وحشت زده تر از ما نبود در آن هنگامي که از مدينه بيرون مي ‏رفتيم" 📚 الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج‏۲، ص۳۵. 📚 روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، ج‏۱، ص۱۷۱. @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 📜 حکایت بسیار لطیف و جانسوزِ «بینوای‌نابینایی» که مولا علی علیه‌السلام از او سرپرستی می‌نمود در نَقلی آمده است: 🥀 هنگامى كه امام حسن و امام حسين علیهماالسلام از دفن پیکر مطهر امیرالمؤمنین علیه‌السلام باز مى‌گشتند، نزديك دروازه شهر كوفه كنار ويرانه‌اى، بينواى بيمار و نابينايى را ديدند كه خشتى زير سر نهاده و ناله مى‌كند. 🥀از او پرسيدند: كيستى و چرا اين گونه گريه و ناله مى‌كنى؟ او گفت : غريبى بينوا و نابينا هستم، نه مونسى دارم و نه غمخوارى ، يك سال است كه من در اين شهر هستم، هر روز مردى مهربان ، و غمخوارى دلسوز نزد من مى آمد و احوال مرا مى پرسيد و غذا به من مى‌رسانيد و مونس مهربانى بود، ولى اكنون سه روز است او نزد من نيامده است و از حال من جويا نشده است. ▪️حسنین علیهماالسلام فرمودند: آيا نام او را مى‌دانى‌؟ گفت : نه فرمودند: آيا از او نپرسيدى كه نامش چيست؟ گفت : پرسيدم، ولى فرمود: تو را با نام من چه كار، من به خاطر خدا از تو سرپرستى مى‌كنم. 🔸حسنین علیهماالسلام فرمودند: آيا هيچ نشانى از گفتار و كردار او دارى؟ گفت: پيوسته زبان او به ذكر خدا مشغول بود، وقتى كه او تسبيح و تهليل مى‌گفت، زمين و زمان و در و ديوار با او هم صدا و هم نوا مى‌شدند وقتى كه كنار من مى‌نشست مى‌فرمود: 📋 مِسكينٌ جٰالَسَ مِسكينًا؛ غَريبٌ جَالسَ غَريباً ▪️مسکینی که با مسکینی دیگر نشسته؛ غريبى که هم‌نشين غريبى شده است! ▪️ حسنین علیهماالسلام آن مهربان ناشناخته را شناختند، به روى هم نگريستند و فرمودند: اى مرد! اين نشانه ها كه بر شمردى ، نشانه هاى باباى ما اميرمؤمنان على علیه‌السلام است. ▪️ آن بينوا گفت: پس او چه شده كه در اين سه روز نزد من نيامده؟ گفتند: اى غريب بينوا! ظالم‌ جفاکاری ضربتى بر آن حضرت زد، و او به دار باقى شتافت و ما هم اكنون از كنار قبر او مى‌آييم. 📋 فَلمّا سَمِعَ الرّجلُ ذٰلکَ جَعلَ یَضرِبُ رَأسَهُ بِالأرضِ و یَحثُو الترابَ و یَصرخُ صُراخَ الثَکلیٰ ▪️آن بینوای نابینا، وقتى كه از جريان آگاه شد، سر خود را بر زمين مى‌زد و خاك زمين را بر روى خود مى‌پاشيد و مثل مادر بچه‌مُرده گریه می‌کرد. ▪️مى‌گفت: مرا چه لياقت كه اميرمؤمنان علیه‌السلام از من سرپرستى كند؟! چرا او را كشتند؟ حسنین علیهماالسلام هر چه او را دلدارى مى‌دادند آرام نمى‌گرفت. آن پير بینوا به دامن حسنین علیهماالسلام افتاد و گفت: شما را به جدّتان سوگند، شما را به روح پدر عالى قدرتان ، مرا كنار قبر او ببريد! 🔸امام حسن علیه‌السلام دست راست او را، و امام حسين علیه‌السلام دست چپ او را گرفتند و او را كنار مرقد مطهر امیرالمؤمنین علیه‌السلام آوردند. او خود را به روى قبر افكند و زارى بسيار كرد و گفت: خدايا من طاقت فراق اين پدر مهربان را ندارم تو را به حق صاحب اين قبر جان مرا بستان.. دعاى او به اجابت رسيد و همان دم در همان جا جان سپرد. امام حسن و امام حسين علیهماالسلام از اين حادثه جانسوز، بسيار گريستند، و شخصاً جنازه آن بينوای سوخته دل را غسل داده و كفن كرده و نماز بر آن خواندند و او را در حوالى همان روضه پاك ، به خاك سپردند. 📚روضة الشهداء،واعظ‌کاشانی(قرن‌۱۰)، ص۳۵۸ 📚العبرة الساکتة، ج۱ ص۹۸ خوشا به حال آن کسی که پیر را شناخته میان ظلمت جهان مسیر را شناخته از آستان چشم او غدیر را شناخته کسی که ذره ای فقط امیر را شناخته شناخته بدون شک خدای ذوالجلال را به من نگاه می‌کند و آفتاب می‌شوم اگر چه در حضور او ز شرم آب می‌شوم هنوز غرق ظلمتم که نور ناب می‌شوم همین که مست باده‌ی ابوتراب می‌شوم به شور در می‌آورم زبان شعر لال را در نفس یتیم ها رایحه‌ی تبسمی گم است در تو کهکشان ولی تو در خدا گمی در دل خاک هستی و در آسمان هفتمی دَمی به عرش می‌روی، دَمی میان مردمی ای دو دمت شکافته دایره‌ی محال را من آن یتیم کوفی‌ام که بی توأم یتیم‌تر... از حسن و حسین تو ندیده‌ام کریم‌تر از ازل عاشق توأم نه از ازل، قدیم‌تر کجاست جاده‌ای از این طریق مستقیم‌تر؟ رها کنید بعد از این حدیث خط و خال را @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 🔴اسماعیل‌طلا کیست؟ ✅چرا سقاخانه حرم امام رضا به نام او مشهور است؟ از میان سقاخانه‌هایی که وجود دارد، سقاخانه «اسماعیل طلا»ی صحن کهنه حرم رضوی یکی از معروف‌ترین و قدیمی‌ترین آن‌هاست. سنگ بنای این سقاخانه را نادرشاه افشار گذاشت و یکی از فرماندهان فتحعلی‌شاه، بهای روکش طلای آن را مهیا کرد. ✨اسماعیل طلا کیست؟ ماجرا از این قرار بود که در زمان  فتحعلی شاه قاجار از طرف يكی از دولت‌های خارجی بسته‌ای به عنوان هديه به دربار رسيد و شاه قصد گشودن آن را كرد. «اسماعيل‌خان» كه جزء ملتزمين بود استدعا كرد اين كار در محوطه كاخ به وسيله خدمتگزاران انجام شود چرا که احتمال سوء قصد را نمی توان از نظر دور داشت. اتفاقا هنگام باز كردن بسته منفجر شد و خساراتی به بار آورد. ✨ فتحعلی شاه با اطلاع از اين امر، دستور داد برای اين دورانديشی، هم وزن سرداراسماعيل‌خان سكه‌های طلا به او مرحمت شود. چنين كردند و اسماعيل خان معروف به «زر ريز خان» شد. ✨ او آن طلاها را صرف ساختن جایگاه آن سنگاب کرد تا گنبد و پایه‌های سقاخانه با روکشی از طلا مزین شود از آن زمان این سقاخانه را به «سقاخانه اسماعیل طلا» می شناسن🌹 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🩸ملاقات إمام باقر علیه‌السلام با حضرت‌ سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه ... در روایتی امام صادق علیه‌السلام فرمودند: 🔖 با پدرم به سوی یکی از مزارع او می‌رفتیم که در صحرا با پیرمردی مواجه شدیم، پدرم پیاده شد و به او سلام کرد؛ می‌شنیدم که پدرم می‌گفت: فدایت شوم! بعد مدتی با هم سخن گفتند، سپس پدرم از او خداحافظی کرد. 📋 قَامَ اَلشَّیْخُ فَانْصَرَفَ وَ أَبِی یَنْظُرُ خَلْفَهُ حَتَّی غَابَ شَخْصُهُ عَنْهُ ▪️پیرمرد برخاست و رفت و پدرم از پشت سر نگاهش را به او دوخته بود تا اینکه آن پیرمرد از چشم ما ناپدید شد. 🔖 پرسیدم: پدر جان! این پیرمرد چه کسی بود که شما با این‌همه احترام و عظمت از او سؤال می‌نمودید؟ پدرم فرمود: 📋 یَا بُنَیَّ هَذَا جَدُّکَ اَلْحُسَیْنُ عَلَیْهِ‌السَّلاَمُ ▪️ای فرزندم! آن پیرمرد، جدّت امام حسین صلوات‌الله‌علیه بود. 📚الإيقاظ من الهجعة،شيخ حرّ عاملي، ج۱ ص۲۳۱ ✍️ ستم روزگار یادش هست غم لیل و نهار یادش هست دیده‌ی اشکبار یادش هست آنهمه قلب زار یادش هست روضه‌ی بی شمار یادش هست نیمه جان بین بستر افتاده باز تب کرده مضطر افتاده به لبش ذکر مادر افتاده یاد یک جای دیگر افتاده چادر پرغبار یادش هست زهر کرده اثر به اعضایش ناتوان دست و بی رمق پایش ترک افتاده است لبهایش العطش العطش شد آوایش لب زخمی یار یادش هست پیر بود و خمیده قامت بود خانه اش کل سال هیأت بود به تنش ردی از جسارت بود قاتلش روضه‌ی اسارت بود لحظه های فرار یادش هست سالها قلب بی قراری داشت گله ها از شتر سواری داشت با رقیه چه روزگاری داشت... با غمش آه و گریه زاری داشت آبله بود و خار یادش هست همه‌ی عمر خود پریشان بود یاد جدش همیشه گریان بود آی مردم حسین عطشان بود آبروی قبیله عریان بود یک تن و ده سوار یادش هست عمه هایش چقدر ترسیدند کوچه های شلوغ را دیدند مست ها آمدند رقصیدند به سر روی نیزه خندیدند زینب بی قرار یادش هست @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🩸یادآوری سیدالشهداء علیه‌السلام از خبردادن امیرالمومنین علیه‌السلام از قتلگاه سیدالشهداء علیه‌السلام در نَقلی آمده است: 🥀 وقتی که سیدالشهدا و اصحاب آن حضرت در سرزمین کربلا فرود آمدند، خواهرش زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها (برخی از مقاتل،حضرت ام کلثوم علیهاالسلام را ذکر کرده‌اند) رو به برادر کرد و فرمود: 📋 يا أخي!إنّ هذا الوادي لَمَهولٌ، و لقد دَخلَني هَولٌ عظيم ▪️برادرجان! این وادی و بیابان سخت مهول و وحشتناک است و از آن هول و هراسی شدید به دلم افتاده است و دل شوره دارم. 🥀 امام علیه‌السلام فرمود: خواهر جانم! بدان که روزی همراه پدرم امیرالمومنین علیه‌السلام در راه صفین در این سرزمین پیاده شدیم و پدرم سر مبارکش را بر روی دامان برادرم امام حسن علیه‌السلام گذاشت و اندکی خواب رفت و من بالای سرش نشسته بودم که پدرم مضطرب و گریان از خواب بیدار شد. پس برادرم پرسید: پدر جان چه شده است؟ پدرم فرمود: 📋 كأنّي رَأيتُ في منامي أنَّ هذا الوادي بحرٌ مِن الدّم، و الحسينُ قد غَرق فيه، و هو يَستغيثُ، فلا يُغاث ▪️گویی در خواب دیدم که این بیابان دریایی از خون است و حسینم در آن غرق شده و یاری می طلبد و هیچ کس او را یاری نمی کند. 🥀 وقتی که حسینم را در این حال دیدم، دست خودم را جلو بردم تا حسینم را از آن دریای خون بیرون آورم. اما صدای هاتفی به گوش من رسید که می‌گفت: یا علی! اگر حسین علیه‌السلام را از این دریای خون نجات دهی، پس در روز قیامت گنه کاران امت را چه کسی شفاعت کند؟! 🥀 سپس پدرم رو به من کرد و فرمود: ای اباعبدالله! حال تو چگونه است وقتی که در اینجا این واقعه برایت پیش می آید؟ گفتم: صبر می‌کنم و چاره‌ای جز صبر برایم نیست. 📚محرق القلوب ص٣٢۶ 📚بحرالمصائب ج٣ص٢٣٧ صدای خنده از یک سو صدای آه از یک سو طلوع شمس از یک سو هلال ماه از یک سو به پای شیر مردان خستگی راه از یک سو به دریا خیرگی مادری ناگاه از یک سو علم را بر زمین کوبید ساقی اینچنین باشد که تا محشر فقط حیدر امیرالمومنین باشد جوانان بنی هاشم به گرد محمل زینب به هیبت مثل حیدر از همان آب و گل زینب همه هستند تا که غم نیاید بر دل زینب صدا آمد که جان ما چه دارد قابل زینب؟ دل ارباب ما قرص است با مردان و شیران ش وزیر شاه ساقی و بنی هاشم به فرمانش عجب حالی عجب شوری عجب دریای زیبایی عجب آرامشی دارد...رباب و صوت لالایی پر از گل گشته این صحرا،چه گل‌هایی چه گل‌هایی جوانانی علی صولت و خانم های زهرایی تمام دشت حیران حسین و کاروان او فدای کاروان او، فدای خاندان او به زینب دست بسته…حالِ آواره نمی‌آید به زینب حالت اندوه و بیچاره نمی‌آید کبودی داشتن بر جسم و رخساره نمی‌آید به این خانم که اصلا معجر پاره نمی‌آید محال است از دل زینب که آه سرد برخیزد ز کوه صبر او حتی نشان درد برخیزد الهی چشم نامحرم نیفتد بر حجاب او حجاب ش جای خود اصلاً نیفتد بر نقاب او کسی هرگز نخواهد دید چشمان پر آب او نخواهد دید هرگز ناله‌ی «بس کن رباب او» قسم خورده که تا آخر کنار یار می ماند کما اینکه تمام ماجرا را خوب می داند حسین ش را تن عریان به روی خاک خواهد دید علی اکبرش را با تنی صد چاک خواهد دید به پای دختری خار و خس و خاشاک خواهد دید رباب ش را فقط افسرده و غم ناک خواهد دید ولیکن دم نخواهد زد چرا که استوار است او شبیه رأفت مولا شبیه ذوالفقار است او میان خیمه ها باید ببیند غارت معجر بماند بی پناه و بی کس و بی یار و‌ بی یا‌ور حسینش را ببیند بر زمین اما بدون سر خدا صبرش دهد وقتی که بیند نیزه‌ی اصغر به دوشش می‌کشد این بار را خانم به تنهایی نمی‌بیند ولی چشمش به غیر از اوج زیبایی @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 💠 خدمتگزاری امام سجاد علیه‌السلام در مراسم عزای حضرت سیدالشهداء علیه السلام ▪️عَنْ عُمْرَ بْنِ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ قَالَ: لَمَّا قُتِلَ اَلْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ، لَبِسَ نِسَاءُ بَنِي هَاشِمٍ اَلسَّوَادَ وَ اَلْمُسُوحَ وَ كُنَّ لاَ يَشْتَكِينَ مِنْ حَرٍّ وَ لاَ بَرْدٍ وَ كَانَ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ يَعْمَلُ لَهُنَّ اَلطَّعَامَ لِلْمَأْتَمِ ▪️وقتی حسین بن علی علیهما السلام به شهادت رسید، زنان بنی‌هاشم لباس سیاه و پشمینه پوشیدند و از گرما و سرما شکایتی نداشتند، و علی بن الحسین علیهما السلام مرتبا برای آنان غذای عزاداری آماده می‌کرد. 📚وسائل الشیعه، جلد۳، صفحه ۲۳۸ 🏴أعظم الله أجورنا و أجورکم @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 📜 شرح احوالات حضرت سیده شریفه بنت سلام‌الله علیهما 🥀 سیده شریفه () بنت امام حسن مجتبی سلام‌الله علیهما، و فرزند بلافصل آن حضرت، از امامزادگان مشهور و واجب‌التعظیم نزد شیعه و حتی اهل خلاف می‌باشد. 🥀 آن مخدره، در سال ۵۰ قمری، یک ماه پیش از شهادت پدر بزرگوارش، به دنیا آمد، و پس از شهادت امام حسن علیه‌السلام، تحت کفالت عمویش امام حسین علیه‌السلام قرار گرفت. 🥀 بنابر اقوال، هنگام ولادت او را و رقیه نامیدند، اما به سبب کثرت اسماء فاطمه و علی در اهل‌بیت علیهم‌السلام، کنیه‌اش را نهادند. 🥀 او به همراه عموی گرامی‌اش امام حسین علیه‌السلام از مدینه خارج شد، و پس از واقعه عاشوراء با کاروان اسراء همراه گردید. 🥀 اما به علت ضرب و شتم و جسارت اعداء لعنةالله علیهم اجمعین، در مدتی کوتاه دچار ضعف و بیماری شدید شد، و عمر شریفش از یازده سال تجاوز نکرد، و در ۲۰ محرم‌الاحرام سال ۶۱ در حله، به دست امام سجاد علیه‌السلام و حضرت زینب کبری سلام‌الله علیها به خاک سپرده شد. 🥀 رفته‌رفته مردم با محل دفن آن مخدره آشنا شدند، و با گرفتن حاجات خود از او، ایشان را با القابی مانند: باب‌الحوائج، ام‌محمد، ام‌هادی، و مسیح یاد کردند. 🥀 زنده کردن چند مُرده، باعث شد تا ایشان مشهور به اهل‌بیت علیهم‌السلام گردد، همچنین شفا دادن بیماران متعدد او را شهیر به آل‌محمد صلی‌الله علیه و آله و سلم نمود. 🥀 بحث کرامات ایشان خارج از گفتار و نوشتار است و مشهور است، کسی متوسل به ساحتش نمی‌شود، مگر آنکه حاجت‌روا خواهد شد. 📕 أنساب‌العترة الطاهرة، صفحه ۶۶ 📕 حقیقت سیده شريفة بنت الحسن عليهاالسلام، صفحه ۸۴ @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ امروز ۲۰ محرم شهادت بی بی شریفه دختر امام حسن مجتبی علیه السلام هست🥀 🔹با خواندن دو رکعت نماز و یک یس و ۱۰۰ صلوات روحش رو شاد کنید و حوائج تون را بخواهید. 🌹 بانویی که هیچ بیماری را دست خالی برنمی گرداند. 📜 بانو سیده شریفه کیست؟؟ بنت الحسن علیه السلام بانویی ست که کمتر از ایشان در مجالس عزای اباعبدالله علیه السلام یاد میشود..😔 🔸بانو شریفه سلام الله علیها دختر امام حسن علیه السلام و خواهر حضرت قاسم و حضرت عبدالله بن حسن است. مسیر طولانی و پرپیچ و خم جاده های خاکی و آسفالت را میان نخلستان ها و از روی انشعاب های «فرات» تا رسیدن آستان مقدس مزارش طی می کنیم. از ابتدای کوچه و بازاری که به مرقد مطهرش منتهی می شود، فضای خالی روی دیوارها پیدا نمی شود که روی آن بنر، پلاکارد یا پارچه ای که روی آن، از حضرتش تقدیر و تشکر شده نصب نباشد. آوازه و شهرتش هنوز به کشورهای مجاور نرسیده است.. کمتر زائری غیر از عراقی در حرمش دیده می شود؛ ولی در اینجا به *طبیب آل الله* شهرت دارد.🌸 هیچ بیمار و گرفتاری نیست که مراجعه به آستانش کند و دست خالی و ناامید برگردد. کافی است از یک عراقی بپرسید سیده شریفه کیست؟! 🔸 از آنجایی که دختر کریم اهل بیت، امام حسن مجتبی (علیه السلام ) است و داغ و مصیبت و سختی های زیادی در زندگی، خصوصاً در راه «کربلا» تا «کوفه» و از «کوفه» در مسیر «شام» دیده است، طاقت ندارد هیچ بیمار و گرفتار و درمانده ای را ببیند و با آبرویی که پیش حق تعالی دارد، بلافاصله بیماریش را شفا می دهد. اگر برایش نقّاره خانه درست کنند، باید شبانه روز برای معجزاتش نقاره ها به صدا درآیند.👌 سیده شریفه دختر امام حسن مجتبی (علیه السلام) است؛ ▪️بانوی جلیل القدری که همراه اسرای کربلا بعد از واقعه عاشورا از کربلا به کوفه آورده شد و در مسیر کوفه به شام، در نزدیکی شهر *حِله* در فاصله 30 کیلومتری از کربلا، از شدت مصائب و سختی هایی که دید، از ادامه سفر با اسرا بازماند و به شهادت رسید و در میان نخلستان های اطراف شهر آرمید.🏴 ▪️نحوه ی شهادت این بانوی بزرگوار : در نقل قول آمده که هنگام جابجایی زنان و کودکان اهل بیت پیامبر، از کوفه به شام، این بانو که در اثر آزار و اذیت های سپاه ملعون یزید و ابن مرجانه لعنت اللّه و سختی های اسارت بیمار شده بودند، در مسیر از روی ناقه ی شتر بر زمین می افتند و بعد از ساعاتی حضرت ام کلثوم و حضرت زینب سلام الله علیها متوجه میشوند که بانو شریفه در کاروان نیستند.. 😭 هنگامی که به جستجوی بانو شریفه می‌روند، این خانم را در مسیر، روی خاک داغ بیابان پیدا میکنند.. 😭 طبق نقل قول راوی گفته میشود این بانو زیر دست و پای شتران به شهادت رسیدند.. 😭 آجرک اللّه يا بقية اللّه🙏 هدیه به قلب داغدار چهارده معصوم علیهم السلام؛و به اذن ا...تعجیل در امر ظهور امام عصرمان عج الله و شهدا و اسرای کرببلا ۵ صلوات هدیه بفرمائید.🌹 https://eitaa.com/joinchat/1411383588C803b9d928e
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 📜 جریان کشتی گرفتن امام حسن و امام حسین علیهم السلام به هنگام طفلی دو سبط نبی همان دو گل گلستان علی برفتند به نزد رسول خد که داریم یکی خواهشی از شما بخواهیم که کشتی گرفت ما دو تا شما داوری کن به کشتی ما پیمبر بگفتا که باشد قبول مهیا شدند نوگلان بتول دو دست را به گردن در انداختند به آیین کشتی بپرداختند به هنگام کشتی میان دو تن پیمبر همی گفت که جانم حسن ز آغاز کشتی تا انتها به تشویق او زد پیمبر صدا فقط بر زبانش همین بود سخن که جانم حسن جان جانم حسن چو کشتی آن دو به پایان رسید حسین دل غمین سوی خانه دوید به خانه برفت و بس اندوهگین به کنجی نشست روی خاک بر زمین چو زهرا بدید حال او را چنین بگفتا به او که ای گل نازنین ز چه اینچنین گشته ای دل پریش بگو با من ای گل تو اندوه خویش حسین هم بگفت کل آن ماجرا ز کشتی و تشویقی مجتبی گرفت دست او را به دست آن بتول دو تایی برفتند به نزد رسول بگفت با پیمبر که ای باب من چه بود ماجرای حسین و حسن پیمبر بگفتا سرور دلم به هنگام کشتی آن دو گلم بدیدم ملائک همه عالمین همه یک صدایند که جانم حسین به تشویق او ما سوی ا... همه به فرش و به عرش بود بلند همهمه چو دیدم غریب است گلم مجتبی به تشویق او میزدم من صدا حسین جان حسین جان بلند و من به تنهایی گفتم که جانم حسن @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌