#آموزشی
#جلسه_اول
#اثرگذاری_بر_مستمع
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤
🔹الف) تصویر سازی كلامي
در اين نوع تصوير سازي ، طوري مقدمات و مؤخرات مرتبط با روضه را توصيف مي نماييم و عبارات را كنار يكديگر قرار مي دهيم كه مستمع در فضاي رخ دادن واقعه قرار بگيرد.
🔸 مثلا براي به تصوير كشيدن لحظه بوسيدن زير گلوي امام حسين(ع) توسط حضرت زينب(س) مي گوييم:
« امام سر را بلند كرد ، محاسن سپيدي كه با خون شهدا خضاب شده ، روي معجري قرار گرفت كه ساعاتي ديگر غارت مي شود ، زينب لبهاي خشكيده و ترك خورده را روي گلوي خشك و تفديده برادر گذاشت ، همان گلويي كه ... »
🔹ب) تجسمي
در اين نوع تصوير سازي ، عناصري از روضه را جسميت مي بخشيم و وارد مجلس مي كنيم ، بدين طريق صحنه واقعه در ذهن مستمع مجسم مي شود.
مثلا در روضه تشييع حضرت زهرا(س)، مي توانيد با آوردن تمثال تابوت در مجلس تصوير سازي كنيد، و يا در روضه حضرت علي اصغر(ع) با آوردن گهواره و طفل و به تصوير كشيد.
من باب مثال حاج محمود کریمی برای مجسم کردن روضه هتک حرمت به امام صادق(ع) از حضور روحانی حاضر در جلسه استفاده می کنند و به این طور از روضه را مجسم می کنند که:
«اگر تو خیابون همین حاج آقا رو ببینی، بدون عمامه و بدون عبا، پای برهنه، دارن می کشن و می برن بی تاب می شی...
چه حالی پیدا می کردی اگر اون صحنه رو می دیدی که پسر فاطمه رو اومدن با این حالات بردن»
🔹ج) استفاده از مقایسه:
یکی دیگر از روش های مجسم کردن روضه برای مستمع این است که واقعه را با مصادیقی که برای مستمع محسوس است مقایسه کنیم؛ چراکه معمولا انسانها از موضوعاتی که برایشان ملموس است بیشتر اثر می گیرند.
✓ به همین جهت توصیه میکنیم از اشعاری استفاده کنید که در آن به نوعی از مقایسه استفاده شده است.
مثل شعری که حاج محمود کریمی در مصیبت حضرت زهرا(س) خواندند:
تاكنون بغضي شكسته ديده اي
مادري از پا نشسته ديده اي
تاكنون درياي ماتم ديده اي
مادرت را با قد خم ديده اي
داشتي در سينه آهي دردناك
مادرت را ديده اي بر روي خاك
تاكنون بودي عصاي مادرت
از مصيبت خاك ريزي بر سرت
مادرت را سوي خانه برده اي
گوشواره دانه دانه برده اي
ديده ها از اشك و خون پر ديده اي
خاك كوچه روي چادر ديده اي
تاكنون لاجرعه از غم خورده اي
تاكنون سيلي محکم خورده اي
🔸همچنین در خواندن روضه ها برای اثرگذاری بهتر مضامین را با مصادیق ملموسی که در زندگی روزمره مستمعین اتفاق می افتد مقایسه کنیم.
مثال: 👇
⬅️ نمونه1: در نمونه زیر حاج مهدی سلحشور برای مجسم کردن روضه هتک حرمت به ساحت مقدس امام صادق (ع) از مصداق پاره کردن عکس مقام معظم رهبری در فتنه سال88 استفاده کردند.
⬅️ نمونه2: در این نمونه آقای سید مهدی میداماد برای ملموس کردن مصیبت شهادت امام جواد(ع) در سن جوانی، از مصداق نزدیکانی که جوان از دنیا رفته اند در حالیکه فرزندان خردسال داشته اند استفاده می کند.
🔄 ادامه دارد...
هشتک کانال حذف نشود ❌
@noaheh_khajehpoor_09173426998
#متن_روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔹تو این فاصله مادر ماه سه بار خندیده سه تا لبخند زده... من می خوام سه تا لبخند رو بگم،
کسی که نود وپنج روز گریه کنه سه بار لبخند بزنه، تو تاریخ می مونه ...کجا لبخند زده بیچاره کرده علی رو ..
🔸لبخند اول پدرش رسول خدا داشت از دنیا میرفت ،کناربستر داشت گریه می کرد بی بی (پدر داره از دست میره) اینقدر بی تابی کرد پیغمبر زهرا را صدا زد: فاطمه جان بیا یک چیزی آهسته بهت بگم امیرالمومنین ایستاده ،
سلمان ایستاده، ابن عباس ،پیغمبر آرام زهراشو بغل کرد ،آهسته کنارِ گوش فاطمه یه جمله ای گفت.
امیرالمومنین میگه دیدم وسط گریه زهرا یه لبخند زد ،بعدها امیرالمومنین از بی بی سوال کرد ..خانم جان تو اون لحظه ای که پدر از دست میدادید ،یه لحظه وسط گریه خندیدی..
علی جان ..طاقتشو داری بهت بگم آره فا طمه جان.. بابام بهم گفت فاطمه جان غصه نخور دخترم، فراق بین من و تو خیلی طول نمیکشه.. اول کسی که به من ملحق میشه تویی.. تو زود می آیی پیش من ...جدایی من و تو خیلی طول نمیکشه...😭
این یه لبخند ...دومین لبخند، همین روزا بود دیدن بی بی خیلی نگران و ناراحته
🔹مرحوم محدث قمّی، تو بیت الاحزان آورده است.. اسماء می گه گفتم خانوم جان شما را ناراحت می بینم..چیزی شده ..
گفت اسماء نگرانم ..نگران چی..؟ بچه ها هستن، علی.. ،گفت اسما ءنگرانم، وقتی من از دنیا رفتم منو می خواهید چه جوری تشیع کنید... خانم جان این حرفها را نزنید..
ایشالله هستید.. اسماء نگرانم حجم بدنم توی تابوت نامحرم ببینه.. تابوتهای مدینه جداره نداشت ،دیوار نداشت ،اسماءمیگه گفتم خانوم جان ،من تو حبشه بودم یه نوع تابوت دیدم ، میخوای بگم درست کنن.. گفت آره به من بگو ..گفتم دیوار داره بدنتون رو کسی نمی ببینه ...بعضی نقل ها نوشتن امیرالمومنین تابوت رو درست کرد..
(به قول یه اهل دلی..میگفت : همون چوبی که میخواست برا محسنش گهواره درست کنه) ،همون چوب رو برای فاطمه تابوت درست کرد، یه تابوت درست کرد، با دیواره مثل همه تابوت هایی که ما داریم نوشتن بی بی دوعالم اومد تو حیاط، تا نگاهش به تابوت افتاد، یه لبخند زد ،گفت علی خیالم راحت شد، این همونی که من میخواستم... این دو تا لبخند...
🔸 اما لبخند سوم میکُشه آدمو.. هرکی صدا داره.. کمک کنه.. صدادار گریه کنید.. برا حضرت زهرا باید بلند گریه کنید.. دو تا لبخند رو گفتم.. لبخند آخر کجا بود.. اون لحظه و ساعتی که.. امیرالمومنین سر زهرا را بغل کرد ...نفسای آخر...😭
همه نوشتن فاطمه جان داده بود.. علی هی التماس میکرد... فاطمه با من حرف بزن.. یا ام الحسن، "یابَضعَه خیری الوَری" .. همه نوشتن جان از بدن بی بی مفارقت کرده بود... اما یه جوری علی گریه میکرد..مثل بچه های یتیم .. دید صدا نمیاد .. دیدن داره بلند گریه میکنه.. زهرا من علی ام ...چشماتو وا کن ...چشماشو باز کرد ...دید سرش تو بغل علی هست ، یه نفس کشید.. تا حالا بالا سر محتضر بودی ،محتضر چشماشو میبنده فکر می کنی تمومِ. یک دفعه چشمشو وا میکنه ...چشمش باز کرد
▪️علی اومدی ...میخوام یه سوال ازت بپرسم ...خیالمُ راحت کنی ...چی میخوای فاطمه جان ..علی از بابام شنیدم..زهرا اگه علی ازت راضی باشه ..خدا ازت راضیه...
علی نُه سال تو خونت بودم ..دارم میرم ..از من راضی بود یا نه ..؟
حلالم کردی یا نه ..؟😭
تا علی سر و به علامت تایید نشان داد... آره راضی ام.. یه مرتبه دیدن فاطمه لبخند زد ...
خداحافظ ای تمامِ امیدم
در این عالم بهتر از تو ندیدم
زهرا یه لبخند زد و چشماشُ بست ،آخرین خداحافظی شو بگم "هرکی ناله داره حق شو ادا کنه..سادات ببخشن"
خداحافظ کوچه های مدینه
خداحافظ میخ پهلو وسینه
خداحافظ ای نماز نشسته
▪️دلت رو ببرم کربلا
دختر از مادر یاد گرفت، مادر اینجوری خداحافظی کرد
یه روزی هم دختر ..اومد بالای تل زینبیه ... 😭
خداحافظ ای برادر زینب
حسین ....
خداحافظ ...ای برادر زینب..
خدا حافظ.. سایه ی سر زینب..
حسین ...😭
هشتک کانال حذف نشود ❌
@noaheh_khajehpoor
#مدح_روضه_حضرت_زهرا
#فاطمیه
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
یاکه دنیا بود ناپیدا اگر زهرا نداشت
یا جهنم بود این دنیا اگر زهرا نداشت
جای دیگر را برای زندگی میخواستیم
آسمانِ ما زمینِ ما اگر زهرا نداشت
خُرد میگشتیم زیر آسیای دشمنان
زیر دستاساش دو دنیا را اگر زهرا نداشت
در وصیتهای مفقودالاثرها خواندهام
تلخ میشد سرنوشتِ ما اگر زهرا نداشت
گفت لَوْلا فاطمه .... یعنی که در کارِ خدا
آفرینش بود بی معنا اگر زهرا نداشت
فاطمه گفت و کنار او ضمیری چند گفت :
وای از اهل کِسا آنجا اگر زهرا نداشت*
پنچ نوبت فاطمه رو بر خودش میایستاد
بود بی جلوه خدا زهرا اگر زهرا نداشت
از علی خواهش نکرد و از علی چیزی نخواست
عشق بود و عشق و بس اما ، اگر ، زهرا نداشت
فاطمه یک نیمه بود و با علی تکمیل شد
مرتضی یک نیمه بود اینجا اگر زهرا نداشت
هیچ فتحی را نمیدید آذرخشِ ذوالفقار
در رجزهایش علی تنها اگر زهرا نداشت
در میان رزمها پشتش به زهرا گرم بود
داشت بر پشتش زره مولا اگر زهرا نداشت
کار دنیا را ببین کارش بهدستِ فاطمه است
وای بر دنیا و مافیها اگر زهرا نداشت
کار دنیا را ببین زانو بغل کرده علی
بی پیمبر میشکست آقا اگر زهرا نداشت
دستِ مولا بسته و بر گردنش شمشیر بود
یک علی و آنهمه حاشا اگر زهرا نداشت
حرصها خالی شد و پهلوی مادر را شکست
بچهها میسوختند آنجا اگر زهرا نداشت
دختران را زیر بالِ خویش زینب جمع کرد
وامصیب شامِ عاشورا اگر زینب نداشت...
*هُمْ فَاطِمَةُ وَ اَبُوهَا....
شاعر: حسن لطفی
هشتک کانال حذف نشود ❌
@noaheh_khajehpoor_09173426998
ما همه از راه شهید.mp3
2.3M
#نوحه_تشیع_شهدای_گمنام
#شهدا
#فاطمیه
شماره 929
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
ما همه از راه شهید کنیم حمایت
کوری چشم دشمنا جانها فدایت
الگوی ماها ،هستی شهیدا
تو هر دو دنیا،عِشتُک سعیدا
هستی تو ابن،ام ابیها
▪️ام ابیها یا حضرت زهرا
الگوی ما برا دفاعِ از ولایت
ایستادن و جان دادنِ تا به شهادت
حجاب ماها،ارثی ز زهراست
پهلو شکسته،تنهای تنهاست
پای ولایت،ام ابیهاست
▪️ام ابیها یا حضرت زهرا
این شهدا فرزندای پیر خُمینن
مثل علی سَردارای بدر حُنینن
فاو و شلمچه،فکه و مجنون
غرق می شدن تو،اروند و کارون
با لب تشنه،دادن همه جون
▪️ام ابیها یا حضرت زهرا
تو فاطمیه اومده شهید گمنام
بانیه روضه ها شدید عزیز خوشنام
اومد شهید،پهلو شکسته
یه عده شون با، دستای بسته
صاحب زمان در عزا نشسته
▪️ام ابیها یا حضرت زهرا
شاعر: علی تقی پور
هشتک کانال حذف نشود ❌
@noaheh_khajehpoor_09173426998
عطری پیچیده توی شهر.mp3
5.79M
#زمزمه
#شهید_گمنام
#شهدا
#فاطمیه
شماره 930
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴
عطری پیچیده توی شهر، میگن که مهمون اومده
رفیقی بی نام و نشون به قلب زارم سر زده
جنگیده بود برای دین، مردونگیشم بی حده
گوشت و خون ش رو هدیه کرد، با استخونش اومده
شهید گمنام، خوش اومدی به شهر ما
صفا دادی به این دیار، قابل دونستی
شهید گمنام، نمیتونسته هیچکسی
قلب منو جلا بده، اما تونستی
حالا که اومدی عزیز، سؤالی دارم
به مادرت خبر دادی، کجایی یارم
چند ساله چش به راهته، با هر بهونه
لقلقه زبونشه، برگرد به خونه
▪️شهید گمنام
از مادرت گفتم ولی، غصه نخور یکی میاد
همونکه مادر همه است، سربندشو زدی زیاد
همونکه انتقامشُ گفتی میگیری از عدو
همونیکه یه وقتایی از محرمش گرفته رو
شهید گمنام، یکم برا ما حرف بزن
از لحظههای جنگ بگو، از حال سنگر
شهید گمنام، بگو ز دردای تنت
بگو آخه چه جوری، زدی تو پرپر
نمیدونم تشنه بودی با دست بسته
یا که شبیه فاطمه، پهلوت شکسته
سرت جدا شده بگو، یا که دو دستات
یا مثل عباس علی، تیری به چشمات
▪️شهید گمنام
رفتی و لشکری شدی برا دفاعِ از حریم
راهمونو نشون دادی که از بیراههها نریم
رفتی و این وصیتت، برای حفظ انقلاب
پشت ولایت بمونیم، حفظ حیا، حفظ حجاب
شهید گمنام، برای ما پرکشیدی
ببخش اگه یه وقتایی، کوتاهی کردم
شهید گمنام، عدهای دل بریدن و
طالب بی دینی شدن، زیاده دردم
حالا تو از خدا بخواه، تا کم نیارم
به راه حق و مستقیم، قدم بذارم
بگو به من که روسیام، بده لیاقت
قابل بدونه این بَد و واسه شهادت
▪️شهید گمنام
شاعر : عبدالحسین شفیع پور
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
شب شام غریبان.mp3
1.64M
#واحد
#شام_غریبان
#حضرت_زهرا
#سبک_به_تماشابیا_ای_پسرفاطمه
#فاطمیه
شماره 931
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
شب شام غریبان گل حیدر است
حسن و زینب و حسین او مضطر است
علی در غم نشست
دل زینب شکست
▪️وا غریبا
خانه ی مرتضی بی فاطمه شد خموش
اهل خانه ز داغ فاطمه در خروش
زینبش در محن
خون بگرید حسن
▪️وا غریبا
از غم فاطمه جان علی بر لب است
چون حسین و حسن خون به دل زینب است
موسم ماتم است
مرتضی در غم است
▪️وا غریبا
خانه ی مرتضی گشته چو ماتمسرا
خانه بی فاطمه گردیده بزم عزا
گل گلخانه رفت
شمع کاشانه رفت
▪️وا غریبا
جان فدای علی و غربت فاطمه
دشمنانش شکسته حرمت فاطمه
گل احمد نشان
قبر او شد نهان
▪️وا غریبا
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
یابن الزهرا باز دوباره.mp3
2.91M
#مناجات_با_امام_زمان
#سبک_ای_صفای_قلب_زارم
#فاطمیه
شماره 932
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
یابن زهرا باز دوباره پر زده دلها به سویت
کن دعایم یابن زهرا تا بگیرم عطر و بویت
فدای روی تو تمام هست من
شدم مهمان تو بگیری دست من
▪️بیا مهدی بیا
یابن زهرا باز دوباره آمدم بر تو پناهم
به حق جد غریبت از کرم بنما نگاهم
الا ای در ناب بده بر من جواب
ز لطف تو شود دعایم مستجاب
▪️بیا مهدی بیا
یابن زهرا باز دوباره آمده سویت گدایت
گل نرجس از کرم کن بر من مسکین عنایت
الا صاحب کرم نگر چشم ترم
نما لطفی که من گدای این درم
▪️بیا مهدی بیا
یابن زهرا باز دوباره بی شکیبم بی شکیبم
ای طبیب درد عالم بی تو غم گشته نصیبم
حبیب من بیا طبیب من بیا
الا ای رهبر غریب من بیا
▪️بیا مهدی بیا
یابن زهرا باشد عمری دیدن تو آرزویم
هر کجا یاد تو هستم با تو گرم گفتگویم
ز حق خواهم که تو بیایی از سفر
به عمه زینبت به حالم کن نظر
▪️بیا مهدی بیا
تویی از الطاف سرمد آخرین منجی امت
دل من تنگه برایت ای گل گلزار عصمت
گل باغ جنان رخت بنما عیان
به حق مادرت بیا صاحب الزمان
▪️بیا مهدی بیا
تو امید عالمینی شیعیان را نور عینی
نجل حیدر پور زهرا رهرو راه حسینی
تویی نورالهدی تویی شمس الضحی
صفابخش جهانی تویی امید ما
▪️بیا مهدی بیا
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌸انـس باقـرآن کـریم🌸
✳️هـر روزیـک صفحـه قـرآن
#اصل_این_خیر_کثیر: هدیه به
🌹۱۲۴۰۰۰پیامبر_ ۱۴ معصوم _فرزندان _ ذریه و ذوی الحقوق ایشان علیهم السلام.
#ثواب_این_خیر_کثیر: هدیه جهت
🌹سلامتی،فرج ، تعجیل در ظهور حضرت حجت بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف؛
🌹 ارواح طیبه ی شهدا.صلحا.علماء.مومنین.مومنات.مسلمین.مسلمات.از اول خلقت تا صبح قیامت وحق و حق داران شما بزرگوار
🌹سـلامتی تمـام مـریضان روحی و جسمی روی زمین هرکجا که هستند.
قربه الی الله🤲
❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج
#متن_روضه
#حضرت_زهرا
#حضرت_معصومه
#فاطمیه
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔹همه شنیدید وقتی اعراب بادیه نشین اومدن مدینه سوالاتی از موسی بن جعفر داشتن حضرت مدینه نبود ، بی بی فاطمه معصومه جواب همه ی سوالها رو داد، برگشتند
🔸نیمه راه موسی بن جعفر رو دیدن ، جواب ها رو عرضه داشتن مرحوم مستنبط در کشف العالی آورده ، حضرت سه بار فرمودن فدها ابوها
▪️دو نفر به دخترانشون گفتن فداها ابوها
▪️یکی موسی بن جعفر بود یکی هم پیامبر
آی دلای آماده خیلی از اونایی که بلاواسطه از پیامبر شنیدن به دخترش فرمود فاطمه بضعته منی علیه هیزم آوردن در خانه حبیبه خدا رو آتش زدن... 😭
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
28.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#یـــازهـــــــرا_س
#فاطمیه
خرمای ختم تو روی طاقچه ی خونه ست
کانال نوحوا علی الحسین 👇👇
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
#فاطمیه
#کودکانه
#حدیث_کسا
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
قصه "حدیث کسا" با زبان کودکانه و شعر گونه:🐣
(مطالبی که داخل گیومه هست به حالت شعر خوانده میشه وبقیه مطالب به حالت قصه)
"یه روز حضرت زهرا(س)
مادر ما بچه ها
که خیلی مهربونه
تنها بود و نشسته بود تو خونه"
که یهوی دیدن تق و تق و تق در میزنن, حضرت زهرا (س) فرمودن:
"کیه کیه که پشت در, در میزنه
به خونه امام علی (ع) سر میزنه"
اون کسی که پشت در بود فرمود:
"منم منم پیامبر (ص)
که اومدم پشت در
سلام بر دخترم
فاطمه اطهرم"
حضرت زهرا (س) جواب سلام پدر رو دادن و گفتن بفرمایید تو, بچه ها پیامبر بابای حضرت زهرا بودن.
پیامبر فرمودن:
"ای دختر عزیزم
مریضم و مریضم
یدونه عبا میاری
که رو سرم بذاری"
حضرت زهرا هم رفتن و یدونه عبا که مثل پتو بود اوردن و روی پیامبر انداختن, بچه ها عبا یه پارچه بزرگه که عرب ها روی دوششون می انداختن, مثل همین چیزی که روحانی ها رو دوششون می اندازن.
بچه ها اگر گفتید اسم عباشون چی بود?
کسا بود و کسا بود.
( بعد از یکی دو بار تکرار این بیت, به بچه ها بگید هر جای قصه پرسیدم "اسم عباشون چی بود" باید بپرید بالا و بگید "کسا بود و کسا بود")
یه کمی گذشت که حضرت زهرا (س) دیدن دوباره تق و تق و تق در میزنن.
"کیه کیه که پشت در, در میزنه
به خونه امام علی سر میزنه"
"کی بود? امام حسن (ع)
سرور هر مرد و زن"
بچه ها امام حسن که پسر حضرت زهران اون موقع ها مثل شما کوچولو بودن.
ایشون فرمودن:
"سلام مامان خوبم
مامان مهربونم"
حضرت زهرا هم در جواب گفتن:
"سلام نور دو چشمم
سلام میوه قلبم"
امام حسن فرمودن:
"چه بوی خوبی میاد
بوی پیامبر میاد?
این بویی که پیچیده توی خونه
شبیه بوی عطر
بابا بزرگ خوب و مهربونه"
بچه ها پیامبر, پدر بزرگ امام حسن بود, حضرت زهرا در جواب گفتن بله, پیامبر اینجان و بعد جای پیامبر و عبا رو نشون امام حسن دادن.
"اسم عباشون چی بود
کسا بود و کسا بود"
امام حسن رفتن پیش پیامبر گفتن:
"سلام ای مهربونم
بابا بزرگ خوبم
اجازه می دید منم زیر عباتون
بشینم و بمونم"
پیامبر هم اجازه دادن و امام حسنم رفتن زیر عبا
" اسم عباشون چی بود?
کسا بود و کسا بود"
یکمی گذشت حضرت زهرا دیدن دوبار تق و تق و تق در میزنن. حضرت فرمودن:
"کیه کیه که پشت در, در میزنه
به خونه امام علی سر میزنه"
"کی بود? امام حسین(ع)
عزیز و نور دو عین"
بچه ها امام حسین هم که پسر حضرت زهران اون موقع ها مثل شما کوچولو بودن.
ایشون فرمودن:
"سلام مامان خوبم
مامان مهربونم"
حضرت زهرا هم در جواب گفتن:
"سلام نور دو چشمم
سلام میوه قلبم"
امام حسین فرمودن:
"چه بوی خوبی میاد
بوی پیامبر میاد?
این بویی که پیچیده توی خونه
شبیه بوی عطر
بابا بزرگ خوب و مهربونه"
حضرت زهرا در جواب گفتن بله, پیامبر اینجان و بعد جای پیامبر و عبا رو نشون امام حسین دادن.
"اسم عباشون چی بود
کسا بود و کسا بود"
امام حسین رفتن پیش پیامبر گفتن:
"سلام ای مهربونم
بابا بزرگ خوبم
اجازه می دید منم زیر عباتون
بشینم و بمونم"
پیامبر هم اجازه دادن و امام حسینم رفتن زیر عبا
" اسم عباشون چی بود?
کسا بود و کسا بود"
یکمی گذشت حضرت زهرا دیدن دوبار تق و تق و تق در میزنن. حضرت فرمودن:
"کیه کیه که پشت در, در میزنه
به خونه امام علی سر میزنه"
"کی بود? امام علی(ع)
وصی بعد از نبی(ص)"
امام علی فرمودن:
"سلام حضرت زهرا
دختر رسول خدا"
حضرت زهرا هم در جواب گفتن:
"سلام امیر مومنین
سلام امام اولین"
بچه ها حضرت علی, همسر حضرت زهرا بودن, ایشون فرمودن:
"بوی خوش پیامبر
پر شده توی خونه
آیا رسول خدا
مهمون خونمونه?"
حضرت زهرا فرمودن بله, و جای پیامبر و دو تا پسرای حضرت علی و عبا رو نشونشون دادن, بچه ها
"اسم عباشون چی بود
کسا بود و کسا بود"
حضرت علی رفتن پیش پیامبر و گفتن:
"سلام رسول خدا
اجازه می دید منم باشم با شما
بشینم زیر عبا"
پیامبر هم اجازه دادن و امام علی هم رفتن زیر عبا, تا الان کیا نشستن زیر عبا, چند نفر بودن ?
"اسم عباشون چی بود? کسا بود و کسا بود."
"خب بچه ها به نظرتون
دیگه کی مونده بود
که بره بشینه زیر عبا
پیش پیامبر خدا
آفرین بانو حضرت زهرا"
حضرت زهرا رفتن پیش پیامبر و دوباره سلام کردن و گفتن:
"سلام رسول خدا
اجازه می دید منم باشم با شما
بشینم زیر عبا"
پیامبر فرمودن:
"سلام به تو دخترم
سلام پاره تنم
بیا تو هم بشین کنار ماها
تا که همه با هم بشیم
پنج تن آل عبا"
"بچه ها پنج تن آل عبا کیا بودن?
پیامبر و امام علی
حضرت زهرا
امام حسن و
امام حسین"
"اسم عباشون چی بود?
کسا بود و کسا بود"
بچه ها بعد پیامبر دو سر عبا رو گرفتن و دست راستشون رو به طرف آسمون بلند کردن و برای کسانی که زیر عبا بودن و همه کسانی که اون ها رو دوست دارن دعا کردن
هشتک کانال حذف نشود ❌
به کانال نوحوا علی الحسین بپیوندید 👇
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
#متن_روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔹 زن های مدینه اومدن ملاقات بی بی...اومدن کنار بستر بیبی نشستن... بی بی جان حالتون چطوره...وقت رفتنشون شد...زنای مدینه اومدن برن...دیدن زینب دنبال این زنا رفت بدرقه کنه...خوش آمدید...با دونه دونه خداحافظی کرد...اما دیدن زینب با اون سن و سال برگشت در رو بست زار زار گریه کرد...چی شده عزیز دلم...گریه ش بند نیوند...
▪️حسن سوال کرد خواهر چی شده...گریه ش بند نیوند...
اما تا چشش به حسین افتاد خودشو انداخت بغل حسین...😭
خواهر چی شده گریه میکنی....گفت داداش زنای مدینه مادر رو ملاقات کردن...اینکه گریه نداره...
▪️گفت داداش کاش نمیومدن...آخه موقع رفتن زیر لب یه چیزی بهم میگفتن...زیر لب میگفتن دیگه فاطمه رفتنیِ...آخ مادر آخ مادر...
🔸مادر با بابا فرقش اینه...بابا جاییش درد بگیره میگه ،اما مادر نمیگه...میگه بچه هام غصه میخورن...میذاشت همه بچه ها میخوابیدن تازه گریه هاش شروع میشد...آخ پهلوم...آخ بازوم...آخ محسنم...گاهی لا به لای گریه هاش میگفت بابا کجایی ببینی فاطمه ات رو کشتن...
▪️بی مقدمه بگم یا نه بسم الله...زینب میدونی کِی یادش افتاد...تا سر رو آوردن تو خرابه رقيه گفت بابا گوشم دردر میکنه...بابا دیگه دستام توان نداره...بابا کجا بودی از ناقه افتادم...حسین.. 😭
من خیلی چشم به رات بودم
دیر اومدی بابا دیر اومدی بابا
ببین حالا که من شدم پیر
اومدی بابا دیر اومدی بابا
من دیگه اون سه ساله که دیده بودی نیست
بابا دیگه محاله، که روی پام بایستم
حسین...
عدو بهانه گرفت و زد و به او گفتم
بزن مرا که یتیمم بهانه لازم نیست
یاد داری مدینه موقع خوا
دست تو بود بالش سر م
▪️تمام آرزوی یه دختر همینه...گفت بابا همه عشقم اینه یه بار دیگه...فقط یه بار دیگه منو بغلم کن...
انتظار داشتم گفتم بابام میاد...یه بار دیگه بغلم میگیره...اما هیچوقت فکر نمیکردم یجور بیای خودم بغلت بگیرم..به من بگو کی رگای گردنتو بریده...شنیدم بابا یه شب تنور بردنت...حسین.. 😭
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
#یا_زهرا
#فاطمیه
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
بسم الله الرحمن الرحیم
#فاطمیه
از زبان خانم حضرت زینب سلامالله
خانه وقتی شعله شد دیگر نفهمیدم چهشد
گُر گرفت وقتی که آتش، در نفهمیدم چهشد
تا اراذل ریختند از کوچه باهم رویِ در
خاکِ عالم بر سرم، مادر نفهمیدم چهشد
تا که زیر دست و پا بودیم فهمیدم چهشد
تا که چشمم تار شد، دیگر نفهمیدم چهشد
چشمهایم واشد اما هیچکس خانه نبود
ردِ خونی بود ، نیلوفر نفهمیدم چهشد
میرسید از سمت مسجد نعره محکمتر بزن...
هرچه شد در کوچه شد ، بهتر نفهمیدم چهشد
روضه از در خواندم اما مجتبی از کوچه خواند:
بعد از آن سیلیِ دردآور نفهمیدم چهشد
دختر این خانه بودن کارِ من را سخت کرد
عاقبت بیکس شدم، آخر نفهمیدم چهشد
خوب شد خوردم زمین و چشمهایم تار شد
شمر وقتی رفت با خنجر، نفهمیدم چهشد
گرچه فهمیدم چه آمد بر سرِ هر پارهاش
آخرش انگشت و انگشتر نفهمیدم چهشد
شاعر: حسن لطفی
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
#متن_روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
السلام علیکِ یا ایتها الصدیقة الشهیدة ، المغصوبة حقها ، و الممنوعة ارثها ، و المقتول ولدها و المکسورة ضلعها و المظلوم بعلها
رنگ پاییز به دیوار بهاری افتاد
بر در خانه ی خورشید شراری افتاد
فاطمه ظرفیت کل ولایت را داشت
وقت افتادن او ، ایل و تباری افتاد
تکیه بر در زدنش دردسرش شد به خدا
او کنار در و در نیز کناری افتاد
▪️و ضرب الباب برجله فکسره...
آنقدر ضربه ی پا خورد به در تا که شکست
شماها کنایه فهمید ، ببینم ازین مصرع چی می فهمید؟
آنقدر ضربه ی پا خورد به در تا که شکست
آنقدر شاخه تکان خورد که باری افتاد
▪️یه وقت دیدن صدا زد:
یا فضه خذینی قتل والله ما فی احشایی...😭
از وقت افتادنش رو زمین ، تا فاصله به هوش آمدنش ، نمیدونم چقدر طول کشید؟!!
اما به محض اینکه به هوش اومد پرسید علی رو کجا بردن....؟
▪️اومد میان مسجد ، چی جوری اومد دیگه نپرس" تازه محسنش سقط شده بود، هنوز از پهلو و سینه ش خون جاری بود..😭
یا صاحب الزمان ببخش آقا ، ما هم نمیخوایم بدونیم مادرت چه جوری آمد ،آمد هر جوری بود آمد ، دید یه شمشیر برهنه ، بالا سر امامش گرفتن ... دستان امامشو بستن ، پیراهن امام رو کشیده بودن بالا ، تا سر و گردن امیرالمومنین
که خود بی بی فرمود : "استحقروا ابا الحسن بعد رسول الله" هی میگن علی بیعت کن ، آگه بیعت نکنی "نضرب عنقک" گردنت و میزنیم ،
چه کرد؟ "فخَرَجَتْ فَاطِمَه وَاضِعَهً قَمِیصَ رَسُولِ اللَّهِ عَلَى رَأْسِهَا" پیراهن پیغمبر رو رو سرش گذاشت "آخِذَهً بِیَدَیِ ابْنَیْهَا" دست حسن و حسینش رو گرفت "فصرخت و هی تبکی و تصیح" هی می گفت تو گریه هاش "خلّوا عن ابن عمّی ... خلّوا عن ابن عمّی ..." هر چه ناله زد دید خبری نمیشه ، دست به معجر برد.. 😭
غیرت معجر او دست علی را وا کرد
همه دیدند سقیفه به چه خواری افتاد
▪️سلمان میگه دیدم ستون های مسجد شروع کرد به لرزیدن ، امیرالمومنین فرمود سلمان بلافاصله خودتو برسون به فاطمه ، بگو فاطمه جان اگه نفرین کنی یه جنبنده دیگه رو زمین نمیمونه...
تو دلت میخوای بگی کاش نفرین میکرد..
اما من میگم اگه نفرین میکرد ما کجا براش گریه میکردیم" ممنونتیم بی بی جان ... تا سلمان پیغام آورد یه جمله ای به سلمان فرمود
▪️ فرمود : "یریدون قتل علیّ ما علیّ صبرٌ" سلمان اینا میخوان علی مو بکشن ، من تحملشو ندارم ،اجازه نداد سر سوزنی آسیب به امام زمانش برسه،من میخوام بگم فاطمه جان اینا اراده ی قتل علی رو کردن، بیست و پنج سالم نتونستن جسارتی کنند به این معنی، تو طاقت نیاوردی، دست به معجر بردی...
▪️ آخ لایوم کیومک یا اباعبدالله.... وقتی از بلندی اومد کنار قتلگاه دید همه دارند نگاه میکنم ،فرمود عمرسعد "ایقتل ابوعبدالله و انتم تنظرون" کاش همه نگاه میکردن مثل مسجد النبی،اما یه وقت زینب دید،شمشیرها بالا میره دیگه برنمیگرده،نیزه دارها،نیزهاشونو بلند میکنن ، دیگه نیزه هاشونو بر نمیگردنن ، یکی داره زیر تیغ و تیر و نیزه ها میگه آخ جیگرم ....▪️
هر جوری بود از قتلگاه فاصله گرفت ، اما دل زینب اینجا باقی موند ، رفت ، چه رفتنی ، همه ی آرزوش این بود هر چه زودتر برگرده بلکه بتونه مثل مادرش امام زمانشو از زیر تیغ و شمشیر نجات بده اما، امان از اون ساعتی که برگشت ، تا روز یازدهم نتونست برگرده وقتی هم که اومد دیگه خیلی دیر شده بود، اخه "فَوَجَدْتُهُ مَکْبُوباً عَلَى وَجْهِهِ وَ هُوَ جُثَّهٌ بِلَا رَأْسٍ" دید یه بدن بی سر ... مقطع الاعضا...
اربا اربا تو گودال افتاده...😭 حسین ....
بابی المستضعف الغریب یا اباعبدالله...
ای مصحف ورق ورق روح پیکرم
آیا تویی برادر من نیست باورم
داداش
این غم کجا برم که ز هجده عزیز خود
یک پیرهن نشانه برم نزد مادرم.. 😭
حسین.....جان....
باالحسین یا الله..
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
#یـــازهـــــــرا_س
#دکلمه
#کودکانه
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
بس که در زمین، غربت خود را با آسمان تقسیم کرد فاطمه، نامش، نامی شد که تکرارش، آسمان را به گریه انداخت؛ آه ای بانو! زمین حرمت نامت را نگه نداشت؛ تو به حرمت نامت مارا ببخش.
گرچه زمین تاب کشیدن این همه عظمت را نداشت، وجود آسمانی ات ای بانو! چه جای زمینیان را تنگ کرده بود که این وسعت عُظمی را با سیلی، سپاس گفتند. آه ای بانو! زمین حرمت نامت را نگه نداشت؛ تو به حرمت نامت مارا ببخش.
از همان روز که ای بانو! سفر کردی، به دنبال غروب غمگین نبودنت، اشک در پلک به خون خفته اسلام خشکید و غمت هیزم دل ها شد.
فاطمه جان، سنگها بر سوگ تو ندبه میخوانند؛ در غروبی که شاخه ات را شکسته بودند. امشب، جای پای دوست، در خانه خالی است و ترنم مهربانی، بیحدیث حضور او، خاموش است… علی، شبانه یاس میکارد! شبانه، داغ دلش را به خاک میگوید؛ اگرچه فردا صبح، از سمت خانه همسایه بوی نان آید.
دوباره بغض حسن با حسین میگیرد.
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998