eitaa logo
نوحوا علی الحسین🎤
3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
605 ویدیو
27 فایل
متن روضه، نوحه، زمزمه، زمینه، تک، واحد، واحد حماسی، شور،مناجات و.. به همراه اجرای سبک مناسبت های مختلف اهل بیت و 🎤آموزش مداحی🎤 @noaheh_khajehpoor کانال مولودی و عروسی خوانی مرج البحرین @marajalbahrain ارتباط با مدیر کانال خواجه پور _ 6998 342 0917
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال نوحوا علی الحسین فاطمه جان شام غریبان.mp3
زمان: حجم: 1.45M
شماره 1577 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 فاطمه جان شام غریبان شد علی گریان ز داغ هجران شد در کنار مزار تو زهرا اشک حیدر روان چو باران شد ▪️گل حیدر یا فاطمه جانم ای صفای خانه ی من زهرا روح من ریحانه ی من زهرا سوزم و گریم و بنالم من رفته ای از خانه ی من زهرا ▪️گل حیدر یا فاطمه جانم دلی خون غرق مبتلا دارم در کنارت بزم عزا دارم ای صفا بخش خانه ام زهرا بر روی لب شور و نوا دارم ▪️گل حیدر یا فاطمه جانم بعد تو بی یار و غریبم من خسته ام بی یار و حبیبم من در کنار قبر غریب تو فاطمه بی صبر و شکیبم من ▪️گل حیدر یا فاطمه جانم تو که بودی همیشه یار من جان خود کرده ای نثار من گشته ام بی تو خسته و تنها چرا رفتی تو از کنار من ▪️گل حیدر یا فاطمه جانم در کنار تو گشته جان بر لب روز من گشته بی تو چونان شب بسوزاند دل شکسته ی من ناله های روز و شب زینب ▪️گل حیدر یا فاطمه جانم شاعر: رضا یعقوبیان @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
کانال نوحوا علی الحسین روزای خوب دیدی چطور.mp3
زمان: حجم: 2.03M
شماره 1580 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 روزای خوب دیدی چطوری همش تموم شد خانوم خونه ام باشه زهرا رفتی نگفتی چطوری بی تو زنده بمونم؟ آب روی آب می ریزه و ناله برات میزنه حیدر دور و برت دارن گلات می‌میرن از غصه ی مادر ▪️یا فاطمه یا زهرا چشمات بسته س خوبه نبینی اشک غریبی م داره می باره هر چی آرم دست روی جسمت من می‌کشم باز ردی می ذاره بازو کبود صورت کبود سینه کبود کشتی علی رو تقصیر تو چی بود آخه مگه ندید روز غدیرُ ▪️یا فاطمه یا زهرا ای وای از این خونابه ها و ای وای از این زخم که هم نمیاد از خجالت هر چی که می‌خوام روتو نبینم دلم نمیاد خسته ای و طاقت آب نمونده به قد کمونت این همه زجر اینهمه درد اینهمه زخم برده امونت ▪️یا فاطمه یا زهرا شاعر: احسان جاودان @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
کانال نوحوا علی الحسین رخت عزاداری می پوشم.mp3
زمان: حجم: 2.75M
شماره 1581 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 رخت عزاداری می پوشم بار غمت مونده رو دوشم کی فکرشو میکرد یه روزی با جای خالیت روبه رو شم دنیا کاش رو سرم آوار بشه نوبت مرگ من این بار بشه میگیره ازم سراغ تو رو حسنت وقتی که بیدار بشه نموندی تا غما پایون بگیرن نموندی تا خوشی ها جون بگیرن نموندی لااقل تا بچه هامون بزرگتر شن سر و سامون بگیرن هیشکی دیگه نمیگیره جاتو غم سوزونده دل بچه هاتو ▪️زهرا زهرا کار علی بی تو تمومه خنده دیگه واسم حرومه از وقتی که زخماتو شستم هرلحظه مردن آرزومه با خیال تو چشام تر میشه غربتم هزار برابر میشه اسم میخ هرکسی میبره گریه های من شدیدتر میشه دیگه شوقی تو دنیای علی نیست دوایی واسه دردای علی نیست تو دنیایی که قلبت رو شکستن بهشتم که بشه جای علی نیست هیشکی دیگه نمیگیره جاتو غم سوزونده دل بچه هاتو ▪️زهرا زهرا شاعر: عالیه رجبی @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
کانال نوحوا علی الحسین آه ای مدینه کو گل.mp3
زمان: حجم: 1.64M
شماره 1583 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 آه ای مدینه کو گل یاسم باغم نداره بی گلم رنگی یاس مرا پر پر نمودن و من ماندم و یک کوه دلتنگی یک شهر دشمن با منو زهرا آخر چجوری از علی دل کند هر روز داغش تازه تر میشه وقتی مغیره میزنه لبخند وقتی تنت رو غسل میدادم از زندگیه بی تو دست شستم من با تو قوت داشتم زهرا آه ای توان زانوی سستم طفلان به دندان آستین خاموش چشمانشان ابر بهاری بود وقتی که اسماء آب را می ریخت از پیکرت خونابه جاری بود آه از همان روزی که پیش من بین در دیوار افتادی فضه به من گفته تا مسجد فاطمه چندیدن بار افتادی یادم نرفته پیش چشمانم آتش به باغم شعله ها می زد من ایستاده بودم و دیدم دشمن گل یاس مرا می زد ای کاش دستانش فلج می شد دستی که سیلی را به کوثر زد ای کاش پایش می شکست آن دم محکم لگد بر سینه ی در زد هرجای خونه بوی تو داره پیچیده تو خونه بوی یاس امشب حسین از خواهرش زینب چادر نماز خاکی تو می خواست زینب به جای چادر خاکی پیرهن کربلا رو در آورد سفارشای روز آخر رو با پیرهن کهنه خبر آورد گفت به داداش مادر سفارش کرد یک کاسه آب بالا سرت باشه از مدینه تا کربلا یک سر حواس من به حنجرت باشه تا که جدا نشدم ز تو یک دم گفت باشه این دعای مخصوصم گفتش میاد یه روز به جای من زیر گلوی تو می بوسم دیروز که نون پختی خدارو شکر گفتم که خوب شد خانم خونه خوشحال بود زینب می گفت بابا مادر زده به موی من شونه @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 نیمه‌شب مهتاب می‌شوید علی آب را با آب می‌شوید علی مثل این تنها ندیده هیچ‌کس شستنِ دریا ندیده هیچ‌کس چشمه را آیینه را مهتاب را فاطمه باید بشوید آب را غسلِ این دریا نمی‌آید به من شستنِ زهرا  نمی‌آید به من خواب می‌بینم که تعبیرش کنی آب می‌ریزم که تطهیرش کنی آب می‌ریزم که آبت کرده‌اند خانه‌ی عمرم خرابت کرده‌اند اشک از این چشمانِ محزون می‌چکد آب می‌ریزم چرا خون می‌چکد مثل اشکی مثل آهی یا خیال سخت می‌بینم تو را در این هلال زیرِ نورِ ماه شستن مشکل است آه را با آه شستن مشکل است چشمه را گفتی که بی‌ شیون بِشوی آب را از زیرِ پیراهن بِشوی مرتضی هم دست و پا گم می‌کند زخم گاهی هم  تورم می‌کند ای زلالِ من مضاف ت کرده‌اند زخمی از ضربِ غلافت کرده‌اند لرزه بر زانو نمی‌آید به من شستنِ پهلو نمی‌آید به من در عوض رفتن نمی‌آید به تو رفتنت بی من نمی‌آید به تو ضربه‌هایی سهمگین زد داغِ تو زانویم را بر زمین زد داغِ تو آب را آیینه را آتش زدند وایِ من این سینه را ... خانه تر دیوار تر مسمار تر در کفن پیچاندن ت دشوار تر آه اقیانوسِ ناآرامِ من جان ندارد جان بده بر گام من حال من یا حال طفلان دیدنی است آستین‌ها بینِ دندان دیدنی است ضجه‌ها بالا نمی‌آید چرا جان بر این لبها نمی‌آید چرا بال اگر کوبی قفس وا می‌شود پا اگر کوبی نفس وا می‌شود بر زمین بسیار می‌کوبد علی سر بر این دیوار می‌کوبد علی سینه‌ها سنگین همه دق می‌کنیم بی صدا بی ضجه هق‌هق می‌کنیم چشم های نا امیدش را ببین با حسن مویِ سفیدش را ببین با حُسین ت ناله‌ای سوزنده است جای شکرش هست زینب زنده است... بعد از این غم های تکفین مانده است وایِ من سختی تدفین مانده است ای زده هر روز و شب از قوت خویش روی دوشم می‌کشم تابوت خویش شاعر: حسن لطفی @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 مستان همه افتاده و ساقی نمانده یک گل برایِ باغبان ما باقی نمانده ساقی غریبُ میکده میسوزد امشب یک غنچه یاسِ گمشده میسوزد امشب گل بویِ زهرا میرسد از سوی مقتل سوی بهشتم میبرد گل بوی مقتل مستان همه افتاده و ساقی نمانده یک گل برای باغبان باقی نمانده آتش گرفته دامنِ طفلی سه ساله سویِ شهیدان میرود با آه و ناله در دست دژ خیمی افتاده گشواره آهُ واویلا خون میچکد ازگوش هایِ پاره پاره آهُ واویلا @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 امشب شب بی قراریِ زینبه.. 🔸 اجازه بدید همه با هم شریک بشم، همه بلدید : طفلِ یتیمی ز حسین گمشده ساربان ساربان قامت زینب ز الم خم شده ساربان ساربان ▪️عزیز برادرم چه کنیم ریختن خیمه هارو غارت کنن .. خیلی برای امام سجاد سخت بود اینو بگه ولی مجبور بود ناموسش تو خطر بود ..😭 چه کنه فرمود عمه جان به بچه هابگو فرار کنن ..😭 ▪️زن و بچه تو این بیابون می دویدن یا الله .. میگه دیدم یه دختری دامنش آتش گرفته داره میدوه .. تو تاریکی صحرا معلومه از دور آتش و مسیر دختر..😭 اسبم رو هی کردم دلم سوخت گفتم برم آتش دامنشُ خاموش کنم.. تا رسیدم از اسب پیاده شدم دیدم دستاشو گذاشت رو سرش ، منو نزن من یتیمم ..😭 فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ … پیاده شدم آتش دامنشُ خاموش کردم فهمید باهاش کاری ندارم دخترم آرام باش ، یه وقت یه نگاهی به من کرد صدا زد آب آزاد شده یا نه ؟!.. 😭 گفتم آری آب آزاد شده ... طبیعیه سه روزه آب نخورده تشنه است یه ظرف آب براش آوردم گفتم الان آبُ ببینه میخوره اما دیدم هی آبُ نگاه میکنه هی گریه میکنه …😭 ▪️یه وقت صدا زد: راه گودال کدوم سمته ؟!.. گودال چیکار داری ! آب نوش جان کن.. ▪️ گفت وقتی بابام میدان میرفت لباش از تشنگی ترک خورده بود .. میخوام برای بابای غریبم آب ببرم.. 😭 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 اینگونه مکش تیغ به روی حنجر او نبر ز تن سر او آخر بنما شرم ز آه مادر او نبر ز تن سر او 🏴 شاه گفتا کربلا امروز میدان من است عید قربان من است مادرم زهرا در این گودال مهمان من است عید قربان من است 🏴 شمع دل میسوزد و شام غریبان امشب است مو پریشان زینب است گم شده طفلان و حیران در بیابان زینب است مو پریشان زینب است 🏴 آسمان کربلا تیره شده واویلتا حضرت زهرا بیا سر به روی نی تن شه مانده زیر دست و پا حضرت زهرا بیا 🏴 رأس حسین به نیزه‌ها آتیش زدن به خیمه‌ها بر خیز‌ ای باب نجات حسین جان آزاد شد آب فرات حسین جان 🏴 دگر خورشید روی نیزه‌ها رفت امان از دل زینب دگر دشمن به سوی خیمه‌ها رفت امان از دل زینب 🏴 شمع دل می‌سوزد و شام غریبان امشب است مو پریشان زینب است گم شده طفلان و حیران در بیابان زینب است مو پریشان زینب است 🏴 زینب سوخته دل بی کس و کار است اخا بنگر حال مرا پای طفلان حرم آبله دارداست اخا بنگر حال مرا 🏴 امشب حرم آل عبا یار ندارد امان از دل زینب مردی به جز از عابد بیمار ندارد امان از دل زینب 🏴 جان زینب در شب شام غریبان گم شده یاریم کن یاحسین دخترت با گوش پاره در بیابان گم شده یاریم کن یاحسین 🏴 بین هر خیمه پرستویی خدایی می‌شود کربلا آتش گرفت صورت پروانه‌ها کرب بلای می‌شود کربلا آتش گرفت 🏴 شمع دل میسوزد و شام غریبان امشب است مو پریشان زینب است گم شده طفلان و حیران در بیابان زینب است مو پریشان زینب است 🏴 امشب به صحرا بی کفن جسم شهیدان است شام غریبان است امشب نوای کودکان بر بام کیوان است شام غریبان است @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 عزیز حضرت زهرا حبیبی یا اباصالح تویی تنهاترین تنها حبیبی یا اباصالح حیات کلّ هستی بر حیاتت بستگی دارد دلیل خلقت دنیا حبیبی یا اباصالح تو هستی زندگی بخش و مسیحایی دمت آقا مسیح ِحضرت عیسی حبیبی یا اباصالح ببخش ای یوسف زهرا فقط یک جلوه از رویت به یعقوب نگاه ما حبیبی یا اباصالح نبودم لایق این که ببینم لحظه ای حتی تو را در عالم رویا حبیبی یا اباصالح حضور تو گنه کردم نیاوردی به روی من منم شرمنده ات آقا حبیبی یا اباصالح نبودم نوکر خوبی ز دست نوکری چون من شدی آواره ی صحرا حبیبی یا اباصالح شده از روضه هایی که تو هر صبح و مسا داری همیشه دیده ات دریا حبیبی یا اباصالح تو را خونین جگر کرده مصیبت های زینب در غروب روز عاشورا حبیبی یا اباصالح سر جدّت جدا و شدبه پیش عمه های تو سر عمامه اش دعوا حبیبی یا اباصالح سرش بر روی نی رفت وتن او پاره پاره شد به زیر نعل مرکب ها حبیبی یا اباصالح امان از آتش کینه،امان از غارت خیمه به وقت حمله ی اعدا ،حبیبی یا اباصالح بمیرم عمه ات زینب ،اسیر دشمنان گردد به کوفه می رود فردا حبیبی یا اباصالح شاعر: ️عبدالمحسن @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🩸«شهادت»، کرامت ما خاندان بود … اما از ما خانواده، تا به حال، زنی به «اسارت» نرفته بود … در نقلی آمده است: 🥀 هرگاه که جناب ابوحمزه ثمالی به محضر امام سجاد علیه‌السلام می‌رسید، آن حضرت را با حال گریان مشاهده می‌کرد! روزی عرضه داشت: ای آقای‌من! این گریه و اندوه شما کی تمام می‌شود؟ ... مگر «قتل» برای شما خاندان، عادت نبود؟! مگر «شهادت»، کرامتی از جانب خدای متعال برای شما نبود؟! در این هنگام امام سجاد علیه‌السّلام به او فرمودند: 📋 وَ هَلْ سَبْيُ النِّساءِ لَنا عٰادَةٌ؟! ▪️اما آیا به اسیری بُردن زن‌ها، برای ما خانواده، عادت بود؟! 📋 يا أبا حمزة! وَاللّهِ مٰا نَظَرتُ إلىٰ عَمّاتِي وَ أخَواتي إلّا ذَكَرتُ فَرارَهُنَّ فِي البَيداءِ مِنْ خَيمَةٍ إلىٰ خَيمَة ▪️ای اباحمزه! به خدا قسم تا نگاهم به عمه‌ها و خواهرانم می‌افتد به یاد می‌آورم آن ساعاتی را که چگونه بر روی ریگ و رمل بیابان‌ها می‌دویدند و از دست دشمنان از خیمه‌ای به خیمه دیگر فرار می‌کردند؛ 📋 وَ الم‍ُنادي يُنادِي أحرِقوا بُيوتَ الظالمِين! ▪️در همان حال هم یک نفر از لشکر دشمن دائماً فریاد می‌زد: خانه ستمکاران را به آتش بکشید! 📚مجمع مصائب اهل‌البیت علیهم‌السلام، ج۱ ص۱۰۳ یادش به خیر روز و شبم با حسین بود وقت نماز اَشهدِ من یا حسین بود بعد از حسین پیر شدم ناتوان شدم آتش گرفت خیمه و بی خانمان شدم ای شاهد اسیری من، ای غیور من قبل از غروب روز دهم ای حضور من از قوم ما زنی به اسارت نرفته بود حتی کسی به بزم جسارت نرفته بود بعد از تو کوچه کوچه نمایان شدیم ما حتی سوار ناقه‌ی عریان شدیم ما @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
9.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شب شام غریبان و درب ورودی حرم بی بی زینب سلام الله علیها ... با همین تصاویر باید دق کرد...😭😭 اگر شهدای انقلاب اسلامی نبودند شاید الان کربلا هم همینطور بود... نمک به حرام نباشیم...❌ https://eitaa.com/joinchat/1411383588C803b9d928e
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🩸«شهادت»، کرامت ما خاندان بود … اما از ما خانواده، تا به حال، زنی به «اسارت» نرفته بود … در نقلی آمده است: 🥀 هرگاه که جناب ابوحمزه ثمالی به محضر امام سجاد علیه‌السلام می‌رسید، آن حضرت را با حال گریان مشاهده می‌کرد! روزی عرضه داشت: ای آقای‌من! این گریه و اندوه شما کی تمام می‌شود؟ ... مگر «قتل» برای شما خاندان، عادت نبود؟! مگر «شهادت»، کرامتی از جانب خدای متعال برای شما نبود؟! در این هنگام امام سجاد علیه‌السّلام به او فرمودند: 📋 وَ هَلْ سَبْيُ النِّساءِ لَنا عٰادَةٌ؟! ▪️اما آیا به اسیری بُردن زن‌ها، برای ما خانواده، عادت بود؟! 📋 يا أبا حمزة! وَاللّهِ مٰا نَظَرتُ إلىٰ عَمّاتِي وَ أخَواتي إلّا ذَكَرتُ فَرارَهُنَّ فِي البَيداءِ مِنْ خَيمَةٍ إلىٰ خَيمَة ▪️ای اباحمزه! به خدا قسم تا نگاهم به عمه‌ها و خواهرانم می‌افتد به یاد می‌آورم آن ساعاتی را که چگونه بر روی ریگ و رمل بیابان‌ها می‌دویدند و از دست دشمنان از خیمه‌ای به خیمه دیگر فرار می‌کردند؛ 📋 وَ الم‍ُنادي يُنادِي أحرِقوا بُيوتَ الظالمِين! ▪️در همان حال هم یک نفر از لشکر دشمن دائماً فریاد می‌زد: خانه ستمکاران را به آتش بکشید! 📚مجمع مصائب اهل‌البیت علیهم‌السلام، ج۱ ص۱۰۳ یادش به خیر روز و شبم با حسین بود وقت نماز اَشهدِ من یا حسین بود بعد از حسین پیر شدم ناتوان شدم آتش گرفت خیمه و بی خانمان شدم ای شاهد اسیری من، ای غیور من قبل از غروب روز دهم ای حضور من از قوم ما زنی به اسارت نرفته بود حتی کسی به بزم جسارت نرفته بود بعد از تو کوچه کوچه نمایان شدیم ما حتی سوار ناقه‌ی عریان شدیم ما @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌