کانال نوحوا علی الحسین اینجا زمین جنگه یا.mp3
زمان:
حجم:
2.14M
#نوحه
#واحد
#اسارت
#حضرت_زینب
#ورودشام
#امام_زمان
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
شماره 1894
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
اینجا زمین جنگه یا دروازه ی ساعات شامه
واسه تماشا اومدن تو کوچه هاشون ازدحامه
برای استقبال ما با سنگ و خاکستر رسیدن
هر کی سری رو بشکنه اینجا بهش جایزه میدن
با سنگ زدن
تو کوچه ی تنگ زدن
خیلی دف و چنگ زدن من بمیرم
سر ها شکست
بال و پره ما شکست
سر تو چندجا شکست من بمیرم
من که شدم صاحب عزا
خیلی شنیدم ناسزا
رو نیزه اشک خون میریزی
اما تو مجلس یزید
اشکای سقا می چکید
وقتی که شد حرف کنیزی
▪️حسین من..
توی دلای سنگ شون بغض علی خیلی زیاده
حتی یهودی های شام گفتن به ما خارجی زاده
ناموس شون بین حجاب ناموس تو در بین انظار
تو شهر شام پر بلا ما رو کشوندن بین بازار
از بام زدن
در ملأ عام زدن
بر سر ایتام زدن من بمیرم
با مشت زدن
به نیت کشت زدن
کعب نی از پشت زدن من بمیرم
خیلی منو دادن عذاب
با دست بسته با طناب
مارو شبیه برده بردن
نامحرما کف میزدن
رقاصه ها دف میزدن
تو کوچه ها شراب میخوردن
▪️حسین من برات بمیرم
سرت سلامت ای غریب یا سیدی یا حجت الله
ای وارث شیب الخضیب ماجور یا بقیت الله
گریه کنی صبح و مسا چشم تو اشک خون میباره
کی میرسی بر انتقام زینب برات چشم انتظاره
تو بی کسی
به داد ما میرسی
بیا که فریادرسی یابن زهرا
جان جهان
مهدی صاحب زمان
ذکر همه الامان یابن زهرا
ای صاحب روز قیام
به زخم جدت التیام
ناموس تو رفته اسیری
راس حسین بر نیزه هاس
زینب اسیر شامیاس
کی انتقامش رو میگیری
▪️یابن الحسن آجرک الله
شاعر: مرتضی کربلایی
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#مقتل
#مصائب_شام
#شام
#حضرت_زینب
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🩸ماجرای حمیده، زن مؤمنه شامی...
سلیمان شامی گوید:
🥀 وقتی اسرا وارد شام شدند، همسایه ما زن مؤمنه ای بود به نام حمیده. یک غلام و یک کنیز داشت. از آنجا که یزید امر کرده بود مردم برای خوشحالی بیرون بروند، غلام و کنیز آن زن مؤمنه از خانه بیرون رفتند و فهمیدند که این اسیران، که هستند، برگشتند و بسیار گریه کردند.
🥀 حمیده مضطرب شد و پرسید :چه شده است؟ گفتند: چرا گریه نکنیم که مولای ما حسین سلام اللّه علیه را کشتند؟
چرا نگرییم وقتی زینب کبری سلام اللّه علیها را اسیر کردند؟!
🥀 وقتی حمیده این ها را شنید، صیحه ای زد و بیهوش شد.چون به هوش آمد از خانه بیرون زد. وقتی به اسیران آل پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رسید، خود را قدم های زینب کبری سلام اللّه علیها انداخت و عرضه داشت برادرتان کجاست؟
🥀 حضرت زینب سلام اللّه علیها اشاره کرد به سر مطهر سید الشهداء سلام اللّه علیه. چون حمیده این صحنه را دید، صیحه زد و غش کرد. مردم دورش، جمع شدند و دیدند از شدت جزع، از دنیا رفته است.
🥀 وقتی خبر به گوش غلام و کنیزش رسید، از خانه بیرون آمدند و سنگ های سخت برداشتند و بر سر وصورت خود می زدند و آنقدر زدند که هر دو از دار دنیا رفتند.
📚تحفه الحسینیه ص ۳۶۰
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#مقتل
#مصائب_شام
#ورودشام
#حضرت_زینب
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🩸سه روز أسرای آل الله را پشت دروازهٔ شام، معطل گذاشتند تا شهر را آذین ببندند … | پانصد هزار نفر به تماشا آمدند …
در نقلها آمده است:
📋 أَوقَفُوا أهلَ البيتِ عليهمالسّلام عَلَى بابِ الشّامِ ثَلاثة أيّامٍ حتّى یَزّيَّنوا البَلدَة ، فَزيّنوها بِكلٍّ حُليٍّ و زينَة و مِرآةٍ كانَتْ فيها
▪️و بر در شهر شام سه روز اسراء آل الله را نگه داشتند تا شهر را بيارايند و هر حُلّى و زيورى و زينتى كه در آن بود، به آيينها بستند.
📜 ثُمّ اسْتَقبَلَتْهم مِن أهلِ الشّامِ زِهاءَ خَمسَ مِائَة ألفٍ مِن الرّجالِ و النّساءِ
▪️قريب پانصد هزار مرد و زن از اهل شام، به جهت استقبال، بيرون آمدند.
📋 و كانَ فيهم أُلوفٌ مِن الرّجالِ و الشّبّان و النِّسوانِ يَرقُصونَ و يَضرِبونَ بِالدّفِّ و الصِّنجِ و الطّنبور،
▪️در بین این پانصد هزار نفر، چند هزار مرد و زن و جوان، رقصكنان با دف و صِنج و طبلزنان به استقبال آمدند.
📜 و قد تَزيّنَ جَميعُ أهلِ الشّام بألوانِ الثّيابِ و الكُحلِ و الخَضاب
▪️همه اهل شام دست و پاى خود را از خوشحالی خضاب كرده و سُرمه در چشم كشيده و لباسهای زیبا و رنگارنگ پوشيده بودند.
📚كامل بهايى، ج۲ ص۲۹۲
📚نفس المهموم، ص ۴۳۲
دم دروازهی ساعات خدا رحم کند
به دلِ عمهی سادات خدا رحم کند
محملم پرده ندارد مددی یا ستّار
حاجتم وقت مناجات خدا رحم کند
چشم من تار شده ، یا تو به هم ریخته ای
گریه دار است ملاقات خدا رحم کند
کو علمدار حرم ؟ آبرویم در خطر است
وسط این همه الواط خدا رحم کند
سر بازار به انگشتْ نشانم دادند
رد شدم با چه مکافات خدا رحم کند
به همان خنجر کندی که تو را زجرت داد
می کند شمر مباهات خدا رحم کند
سرت از نیزه زمین خورد دلم ریخت حسین
زیر پا رفتی ؟ به لب هات خدا رحم کند
نیزه نیزه شده از بس گلوی پاره ی تو
گم شدی بین جراحات خدا رحم کند
چانه میزد سر گهواره یکی پیش رباب
بهر تسکین مصیبات خدا رحم کند
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#مقتل
#مصائب_شام
#ورودشام
#حضرت_زینب
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🩸اول صبح، أسرای آل الله را وارد شام کردند … اما آنقدر ازدحام بود که وقت ظهر به قصر یزید لعین رسیدند …
در نقلها آمده است:
🥀 آن روزی که أسرای آل الله را وارد شهر شام کردند، روز چهارشنبهای بود....
📋 و كانَ خارجُ البَلَدِ مِن كِثرةِ الخَلائق كعَرصَةِ المَحشرِ يَموجُ بَعضُها في بَعضٍ.
▪️بیرون از شهر، چنان مردم شام ازدحام کرده بوده که گویی صحنه محشر اتفاق افتاده بود؛ به طوری که بعضی روی بعضی دیگر، موج میخوردند.
🥀 اول صبح، به وقت سپیده دم،سرهای مقدس و أسرای آل الله را وارد شهر کردند اما از کثرت ازدحام، وقت ظهر بود که اسرا با خستگی شدید، به گونه ای که بدن و مفاصل هر انسانی از دیدن آن ها به لرزه در می آید، به در کاخ یزید ملعون رسیدند.
📚نفس المهموم، ص۴۳۲
📚معالي السّبطين،ج۲ ص۱۴۱
📚مقتل الحسين عليه السّلام،مقرم، ص۴۴٧
کوفه که شهر علی بود چنان کرد به من!
وای از شام که بغض پدرم را دارند...
سر هر کوچه معطّل شدهام،خسته شدم!
چشمشان کور! همه قصد تماشا دارند!
سر بازار که رفتیم سرم داد زدند...
ای ابالفضل بیا! نیّت دعوا دارند!
جگرم سوخت زمانیکه رقیه میگفت
عمه جان!اینهمه دختر همه بابا دارند …
دخترانی که پَس پرده عصمت بودند …
بعد تو در وسط مجلس مِی جا دارند!
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#مقنل
#مصائب_شام
#امام_سجاد
#حضرت_زینب
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🩸یک سر طناب به گردن امام سجاد علیهالسّلام و سر دیگر آن را به زینب کبری سلاماللّهعلیها بسته بودند و میکشاندند …
در نقلها آمده است:
📋 ...اَتَوهُم بِحِبالٍ فَرَبَقُوهُم بِهٰا
▪️تمام اُسرا را در حالیکه با یک طناب به هم بسته بودند، به سمت کاخ یزید لعین میبردند.
📋 فكانَ الحَبلُ في عُنُقِ زَينِالعابدينَ اليٰ زينب و امّکلثوم و باقي بَناتِ رسولِ الله
▪️یک سر طناب را بر گردن إمام سجاد علیهالسلام انداخته بودند و سر دیگر طناب را به زینب کبری و حضرت امّکلثوم علیهماالسلام و دیگر دختران رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بسته بودند و آنها را میکشاندند.
📋 و كُلّمٰا قَصَروا عَنِ المَشيِ ضَرَبُوهُم
▪️و هرگاه که این زنان و بچهها، توانِ راهرفتن نداشتند، آنها را کتک میزدند.
📋 حتّي اَوقَفوهم بَينَ يَدَي يزيد و هُو علَي سَريرِه
▪️تا اینکه کشان کشان آن ها را آوردند در مقابل یزید و آن نانجیب بر تاج و تخت حکومتش، نشسته بود ...
📚مقتل الحسین علیهالسلام،مقرّم، ص۳۱۱
بَدا به حال نجیبی که در حجاب نباشد
و بزم، جای نوامیس بوتراب نباشد
فتاده جسم تو عریان به روی خاک بیابان
خدا کند که دگر زیر آفتاب نباشد
خدا کند که پس از خواهر تو در همه دنیا
دگر دو دست زنی بسته با طناب نباشد
میان این همه ماهِ نشسته بر روی نیزه
خدا کند که سر کودک رباب نباشد
خدا کند که نبیند کسی سر پدرش را
اگر که دید، به خون سرش خضاب نباشد
سوار ناقهی عریان شدن که کار زنان نیست
اگر که مرد نباشد، اگر رکاب نباشد
خدا کند قدحی را که ریخت روی سر تو
گلاب باشد عزیز دلم، شراب نباشد...
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#مرثیه
#اربعین
#حضرت_زینب
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
باور نمیکنم که رسیدم کنارِ تو
باور نمیکنم من و خاکِ دیارِ تو
یک اربعین گذشته و من پیر تر شدم
یک اربعین گذشت و شدم همجوار تو
یک اربعین اسیرِ بلایَم اسیرِ عشق
یک اربعین دچارِ فراقم دچار تو
یک اربعین دویدهام و زخم دیدهام
دنبالِ نالههای یتیمانِ زارِ تو
یک اربعین بجای همه سنگ خوردهام
یک اربعین شده بدنم داغدارِ تو
یک اربعین به گریهی من خنده کردهاند
لبهای قاتلانِ تو و نیزه دارِ تو
مثلِ رُباب مثلِ همه تار تر شده
چشمان خستهی منِ چشم انتظارِ تو
روز تولدم که زدم خنده بر لبت
باور نداشتم که شوم سوگوار تو
با تیغ و تیر و دشنه تو را بوریا کنند
با سنگ و تازیانه مرا داغدارِ تو
یادم نمیرود به لبت آب آب بود
یادم نمیرود بدنِ نیزه زار تو
مانده صدای حرمله در گوشِ من هنوز
وقتی که نیزه زد به سرِ شیرخوار تو
حالا سرت کجاست که بالای سر روم؟
گریَم برایِ زخمِ تنِ بی شمار تو
من نذر کردهام که بخوانم در علقمه
صد فاتحه برای یَلِ تکسوار تو
یک مُشت خاک رویِ تو و من دعا کنان
شاید شوم نشانِ تو سنگ مزار تو
شاعر: حسن لطفی
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#مرثیه
#اربعین
#دشتی
#حضرت_زینب
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
عاقبت آمدم پس از عُمری
به مزارت نه بر مزارِ خودم
آمدم های های گریه کنم
به دلِ خون و داغدارِ خودم
چند وقتیاست بغضِ سنگینی
به گلویم نشسته ، میبینی؟
کارِ خود را فراق با من کرد
کمرم را شکسته میبینی؟
شانههای ضعیفِ طفلانت
خواهرت را کشان کشان آورد
هرکه اینجا رسیده سوغاتی
سر و رویی پُر از نشان آورد
شرحِ این راه را یتیمانت
با زبانِ اشاره میگویند
با لبی زخم خورده ، چاک و کبود
با تَنی پاره پاره میگویند
شام با من چه کرده ، میبینی؟
رویِ پیشانیام پُر از چین است
بعد از این ضجهای نمیشنوم
گوشم از تازیانه سنگین است
با اشاره رُباب میگوید
هیچ داغی شبیه این غم نیست
بِینِ گهواره نه ببین زینب
کودکم بینِ قبرِ خود هم نیست
از سرت بی خبر نبودم که
هر شبی دست این و آن دیدم
با کمی لختِ خون عقیقت را
من به انگشتِ ساربان دیدم
بود بر گیسوانِ تو جایِ
پنجهی چندتا زنا زاده
زود فهمیدم از محاسنِ تو
که سَرَت در تنور اُفتاده
کاش میشد که بوریا بودم
تا نگه دارمت همیشه تو را
کاش میشد که بوسهای بزنم
باز حلقومِ ریش ریشِ تو را
اربعینی گذشته اما باز
نیزههاشان هنوز در خاک است
لخته خونهای خشک بر تیر است
تیغهای شکسته بر خاک است
یاد عصری که دیدمت اینجا
بعدِ غارت عجیب میخندند
حرفِ سوغات بود و با عجله
از تَنَت تکه تکه میکندند
پای من جان نداشت تا آیند
بی اثر بود هرچه کوشیدم
از سرِ شیبِ تُندِ گودالت
تا کنارِ تنِ تو غلطیدم
سرِ عمامه و عبایت نَه
بود دعوا برایِ پیرهنت
دستهایم بُرید وقتی که
تیغها را کشیدم از بدنت
شاعر: حسن لطفی
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#متن_روضه
#اربعین
#حضرت_زینب
#امام_حسین
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
بنازم آنکه دائم گفتگوی کربلا دارد
دلی چون جابر اندر جستجوی کربلا دارد
بیاد کاروان اربعین با گریه می گوید
به هر جا هست زینب رو بسوی کربلا دارد
بیاد آن لب تشنه هنوز این عاشق خسته
به کف جامی لبالب از سبوی کربلا دارد
اگر دست قضا مانع شد از رفتن به پابوسش
همی بوسیم خاکی را که بوی کربلا دارد
اگر خاک رهش بنشست بر روی گنه کاری
گرامی می شود چون آبروی کربلا دارد
آن قافله دل شکسته ای که روز اربعین آمد
دلها بسوزد برای این قافله ،
تا چشم این زن و بچه به قبرها افتاد خودشان را از بالای شترها به زمین انداختند
هر کسی قبری را بغل گرفت، عمه سادات هم آمد کنار قبر برادر.. 😭
باز آمدم ای همسفر ای تشنه کامم
من زینبم پیروز بر گشته ز شامم
با کودکان خسته ات باز آمدم من
با یک دل پر غصه و زار آمدم من
خواهم عزای روز عاشورا بگیرم
شاید خدا لطفی کند اینجا بمیرم
اینجا تنت را استخوان بشکسته دیدم
بر سینه ات شمر لعین بنشسته دیدم
دیدم نهاده خنجرش زیر گلویت
آن لحظه دیدی من آمدم روبرویت
یادش میاد خاطرات روز عاشورا..
یادش میاد آن روزی که وارد کربلا شد..
با چه عزت و احترامی علی اکبر قاسم و عباس زینب را پیاده کردند.. 😭
▪️حالا هر چه نگاه می کند نه قاسمی دارد نه عباس نه علی اکبری دارد.. 😭
حسین جان من زینبم ، برادر یادته آن روزی که آمدم گودی قتلگاه..
خیره خیره ، به بدنت نگاه می کردم و نمی شناختم..
از روی تعجب گفتم آیا تو حسین منی ؟
حسین جان امروز تو زینب را نمی شناسی.. 😭
برادر اگر این جا نا محرم نبود اثر تازیانه را روی بدنم نشانت می دادم.. 😭
برادر
همه عزیزانت را آوردم اما خواهش من اینه سراغ رقیه ات را از خواهر نگیر که در خرابه شام جان داد.. 😭
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#متن_روضه
#اربعین
#صفر
#حضرت_زینب
#حضرت_رباب
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
لطفاً با حال مناسب اجرا شود... 😭
السلام علیک یا ابا عبدلله الحسین ❤️
▪️امروز دیگه اینجوری سلام نمیدم داداش پاشو سربریدتو برات آوردم.. 😭
“السلام علی المَجزوزِ الرَاسِ مِنَ القَفا”
حسین…
نه نه! زن و مرد، تو که نفست یاری میکنه تو که صدات مثل زینب نگرفته..😭
▪️ این بچه ها دیگه صداشون جوهره نداشت. امروز ما به جای اون بچه ها میگیم. حسین….
به خدا هر چیز دیگه جای این ذکر بگی دلت آروم نمیشه. “فما احلی اسمائکم” شیرینی این ذکر و بچش… حسین وای..
▪️هنوز به قبرا نرسیده بودن، یه وقت دیدن این زن و بچه خودشونو از ناقه ها به زمین انداختن..😭
🔸داداش اگه اون روز تو با صورت به زمین خوردی بلندشو ببین آخرین وجه تشابه من و تو اینه.
▪️تو تشنگی کشیدی منم کشیدم..
گرسنگی کشیدی من کشیدم..
کتک خوردی منم کتک خوردم..
تو رو با نیزه زدن منم زدن..
زین العابدین فرمود: “ان دَمَعَت من احَدِنا عَینٌ” اگه چشمی از ما گریه میکرد “فَقُرِعَت رَأسُهُ بِالرُمح” نیزه دارا با نیزه به سرش میزدن..😭
▪️ اما داداش تو رو کشتن منم میخواستن بکش..
▪️اما صورت تو زمین خورد تو این یکی من عقب موندم..
اما اربعین جبران کرد..
یه جوری از ناقه خودش و به زمین انداخت. رو زانوهاش داره راه میاد..
همه منتظرن ببینن زینب چه میکنه؟
خوب نشونی رو بلده..
▪️ خودم دیدم از بالا بلندی کجا افتادی زمین..
خودم دیدم چی جوری محاصره ات کردن..
اومد کنار این قبر همه دور زینب حلقه زدن..
▪️ اینجا با روضه شام و کوفه فرق میکنه اینا همه خواصن..
همه روضه ها رو خوند..
🔸آی رباب تو از خیمه بیرون نیومدی اما من اومدم..
▪️دیدم یه بدنی به رو، رو زمین افتاده..
و هُوَ جُسَةٌ بِلا رَأس..
سر نداشت سر نداشت.. 😭
رباب نبودی ببینی چه کردم..
خواستم سرشو ببوسم سر نداشت..😭
خواستم دستشو بردارم به قلبم بذارم دستشو بریده بودن..😭
🔸 فقط یه جای سالم بود اونم رگ های گردنش بود. لبامو به اون رگ ها گذاشتم که تونستم خطبه بخونم..
لبا رو به اون رگ ها گذاشتم که تونستم یزیدُ رسوا کنم..
▪️گریه ها کردن… هر یکی سمت قبری رفت. اما دیدن رباب متحیره..
یه جور دیگه داره ناله میزنه…
خانوم تو چرا سر قبری نمیری؟
آخه قبر علی اصغرمُ نمیدونم کجاست..😭
آخ بمیرم.
آب خوردم سینه هام شیر آورده..
یادش بخیر ۴۰ روز پیش علی داشتم و شیر نداشتم حالا برعکس شده.. شیر دارم شیرخواره ندارم.. 😭
▪️یه بدن عصر روز یازدهم بدون زائر موند..
هیچکی هم اشاره نمیکنه..
به زینب خیلی سخت گذشت..
▪️از گودال که عبورشون دادن تو دارالحربم که بدن بنی هاشم بود. همه رو زینب زیارت کرد اما یه بدن کنار علقمه موند آخه عباس دور افتاده بود.. هرچه زینب خواهش کرد نذاشتن اون بدنُ زیارت کنه حالا تو ببین چه حسرتی به دلش موند…
▪️گفت داداش میرم اما برمیگردم..
از کنار قبر حسین هنوز داره رو زانوهاش راه میره. کربلا رفته ها همین جایی که میگن بین الحرمین ارباب ما دست به کمر رفت اما زینب رو زانوهاش راه رفت..😭
▪️رسید کنار علقمه.. داداش نگی من با وفا نبودم..
اینجا دیگه زینب روضه نخوند..
▪️ سکینه شروع کرد روضه خواندن..
عمو عباس جات خالی بود…
عمه مو سیلی زدن.. 😭
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#دودمه
#اربعین
#حضرت_زینب
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
من که چون شمـعی کنار قبر تو بنشسته ام
زینب دلخسته ام
رشته ی جان را به دور سنگ قبرت بسته ام
زینب دلخسته ام
🏴🏴🏴
زینب سوخته دل آمده از راه سفر
خیز و حالم بنگر
توشه ام گشته از این راه بلا خون جگر
خیز و حالم بنگر
🏴🏴🏴
ای مه ابرو کمان، قد کمان آورده ام
ارمغان آورده ام
از برایِ قبر تـو، من سایـبـان آورده ام
ارمغان آورده ام
🏴🏴🏴
تو خدای عشقی و زینب بود پیغمبرت
من به قربان سرت
ای مسیـحایـم دعـاکن تا بمیـرد خواهرت
من به قربان سرت
🏴🏴🏴
در کنار قـبر تو چون شمع سوزانم حسـیـن
روح و ریحانم حسین
با دل پر خون زیارتنامه می خوانم حسـیـن
روح و ریحانم حسین
🏴🏴🏴
کاروان سالار زینب خیز و زینب را ببین
آمده در اربعین
قـدکـمان و تـازیـانه خورده ، بشکسـته جبـیـن
آمده در اربعین
یا حسین به خواهر خسته خود کن نظر
یا حسین قـدکـمان رسیـده ام از سـفر
🏴🏴🏴
شد اربـعیـن زینب از شام غم رسیده
از شام و کوفه برگشت اما قـدش خمیده
🏴🏴🏴
ای برادر خیز از راه اسارت آمدم
من زیارت آمدم
قد خمیده از چهل منزل جسارت آمدم
من زیارت آمدم
🏴🏴🏴
خیز از جا یا حسین بهر تو مهمان آمده
با اسیران آمده
خواهر غم پرورت از شام ویران آمده
با اسیران آمده
🏴🏴🏴
یا أخا بعد از چهل شب اشک و آه و زاری ام
بی رقیه آمدم
جان تو شرمنده ام از این امانت داری ام
بی رقیه آمدم
🏴🏴🏴
فاتح کوفه و شام آمده در کرببلا
السلام ای شهدا
زینبم نائبه الفاطمه ای خون خدا
السلام ای شهدا
#دم_پاره
زینب قد خمیده
به کربلا رسیده
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
کانال نوحوا علی الحسین برگشته گلت زینب از کرببلا.mp3
زمان:
حجم:
1.07M
#نوحه
#بازگشت_به_مدینه
#حضرت_زینب
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
شماره 1902
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
برگشته گلت زینب از کرب و بلا جدا
با گریه نشستم من در بزم عزا جدا
با حسین رفتم و بی او آمدم
سوزم و گریم در غم بی حدم
▪️یا ختم المرسلین آجرک الله
از داغ گل زهرا غرق محنم جدا
سوزم ز غم و شمع هر انجمنم جدا
صبر من کم گردیده یا محمد
قامتم خم گردیده یا محمد
▪️یا ختم المرسلین آجرک الله
در کرب و بلا گشتند گل های حسین پرپر
بر دست پدر جدا(جان داده علی اصغر
اکبرش کشته شد به دست اعدا
پیکر پاک او شد اربا اربا
▪️یا ختم المرسلین آجرک الله
دیدم که تن عباس در علقمه افتاده
دست و سر و جانش را در راه خدا داده
عباسم مقطع الاعضا گردید
جان او به راه دین فدا گردید
▪️یا ختم المرسلین آجرک الله
دیدم گل زهرا را بشکسته جبین جدا
دیدم که به موج خون شد نقش زمین جدا
از حسینت جدا حرمت دریدند
سر پاکش را از قفا بریدند
▪️یا ختم المرسلین آجرک الله
از بعد حسین دیدم من آتش در خیمه
دشمن ز ستم می زد سرها به روی نیزه
دیدم جدا طفلان را بی بهانه
می زدند کعب نی یا تازیانه
▪️یا ختم المرسلین آجرک الله
زین داغ و مصیبت ها شد قامت زینب خم
ما را ز ستم بردند(در کوفه و شام غم
از تو یا جدا من شرمنده هستم
حسین شد شهید و من زنده هستم
▪️یا ختم المرسلین آجرک الله
شاعر: رضا یعقوبیان
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
کانال نوحوا علی الحسین 4_5767376136262649101.mp3
زمان:
حجم:
10.54M
#روضه_صوتی
#حضرت_معصومه
#ورودبه_قم
#گریز
#حضرت_زینب
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
استاد میرزامحمدی🎤
قم شد مسیر ِ آخرم الحمدلله
زخمی نشد بال و پرم الحمدلله
قم احترامم حفظ کرده تا که دیده
من دخترِ پیغمبرم،الحمدلله
در کوچه ها راهِ عبورم را نبستند
مانند زهرا مادرم الحمدلله
با ضربه سیلی میانِ کوچه ای تنگ
خونی نشد چشم ترم الحمدلله
بین در و دیوار با داغیِ مسمار
زخمی نگشته پیکرم الحمدلله
دعوا نشد بر چادر من جایِ پا نیست
خاکی نگشته معجرم الحمدلله
ما خاطراتی تلخ از بازار داریم
باز است هر سو معبرم الحمدلله
تا چند منزل دورِ من نامحرمی نیست
ساکت بُوَد دور و برم الحمدلله
در کوچه ی تنگ یهودی ها نرفتم
آتش نیفتاده سرم الحمدلله
بالای نیزه قاریِ قرآن ندیدم
محمل نگشته منبرم الحمدلله
حرفِ سنان و شمر و خولی نیست اینجا
دارم تمام ِ زیورم الحمدلله
کنج خرابه آبرویم را نبُردند
دشمن نگفته کافرم الحمدلله
دور از مدینه تشییعِ من دیدنی شد
قبرم همان دم شد حرم الحمدلله
مثلِ رقیه بی کفن دفنم نکردند
باشد تنِ من محترم الحمدلله
غسل تنم کاری ندارد چو به پنجه
مویم نپیچیده به هم الحمدلله
تاصبح زینب دورِ پیکر گریه میکرد
همراهِ سر از داغِ دختر گریه میکرد
شاعر: قاسم نعمتی
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌