#شوق_خدمت #ایران_امام_رضا توی این مسیری که هر کسی یجور مشغول خدمت کسایی هستند مثل ایشون که با دوستاشون تصمیم می‌گیرند مو های زائرین امام رضا(ع) صلواتی اصلاح کنند نو+آوینه| انتشار با شما 🙏👇 https://eitaa.com/noavine

#شوق_خدمت #روایت_خدمت_مردمی سنم زیاد نیست ولی خیلی بدهکارم. رفتم پیش یک موکبی و گفتم: میشه ما هم کمک کنیمــ. گفتن: چرا که نه، لباساشونو گرفتیم و با بچه ها رفتیم تا به زائر ها شربت بدیم. اصلا خسته نیستم بر عکس خیلی خوشحالم که این سعادت نصیبم شد🙂 نو+آوینه| انتشار با شما 🙏👇 https://eitaa.com/noavine

#شوق_خدمت #روایت_خدمت_مردمی واقعا برام جالب بود که چرا پدر و مادر این اقا پسر نیستن و تنهاست. وقتی شنیدم که گفت من مامان و بابام تصادف کردن و الان بیمارستانن و منو خواهرم نذر کردیم توی این مسیر با اقا درد و دل کنیم و بیاییم تا مامان و بابام زودتر خوب بشن. واقعاحالم یه جوری شد😔 نو+آوینه| انتشار با شما 🙏👇 https://eitaa.com/noavine

#شوق_خدمت #روایت_خدمت_مردمی بله این دوتام، دوتا رفیق بودن که ادم بهشون حسودی میکرد. علاوه بر رفیق بودن با خودشون با اقا امام رضا (ع) هم رفیق بودن. 😊😊😊 نو+آوینه| انتشار با شما 🙏👇 https://eitaa.com/noavine

#شوق_خدمت #روایت_خدمت_مردمی چقدر میتونه یک نفر عشق محکمی داشته باشه که بخاطرش تو این گرما وایسته و خدمت کنه؟❤️🙂 نو+آوینه| انتشار با شما 🙏👇 https://eitaa.com/noavine

#شوق_خدمت #روایت_خدمت_مردمی داشتم فکر میکردم تو این هوای گرم با این حجم از خستگی چقدر میتونه کار این موکب ها لذت بخش باشه🙃☘ از شربت و هنداونه گرفته تا سیب زمینی سرخ کرده و شله مشهدی و.... نو+آوینه| انتشار با شما 🙏👇 https://eitaa.com/noavine

#شوق_خدمت #روایت_خدمت_مردمی تا زنده‌ای و دستت می‌رسد کاری بکن،به فکر خودت باش و یک کاری برای آخرتت انجام بده که مبادا دست خالی از دنیا بروی..!🙂🗣 •آیـتﷲمجتهدی‌تهرانی• نو+آوینه| انتشار با شما 🙏👇 https://eitaa.com/noavine

#شوق_خدمت #روایت_خدمت_مردمی چایی‌روضه‌ارباب‌زمین‌گیرم‌کرد☕️❤️ نو+آوینه| انتشار با شما 🙏👇 https://eitaa.com/noavine

#شوق_خدمت #روایت_خدمت_مردمی این دوتا آقا پسر پارچای شربتو دستشون گرفتن و به زائرا اب طالبی میدادن.با صدای بلند میگفتن:باید بخورین تاخستگی از تنتون دربره 😁✌🏻 نو+آوینه| انتشار با شما 🙏👇 https://eitaa.com/noavine

#شوق_خدمت #روایت_خدمت_مردمی این حاج آقا هم به نوبه ی خودش به زوار کمک می‌کرد.یک میز و صندلی گزاشته بود و سوالات و اشکالات شرعی رو‌پاسخ میداد✌🏻🌸 نو+آوینه| انتشار با شما 🙏👇 https://eitaa.com/noavine

#شوق_خدمت #روایت_خدمت_مردمی قشنگ ترین خدمتی که توی مسیر پیاده روی زوار دیدم این آقا بود!🥺.ایشون یک جانباز هستن دستشونو توی جبهه از دست دادن. چیزی که اونو با تمام وجود درخدمت زوار نگه داشته عشق به امام رضا (ع) بود🥺♥️🌱 نو+آوینه| انتشار با شما 🙏👇 https://eitaa.com/noavine

#شوق_خدمت #روایت_خدمت_مردمی تنها فکر آن خدمت بود .خونواده اش برای خدمت به موکب رفته بودن او هم میخواست کند می‌گفت لباس پدرمو پوشیدم و برای خدمت کردن اومدم 🥺♥️ نو+آوینه| انتشار با شما 🙏👇 https://eitaa.com/noavine

#شوق_خدمت #روایت_خدمت_مردمی این آقا پسر که اسمش آقا ابوالفضل بود.. خیلی با عشق خدمت میکرد و خیلی هم علاقه داشت به اینکه الان کنار زائرای امام رضا(ع)است.. و میگفت خیلی خوشحاله ازینکه بهشون دستمال میده تا عرق هایی که بر سر خستگی و گرما بر روی پیشانی زائرا جاری می‌شود پاک کنند. آقا ابوالفضل مشهدی بود و گفت که از صبح اینجا باچند بسته دستمال اومده و داره اینجوری ب زائرا خدمت میکنه.. نو+آوینه| انتشار با شما 🙏👇 https://eitaa.com/noavine

قرار۱۰ ساله ۳ تن سیب زمینی و تخم مرغ 🍟🍳 ۱۵ هزار نان 🍞🥖 ۲۰۰۰ هزار غذا در دو وعده 🍴🍽 اینها تنها مربوط به یک روز یک موکب است به جز عشق چی میتونه اینجوری آدم هارو شوق بده به سمت خدمت ؟ #شوق_خدمت #ایران_امام_رضا نو+آوینه| انتشار با شما 🙏👇 https://eitaa.com/noavine

مجموعه در مسیر بهشت فصل شوق خدمت 🔺قسمت اول #کلاه_مخملی_ها 🔸جمع داش مشتی ها زیر پرچم امام رضا ع به مردم خدمت میکنند🖤 🔸فایل باکیفیت: https://uploadb.me/ykb0o76hfenz/kolahshapo.mp4.html نو+آوینه| انتشار با شما 🙏👇 https://eitaa.com/noavine

نظری دادن دونات های زیبا برای زائران امام رضا (ع) #شوق خدمت #ایران امام رضا نو+آوینه| انتشار با شما 🙏👇 https://eitaa.com/noavine

ولی صاحب این خونه که توی این ایام برای عشق به امام رضا (ع) و پذیرایی از مهمانان امام رضا (ع) با صندلی و میز ها از زائران استقبال می کرد نشان‌دهنده عشق خالصانه او به امام مهربانی ها است....🌱 #شوق_خدمت #روایت_خدمت_مردمی #ایران_امام_رضا

#کودکان_زائر بچه‌ها مسیرهای طولانی را چندروز پیاده آمده‌اند، زیارت‌شان را هم رفته‌اند، لحظه‌ای هم نمی‌نشینند، بعد از چند بازی نشستنی و رنگ آمیزی و... حالا نوبت به گل‌کوچیک رسیده است، ۵ گل که خوردند دروازه‌بان را عوض کردند و مهدیه رفت داخل دروازه، این‌که پسرها یک دختر را داخل دروازه گذاشتند، جالب است، تا اینجای کار مهدیه چندبار توپ را گرفته است، باید دید تا آخر بازی چه می‌کند... ⚽️ ✍ ف. حاجی وثوق (موکب زائران پیاده امام رئوف) @ghalamzann

#کودکان_زائر این نقاشی نرجس است، او مثلا یک طوطی کشیده است، دختر کوچولوی ۴ ساله‌ای که تقریبا نابیناست. یک عینک صورتی با شیشه‌های ضخیم دارد که نمی‌دانم چه کمکی به او می‌کند. نرجس شیرین‌زبان است، خودش می‌گوید از تهران آمده‌اند روستای بی‌بی‌جانش و از آنجا پیاده آمده‌اند مشهد برای زیارت، نرجس از بچه‌های دیگر کم نمی‌آورد، کنار آنها نقاشی می‌کشد، می‌پرسم چه کشیدی؟ می‌گوید طوطی... بعد نقاشی‌اش را می‌دهد برایش نگه دارم و می‌گوید "خاله مواظب باشین باد نقاشی منو نبره"، بعد مدادرنگی صورتی را می‌گیرد و در حالی‌که به جای دیگری نگاه می‌کند چندخط روی کاغذ می‌کشد و می‌گوید "نوشتم یازهرا" و می‌خواهد آن را به بچه‌ها نشان بدهم، همین کار را می‌کنم، حمید که از او بزرگ‌تر است با صدای بلند می‌گوید "کو کجاست" و نرجس می‌گوید "نمی‌بینی مگه" حمید می‌گوید "دروغگو"! آرام به حمید می‌گویم "نرجس نمی‌بینه فکر میکنه نوشته، نباید بهش بگی دروغگو"، حمید متوجه می‌شود و خیلی غیرت‌مندانه می‌گوید "دیدم چقدر خوب نوشتی"! نرجس ریز می‌خندد و نقاشی ادامه پیدا می‌کند... 🎨 ✍ ف. حاجی وثوق (موکب زائران پیاده امام رئوف) @ghalamzann

#آنجا_که_عاشقانت_یک_دم_حضور_یابند #دل_در_حساب_ناید_جان_در_میان_نگنجد ناظره خانم یکی از زائران پیاده است، پیرزنی که زیر آفتاب روی موکت داخل حیاط موکب نشسته و پاهایش را دراز کرده است. کنارش می‌نشینم و خداقوتی می‌گویم و می‌پرسم چرا توی آفتاب نشستید، می‌گوید سردم شد آمدم اینجا گرم شوم، می‌پرسم از کجا آمدید؟ می‌گوید اسلام آباد، می‌پرسم از آنجا پیاده آمدید؟ می‌گوید نههه آنجا که راه زیاد است، آمدیم تربت جام، از آنجا پیاده آمدیم (و این توضیح را طوری با حسرت می‌دهد که گویی کارش را ناقص انجام داده که از خود اسلام آباد نیامده است!) بعد زانویش را با دست مالش می‌دهد، می‌پرسم درد دارید؟ آرام می‌گوید در راه زمین خوردم دوبار، پایم زخم شده، کسی نفهمد. می‌پرسم چرا مادر؟! بیا برویم اتاق بهداری، پایت را ببینند، آرام می‌گوید نمی‌خواهم هم‌‌کاروانی‌ها بفهمند، به من می‌خندند و دیگر مرا با خودشان نمی‌آورند و بغض می‌کند! با خجالت می‌گویم من فاطمه سادات هستم جای دخترت، بیا برویم بهداری کسی متوجه نمی‌شود. به گریه می‌افتد و می‌گوید اتفاقا اسم دخترم فاطمه سادات است، الان زنگ زد حالم را پرسید، چیزی نگفتم که نگران نشود، اگر بدانند دیگر نمی‌گذارند بیایم، من هر سال آمده‌ام... و با صدای بلند گریه می‌کند. کم آورده‌ام، آن‌قدر که نمی‌دانم اینجا در مقابل ناظره خانم، این پیرزن اسلام‌آبادی دقیقا که هستم و در دنیای متفاوت این‌ها چه‌کاره‌ام!! راضی می‌شود پایش را ببینم، از روی زانو تا پایین زخم است، می‌گوید خیلی سوزش دارد و اذیتم می‌کند، باز راضی‌اش می‌کنم که دور از چشم بقیه به بهداری بیاید، چادرش را روی صورتش می‌گیرد که کمتر دیده شود، پیرزن از این‌که زمین خورده خجالت می‌کشد و من و همه‌ی دنیا داریم در زمین فرو می‌رویم... ✍ ف. حاجی وثوق (موکب احباب‌الرضا علیه‌السلام) @ghalamzann

با مرور زمان نیاز های بشر هم تغییر میکنه و همیشه کسی برنده بوده که رو موج تغییرات ، موج سواری کنه . در دنیای امروز که مردم تلفن همراهشون رو جزئی جدا نشدنی از خودشون میدونن ، آفرین به ایشون که خلاقیتشون رو به رخ میکشن . #شوق_خدمت #نوآوینه #ایران امام رضا نو+آوینه| انتشار با شما 🙏👇 https://eitaa.com/noavine

گاهی وقتا غیرت فقط رو تارهای مو تعریف نمیشه ، غیرت گاهی وقتا رو زمین ولی نعمتت تعریف میشه ...... #شوق_خدمت #نوآوینه # ایران امام رضا نو+آوینه| انتشار با شما 🙏👇 https://eitaa.com/noavine

خیلی از موفقیت هایی که به دست آوردیم ، نتیجه سالها تلاشه و ما شدیداً سعی داریم از اونها مواظبت کنیم تا مبادا اونهارو از دست بدیم . این طبیعتی هم که حالا در دستان ماست هم نتیجه ی سالها گردش زمانست و آیا ما به این اهمیت میدیم که اگر طبیعتمون رو نابود کنیم ، چقدر طول میکشه تا دوباره به دستمون بیاد ؟ تا به حال کاری کردیم که به دیگران هم در این باره تلنگر بزنیم ؟ ایشون از این زمان به خصوص استفاده کردن و این کارو انجام دادن . #شوق_خدمت #نوآوینه #ایران امام رضا نو+آوینه| انتشار با شما 🙏👇 https://eitaa.com/noavine