#السلام_ایها_غریب
﷽🕊🌸 #سلام_امام_زمانم 🌸🕊﷽
🥀 جانا بیا که بی تو دلم را قرار نیست
🍁 بیشم مجال صبر و سر انتظار نیست
🌹 دیوانه این چنین که منم در بلای عشق
🍁 دل عاقبت نخواهد و عقلم به کار نیست
🕊💐 #اللهم_عجـل_لولیک_الفـرج 💐
( #دعای_افتتاح )
📖 اِشْفِ بِهِ صُدُورَنا
🔆 خدایا با ظهور امام زمان سینههای ما را شفا ببخش.
🌙 ویژهٔ ماه مبارک #رمضان
🔰 #حدیث_مهدوی
#وصیّت
✔️در آخرالزّمان قبل از نزول بلا #وصیّت کنید
🔸اميرالمومنین صلوات اللّه علیه فرمود:
زمانى بر مردم خواهد آمد كه فحشا و كارهاى ناپسند در آن ارزش و (قبح) گناهان شكسته و زنا آشكار مى شود و اموال يتيمان حلال شمرده شده و ربا خورده می شود و...
وقتى آن زمان فرا رسيد #واجب است پيش از نزول بلا در وصيّت پيش دستى كرد و واجب است نماز، به دلیل بيم از دست دادن آن در پايان وقت، در اوّل وقت خوانده شود.
هركسی از شما که به آن زمان رسيد، شب را جز با طهارت سپرى نكند و اگر مى تواند در هر حالى با طهارت باشد اين كار را انجام دهد، زيرا هميشه بيمناک است و نمى داند چه وقت فرستاده خدا براى گرفتن جانش مىآيد.
📚بحار الأنوار، ج۹۳،
( #دعای_افتتاح )
🔹 وَاَذْهِبْ بِهِ غَيْظَ قُلُوبِنا
🔆 خدایا با ظهور امام زمان خشم دلهایمان را فرونشان.
🌙 ویژهٔ ماه مبارک #رمضان
📌 محک اخلاص
🔆 امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند:
«فَرَضَ اللَّهُ... الصِّيَامَ ابْتِلَاءً لِإِخْلَاصِ الْخَلْقِ» (نهج البلاغه، حکمت ۲۵۲)
خداوند روزه را واجب کرد تا به وسیلهٔ آن اخلاص خلق را بیازماید.
🔻 آدم بهانهجو هزار و یک عذر برای فرار از روزه گرفتن میتراشد. به همین دلیل روزه، محک خوبی برای اخلاص بندگان است. پس میشود با روزههای عاشقانه، مخلص بودنمان را به خدا ثابت کنیم و خود را به ویژگیهای یاران امام زمان و رضایت ایشان نزدیک کنیم.
🌙 ویژهٔ ماه مبارک #رمضان
#انتخابات
#ماه_مبارک_رمضان
🌙ماه رمضان همراه با شهید ابراهیم هادی
💫 #روز_بیست_و_نهم
🍃بارها در منزلشان به دیدنش رفتم هیچ گاه ندیدم که سرگرم روز مرگی شود هیچ گاه ندیدم که پای تلویزیون بنشیند.
👈ابراهیم اهل ورزش بود اهل مطالعه بود و اهل علم، در مسجد و هیئت هم که بود مشغول #تهذیب_نفس بود.
📚به مطالعه #کتب_دینی اهمیت می داد و از محضر بزرگانی چون علامه جعفری،حاج آقا مجتهدی و حاج اسماعیل دولابی که در محل بودند بسیار استفاده می کرد. در جلسه سخنرانی آیت الله حسن زاده آملی که در قم بود شرکت می کـرد.
✨ابراهیم بر طبق این آیه به ارزش علم پی برده بود:
خدا از ميان شما كسانى را كه ايمان آورده و كسانى را كه صاحب علم و دانشاند، به درجاتى رفعت و بزرگى مىدهد و خداوند به آنچه انجام مىدهيد به خوبى آگاه است. #سوره_مجادله/ ۱۱
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
ندبه هاے دلتنگے
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۱۱۱ *═✧❁﷽❁✧═* من هم خواستم خودم را به سپاه معرفی کن
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۱۱۲
*═✧❁﷽❁✧═*
نمی دانستم🤔 چرا باید بنویسم من زنده ام . با این حال بی اختیار با انگشت در خیال خودم روی پایم نوشتم📝:«من زنده ام».
به راستی مرگ چه ارزان شده بود
مسجد🕌 روبروی خانه ی ما بود . وقتی رسیدم خواهرها مشغول آشپزی🍲 و تدارکات و بسته بندی بودند.
خواهر دشتی تا چشمش👀 به من افتاد گفت: خانم کجایی؟ ستاره ی سهیل شدی زن های حامله و مادرهای شیرده🍼 پای این فابلمه ها و ظرف ها ایستادن.
گفتم: من برای زایمان زن داداشم تهران رفته بودم آبادان نبودم حلالم کنید🙏
از روز سوم جنگ📛 هم در ستاد پشتیبانی جبهه و جنگ اهواز بودم. برای این که غیبتم را در چند روز اول جنگ جبران کرده باشم داوطلب کارهای سخت💪 می شدم تا از دل خواهر دشتی در بیاورم . او هم یک ملاقه به اندازه ی قدم دستم داد و گفت: جریمه ات اینه که تا صبح گندم هم بزنی ☹️ فردا صبح می خوایم به رزمنده ها حلیم بدیم.
خواهر دشتی گفت: آذوقه 🥓🥔داره تموم می شه شما چون با فرمانداری در ارتباط هستین با خواهر منیژه رحمانی به فرمانداری برید و مقداری مواد غذایی خشک بیارید👌
من و منیژه به فرمانداری رفتیم ولی گفتند: باید تا دو سه روز دیگه که مجوز تخلیه ی انبارهای آذوقه ی شرکت نفت صادر بشه صبر کنید😒
با خودم 😇گفتم: خب تا سه روز دیگه جنگ تمومه.اما خواهر دشتی گفت: پس برید از همسایه ها🏘 ذخیره ی خونه ها رو بگیرید. همسایه ها برای جبهه ها و رزمنده ها جونشون رو هم میدن.
این حرف ها یعنی این که بچه ها از خواب بیدار شوید جنگ تازه شروع شده✅
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
🌺💐🌸💐🌸💐🌺
💐 #السلام_علیک 💐
🍀 #یا_صاحب_الزمان 🍀
🌸 عید است و دلم خانہ ویرانہ ، بیا
💐 این خانہ تکاندیم ز بیگانہ ، بیا
🌸 یڪ ماه تمام مهیمانت بودیم
💐 یڪ روز بہ مهمانے این خانہ بیا
🍀 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🍀
🌺💐🌸💐🌸💐🌺
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌙 این کشور و آن کشور و سیروز مهم نیست / هرجا که تو رؤیت بشوی، عید همانجاست
#عید_فطر
( #دعای_افتتاح )
📖 وَاهْدِنا بِهِ لِمَا اخْتُلِفَ فيهِ مِنَ الْحَقِّ بِاِذْنِكَ
🔆 خدایا با ظهور امام زمان، به اذن خودت، ما را به مدد او به حقیقت آنچه که در آن اختلاف افتاده از حق، راهنمایی فرما
📌 عید است و سعید است، اگر ماه، تو باشی
🔅 یک ماه به ضیافت عشق آمده بودیم تا کولهبار گناهمان سبک شود و قول شرف دهیم که دگر به آنچه که در گذشته باعث تاریکی نامهٔ اعمالمان و طولانیتر شدن غیبت آن منجی موعود شده است؛ برنمیگردیم.
🔰 و این، رحمت بینهایت پروردگار من است که چشم میبندد از آن همه خطای ریزودرشت در سرانجام این رمضان انتظار... رمضانی که ابتدایش رحمت، میانهاش مغفرت و پایانش آزادى از آتش بود. ماهی که تمرین اطاعت و اخلاص در ثانیهبهثانیهاش موج میزد...
🤲 بارالها! حال که در عید بندگی تو، به قنوت ایستادهایم، پایان این ماه را به مُهر «سرباز قائم آلمحمد» برایمان مزین فرما تا انشاءالله این عید، آخرین عید انتظار باشد.
🌙ماه رمضان همراه با شهید ابراهیم هادی
💫 #روز_سیم
#علمدار_کمیل
هر چه آب و غذا مانده بود را به ابراهیم تحویل دادیم. او به هر پنج نفر یک قمقمه آب و کمی غذا داد. به آن پنج اسیر عراقی هم هر کدام یک قمقمه آب داد! برخی از بچه ها از این کار ناراحت شدند اما ابراهیم گفت: آنها مهمان ما هستند.
#شبیه_ترین_به_علمدار_کربلا
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
ندبه هاے دلتنگے
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۱۱۲ *═✧❁﷽❁✧═* نمی دانستم🤔 چرا باید بنویسم من زنده ام
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۱۱۳
*═✧❁﷽❁✧═*
او درست می گفت. تمام شهر را غیرت 💪و جوانمردی پر کرده بود. مال من و مال تو معنی نداشت. جان من و جان تو مطرح نبود❌هر که هر چه داشت در اختیار دیگران می گذاشت و مال مال همه بود.
چون مسجد در محله ی خودمان بود به یاد قولی افتادم که به سلمان داده بودم . یک تکه کاغذ پیدا کردم و نوشتم📝 :{من زنده ام} مسجد مهدی موعود.
کوچه سوت و کور بود . از صدای 🗣دعوا و بازی بچه ها خبری نبود. هیچ بویی جز بوی باروت در کوچه به مشام نمی رسید🚫
در خانه ی ما هم مثل همه ی خانه ها باز بود.به داخل رفتم . می دانستم در آن ساعت آقا خانه نیست. خانه خالی و ساکت بود. دوچرخه ی🚲 علی که خیلی طرفدار داشت و بچه ها سرش دعوا داشتند بی صاحب گوشه ای افتاده بود😔 یاداشتم را به شیشه ی ترک خورده ی اتاق چسباندم .
از شدت صدای انفجارها ♨️شیشه ها یک خط در میان ترک خورده بودند. سکوت آزارم می داد. انگار سالها بود کسی در این خانه زندگی نمی کرد❌ انگار نه انگار که تا همین چند روز پیش من و خواهر و برادرانم در این خانه می خندیدیم.غیبت مادرم که مثل نقش گل🌺 بر دیوار آشپزخانه بود و هیچ وقت آشپزخانه را بی او ندیده بودم توی ذوق می زد . آشپزخانه به جای بوی دمپختک بوی ماندگی می داد.
اتاق پذیرایی را خاک گرفته بود تنها قاب عکس آقا با چهره ای با ابهت همچنان به دیوارش آویزان بود.از هر طرف که به قاب نگاه 👀می کردم چشمان آقا همان چشم های پر ابهت مردانه 🧔بود که مرا دنبال می کرد و به من خیره شده بود.
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#السلام_ایها_غریب
#سلام_امام_زمانم♥️🔗
#مهدی_جانم
ــ
پسرفاطمہاینجاهمہدلهآمان
بےسروسامانستوخراب
ــ
چشمامیدگنھڪارتورامےخواند
نسخہےایندلبیمارتورامےخواند
ــ
نظرےڪنکہیڪگوشہچشمشما
ڪافۍستبراےپایانگرفتناینهمہبلا!
ـ
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──