💫🌸💫🌸
#سوره مبارکه انفال آیه ۷۴
🌻بسم الله الرحمن الرحیم🌻
👈وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي
سَبِيلِ اللّهِ وَالَّذِينَ آوَواْ وَّنَصَرُواْ أُولَـئِكَ
هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّاً لَّهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ.
👈و كسانى كه ايمان آورده و هجرت
كردند و در راه خدا جهاد نمودند و
كسانى كه پناه دادند و يارى كردند،
همانان مؤمنان واقعى اند. براى آنان
آمرزش و روزى شايسته و كريمانه اى
است.
👌- ايمان، بر عمل مقدّم است. «آمنوا
وهاجروا»
- ارزش كارها، آنگاه است كه آنها رنگ
خدايى و انگيزه ى الهى داشته باشد.
«فى سبيل اللّه»
- ايمان واقعى، در هجرت، جهاد، پناه
دادن و يارى كردن مسلمانان مجاهد،
بروز مى كند. «و الّذين آوَوا ونصروا
اولئك هم المؤمنون حقّاً»
- حتّى مؤمنان حقيقى، از خطا و گناه
بيمه نيستند و به مغفرت الهى نياز
دارند. «المؤمنون حقّاً لهم مغفرة»
💫🌸💫🌸
سلام مولای ما
🏝بر ما گران است که
الطاف شما را به عینه
در زمین ببینیم،
ولی دشمن بر ما طعنه زند و
حقایق بودنتان را
انکار کند...
ای اَمان آسمان و زمینیان....
بر ما بتاب ای خورشید امامت...🏝
⚘اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَیْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ الْأَئِمَّهِ الطَّاهِرِینَ وَ عَلَى شِیعَتِهِ الْمُنْتَجَبِینَ وَ بَلِّغْهُمْ مِنْ آمَالِهِمْ [أَفْضَلَ] مَا یَأْمُلُونَ
بار خدایا، بر او و بر پدرانش، آن امامانِ پاک، و بر شیعیانِ ناب و زبدهاش درود فرست و آنان را به برترین آرزوهایشان برسان⚘
📚مفاتیح الجنان،دعای عصر غیبت
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌷🌷🌷🌷🌷
شهید عباس اسفندیاری در گوشه ای از دفترچه ی خود نوشته اند :
نتیجه ی طغیان و سرکشی از دستورات ارباب، ولی، مولا، آقا و انیس و مونس ِما، ” محرومیت از وصال و عشق به وصال ” است👌
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
#مهدویتدرقرآن
🔅آیه ای از سوره فصّلت
📖سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ ۗ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ[فصلت/٥٣]
🔸 به زودی آیات قدرت خود را در آفاق و در وجود خودشان به آنها نشان خواهیم داد تا برایشان آشکار شود که او حق است. آیا اینکه پروردگار تو در همه جا حاضر است کافی نیست؟
💢در روایات متعددی از حق، به قیام و خروج امام مهدی علیه السلام تأویل شده است.
ابوبصیر گوید از امام صادق علیه السلام پرسیدم:« مراد خداوند از حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَق چیست؟»
امام فرمودند:«خروج قائم حقی است از طرف خدا ، خلق او را میبینند و چارهای از آن نیست.»
📚کافی،ج۸، ح۵۷۸، ص۳۸۱
♨️فرق بین "اصحاب" و "انصار"
🔸اصحاب ۳۱۳ نفر میباشند و اینها همانهایی هستند که حضرت علی و امام صادق علیهما السلام درباره آنها فرمودند: «آنان پرچمداران او هستند»(۱)
🔺هرکدام از این اشخاص نقش مهمی در فتح کشورها و فرماندهی لشکرها به عهده دارند.
🔸انصار، مؤمنان و صالحانی هستند که به امام زمان در مکه ملحق می شوند و تحت پرچم ایشان با دشمنان خدا و رسولش میجنگند.
🔺امام صادق علیهالسلام در فضیلت خواندن دعای عهد میفرمایند: «هرکس ۴۰ روز با این دعا خداوند را بخواند از انصار قائم ما خواهد بود و چنانچه بمیرد خداوند تبارک و تعالی او را از قبر خارج خواهد نمود»(۲)
👌برای عاقبت به خیر شدن، یا باید جزء اصحاب امام زمان باشی یا یک از هزاران یار و انصارش. ظهور نزدیک است و امام درحال یارگیری.
📌یک "طِرِمّاح" برای حسرت تمام تاریخ شیعه کافیست.
📚۱.غیبت نعمانی، باب۲۰، ح۳
۲.بحارالانوار، ج۵۳، ص۹۵
ندبه هاے دلتنگے
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۱۵۲ *═✧❁﷽❁✧═* مریم انگار که به خواهر کوچکترش می توپد
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۱۵۳
*═✧❁﷽❁✧═*
اما کارت💳 با اون پوشش پلاستیکی و خشک اصلا نمیشد پاره کرد☹️
مقاوم و شق و رق بود. هرچه مچاله اش کردم فایده نداشت😞 سرباز عراقی مسیر حرکتش را عوض کرده بود و به سمت من چرخید و حالا دیگر کاملا در میدان دیدش👀 قرار گرفته بودم فرصت از بین بردن کارت را نداشتم. فورا کارت شناسایی دکتر 👨⚕هادی عظیمی را همراه با قران و نامه در جیب خودم گذاشتم
هادی عظیمی را همراه با قران و نامه💌 در جیب خودم گذاشتم.
تنها سرباز 👨🏭عراقی نبود که مراقب مان بود بلکه برادرانی هم که در گودال بودند از دور ما را کنترل میکردند👌
دکتر نگران😔 این بود که در این فاصله برای ما مشکلی پیش بیاید. پشت سر هم میپرسید نابودش کردی؟
برای اینکه خیالش راحت باشد تا شاید درد چشمش کمی آرام بگیرد گفتم: تمام شد، خیالت راحت👌
هر بار که فاصله سرباز با ما کمتر میشد و خیره تر نگاهمان👀 میکرد، وحشت و اضطرابم بیشتر میشد. دنبال راه چاره ای بودم که یک طوری خودم را از شر مدارک خلاص کنم✅با نوک کفشم به آرامی شروع کردم به کندن زمین تا گودال کوچکی ایجاد شد و کارت 💳شناسایی و نامه ی سرهنگ را در آن انداختم و رویش را با ته کفشم با خاک پوشاندم و با کف کفش چند ضربه ای روی آن کوبیدم☹️ سپس از سرهنگ فاصله گرفتم و خودم را به سمت مریم سراندم.
ظهر 🌞شده بود و هرکس در هر وضعیتی که بود چه مجروح🤕 و چه سالم بی وضو و با تیمم در همان بیابان مشغول نماز📿 شد. آنها اجازه نمیدادند کسی ایستاده نماز بخواند و همه را می نشانند😒
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️