eitaa logo
ندبه هاے دلتنگے
281 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
989 ویدیو
3 فایل
بزرگتــرین گـــناه ما... ندیدن اشــڪ های اوست! اشــــڪ هایی ڪـــه او... برای دیدن گناهــان مـــا می‌ریزد!😔💔 ❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄ خـــادم ڪانال: اگر برای خداست .بگذارگمنام بمانم🍂
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 📖 السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مَهْدِيَّ اَلْأَرْضِ وَ عَيْنَ اَلْفَرْضِ... 🌱سلام بر تو ای مولایی که حقیقت دین از قلب نازنین تو می تراود... سلام بر تو و بر روزی که از جانب خدا به سوی اسرار زمین هدایت می شوی! 📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس، ص610.
◾️◾️◾️◾️◾️ احمدآقا توسل به اهل بیت علیهم السلام، خصوصاً آقااباعبدالله را بهترین وسیله تقرب به پروردگار و محو گناهان می دانست. برای همین به بنده امر میکرد که برای بچه ها مداحی کنم. در دستنوشته های احمدآقا به این امر بسیار مهم بسیار سفارش شده. حتی توصیه میکرد که برای ازبین رفتن تاریکی قلب و روح، متوسل به شوید. در یکی از متن های جامانده در دفتر خاطرات احمدآقا، در مورد امام علیه السلام آمده : "روز اربعین وقتی به هیئت رفتم، در خود تاریکی میدیدم. مشاهده کردم قفسی در اطراف من ایجاد شده و زندانی شده ام! اما وقتی سینه زنی و عزاداری آغاز شد، مشاهده کردم که قفس از بین رفت. این هم از کرامات مجلس سیدالشهدا علیه السلام است." بارها شنیده بودم که میگفت: در مجالس عزای ، نوری وجود دارد که منشأ آن حرم مطهر آقاست. در این مجالس، گویی خود حضرت در کنار در می ایستد و از میهمانان خود پذیرایی میکند. از دیگر معصومین که احمدآقا زیاد به ایشان متوسل می شد، وجود نازنین ، حضرت زهرا سلام الله علیها بود. نام مبارک ایشان، همیشه بر زبان احمدآقا جاری بود. برای من جای تعجب است! بسیاری از شهدای وارسته و سالک الی الله که با شهادت از دنیا رفتند، ارادت قلبی به امّ الأئمه سلام الله علیها داشتند. احمدآقا در یکی از یادگارهای خود آورده: خدارا شکر، مقام بالایی نزد امّ الأئمه حضرت زهرا سلام الله علیها دارم. ▪️اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ▪️ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ▪️ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ▪️وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات 🏴 🏳🏴 🏴🏳🏴 🏳🏴🏳🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍امام علی (علیه السلام ): در آخرالزمان برکت از سال و ماه و روز و هفته و ساعت برداشته می شود. هر سالی به قدرت یک مه، و هر ماهی به قدر یک هفته، و هر هفته ای به اندازه یک روز، و هر روزی به قدر یک ساعت می گذرد و در آن زمان سختیها بسیار شده و عمرها کوتاه می گردد. 📚 کنز العمال، ج ١۴، ص ٢۴۴ ⚠️ زمان هم برکت ندارد ..!! (اشاره به مشغله های کاری و فکری مردم آخرالزمان دارد که متوجه گذشت سریع عمر و زمان نیستند) ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ندبه هاے دلتنگے
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۲۱۹ *═✧❁﷽❁✧═* جالب این بود که بعضی وقت ها ماموران👨‍🏭
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ ۲۲۰ *═✧❁﷽❁✧═* در یکی از روز های پایانی زمستان سرد ،باد از راهی دور صدای مبهم مردی گمنام که از ته دل ترانه ای عاشقانه💞 می خواندرا برایمان به ارمغان آورد.صدایی که می خواست عشق و ارادت قلبی❤️ خودش را در آخرین لحظات دیدار با همسرش نه تنها بگوید بلکه فریاد 🗣بزند.مثل ققنوسی که در قفس گرفتار شده و می خواند تا فراموش نشود.هم ترانه آشنا بود و هم آهنگ ترانه.هر چهار نفر از زیر در گوش👂 می دادیم. بالاخره بعد از چند ماه🌙 صدایی که برای زنده ماندن تلاش میکرد به گوش ما رسید.باد تند تر می شد و صدای ققنوس واضحتر.تنها چیزی که مزاحم وضوح صدای او بود خس خس نفس هایمان بود👌 این سور و سات، نگهبان ها را هم مست کرده بود.آنروز نگهبان👨‍🏭 کسی بود که ما به او گوربان قراضه می گفتیم.مثل اینکه او هم مست صدای آن زندانی انفرادی 👤شده بود.انعکاس صدایش حکایت از تنهایی او داشت و گویی خودش هم فهمیده بود که صدایش همه را به زیر در🚪 گشانده. این صدا مرا یاد رحمان انداخت.همیشه حمام🚿 برایش استودیوی پخش زنده بود.وقتی حمام می رفت،همه پشت در حمام می نشستیم و به کنسرت زنده حمومی گوش 👂میدادیم. یکباره حسی گم در درونم بیدار شد.آرام آرام آوایی که با بغض می خواندبه ناله 😩تبدیل شد؛ ناله هایی جگرسوز که از اعماق وجودش برمی خاست.تحمل شنیدن ناله ی یک مرد 👨را نداشتم.دیدن مردی که اشک می ریزد😭 رقت بار ترین صحنه ی زندگی ام بود.همیشه فکر میکردم مردها غده ی اشکی ندارند و چشم هایشان هرگز خیس نمیشود❌هیچ وقت صدای هق هق یک مرد را نشینده بودم. هیچ وقت گریه ی پدرم را ندیده بودم ❌حتی وقتی برادرهایم با هم کشتی می گرفتند و من داور کشتی می شدم ؛ این من بودم که قبل از اینکه سوت پایان را بزنم برای کسی که شکست خورده بود هق هق زیر گریه می زدم 😭 گمان می کردم غرور و غیرت ، قدرتی💪 عظیم تر از احساس است . اما واقعیت تلخ زندان و زنجیر ، مرد را هم به گریه وا می دارد😔 ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 👉 ☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم ۶۹ (مردم بت پرست آتش بسیار بزرگی روشن کردند وحضرت ابراهیم علیه السلام را با منجیق به سوی آن پرتاب کردند در این هنگام) به آتش گفتم ای آتش بر ابراهیم علیه السلام سرد و سالم باش ( طوری که نه از گرما آسیب ببیند ونه از شدت سرما بلرزد)