⁉️ آیا امام حسین دختری به نام رقیّه داشت؟
◼️ از لابهلای شبکههای ضریحت اوّلین چیزی که به چشم میخورد، قبر کوچکی است که در میان یک ضریح کوچکتر قرار گرفته. دست بر سینه سلام میدهم به تو و عاشورای بزرگی که در چشمهای کوچک تو خلاصه شده. سلام به تو ای لبخند نشسته بر لبان حسین! سلام به تو ای سؤال بزرگ تاریخ!
◽️ سؤالی که توسط عدّهای مطرح میشود «آیا حسین اصلاً دختری به نام رقیّه داشت؟» برخی معتقدند امام حسین فقط دو دختر داشته به نامهای فاطمه و سکینه و بر همین اساس وجود حضرت رقیّه را قبول ندارند امّا باید گفت در کتاب [مناقب ابن شهر آشوب مازندرانی] تعداد دختران امام حسین، سه یا چهار نفر ذکر شده است و همچنین در کتاب [السَّئوول ابن طلحه شافعی] که نَسَبشناس است و تخصصی در این زمینه کار کرده است هم به این مورد اشاره میگردد.
◼️ همین سؤالات در رابطه با خرابهٔ شام هم مطرح میشود که در پاسخ باید گفت در کتاب [کامل بهایی عمادالدین طبری شیعی] که این شخص مورد اطمینان علمای بزرگ شیعه میباشد، در رابطه با وجود خرابهٔ شام مطالبی به میان آمده است. پس باید گفت، سؤال بزرگ تاریخ آنجاست که خود رقیّه گفت: «يا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي؟» (ای پدر چه کسی مرا در كودكي يتيم كرد؟) در یتیم شدن رقیّه، نه تنها ظالمان، بلکه علاوه بر آنها، کسانی هم که در در مقابل ظلم سکوت کردند شریک بودند.
◽️ در دنیای امروز، سکوت در مقابل ظلم و رضایت به آن یعنی طولانی شدن غیبت و طولانی شدن غیبت هم یعنی یتیم ماندن جامعه...
▫️بعد از کربلا دیگر هیچ بهانهای برای یاری نکردنِ امام پذیرفته نمیشود.
▪️حضرت رقیه به ما آموخت که میشود حتی با سلاح اشک، در گوشۀ یک خرابه، خواب را از چشم پلید یزیدیان ربود...
▫️شهادت #حضرت_رقیه را محضر امام زمان و شما عزیزان تسلیت عرض میکنیم.
《بسم الله الرحمن الرحیم》
#پرسمان_مهدویت
🛑تقرب به حضرت حجت( عجل الله تعالی فرجه الشریف) باچه اعمالی و یا اذکاری سریعتر حاصل می شود❓
تقرب به حضرت در سایه عمل به دستورات دین حاصل می شود, در این میان توجه به چند عمل پیشنهاد می شود:
👈#نماز_اول_وقت مخصوصابا جماعت
👈#خدمت_صادقانه_به_مردم و تلاش برای حل مشکلات آنان
👈#تلاوت_قرآن_و_نافله_شب_
واحسان به والدین
👈#دقت_فراوان_در_مال_که از راه حلال باشد
👈#صله_رحم
👈#دوری_از_جمع_مال_دنیاودنیا
طلبی
🔰در#کتاب_دلائل_الامامه در جریان امام عصر ارواحناله الفداء با علی بن مهزیار آمده است که آن بزرگوار فرمودند;
👈علت دوری شما از ما این است که شما به جمع مال روی آوردید و به ضعفاء ظلم می کنید و قطع رحم کرده اید.
ندبه هاے دلتنگے
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۲۲۹ *═✧❁﷽❁✧═* حلیمه گفت : دفعه ی پیش تقاضای مسواک کر
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۲۳۰
*═✧❁﷽❁✧═*
به ناچار تقاضای دیدن دکتر 👨⚕ راحتی و ابکی را کردیم. دکتر ادعا می کرد که میتواند انگلیسی صحبت کند اما فاطمه که از همه ی ما بهتر انگلیسی صحبت می کرد هر چه تلاش💪 کرد نتوانست چیزی به او حالی کند.
از همان اول خواستیم نگهبان, همراه او نباشد تا بتوانین با او خصوصی صحبت کنیم و او پذیرفت اما متاسفانه تقاضای ما را برای تامین وسایل بهداشتی نمی فهمید❌کاغذ و قلمی به ما داد و اشاره کرد روی این کاغذ بنویسید 📝و بعد کاغذ را به سلول مجاور نشان داد.
انجا متوجه😇 شدیم ساکنان سلول مجاور ما باید ایرانی🇮🇷 باشند اگر چه همیشه وقتی از زیر در به صحبت هایشان گوش 👂مي دادیم می شنیدیم که عربی را خیلی خوب اما با لهجه حرف می زنند برای همین احتمال نمی دادیم ایرانی باشند❌
زندانی های سلول سمت چپ هم مرتب عوض می شدند و در ان همیشه باز و بسته می شدبه هر حال دکتر بعد از اینکه متوجه نیاز ما شد😇 پذیرفت که ماهانه مقدار محدودی نوار بهداشتی در اختیار ما قرار دهدبه شرط این که نوار مستعمل را به جای نو تحویل بگیرد.
شرایط بسیار سختی بود جوراب هایمان🧦 در حکم وسیله ی بهداشتی دیگر کارکردشان را از دست داده بودند گفتیم: لعنت بر شما که یک جو حیا و مردانگی ندارید😖به ناچار پذیرفتیم ماه های اول از لابه لای آنها پلاستیک و مقداری پنبه و گاهی رویه را بیرون می کشیدیم و می شستیم💦
و بقیه را تحویل میدادیم و یک عدد نوار نو تحویل می گرفتیم با جمع آوری مقداری پلاستیک و پنبه از این طریق همراه با مقداری از موهایی که مثل برگ های🍂 پاییزی از سر ما می ریخت با گره زدن انها به هم توانستیم طناب بلندی درست کنیم روزانه طناب می زدیم تا وضع جسمی و حرکتی مان بهتر شود👌 خوشبختی انقدر رنگ باخته بود که وقتی موفق میشدیم به جای سه نوار مستعمل دو تا تحویل دهیم و صاحب یک نوار مستعمل باشیم انگار شانس بزرگی نصیبمان شده از ته دل ❤️خوشحال می شدیم بالا و پایین می پریدیم و گاهی جایزه🎁 هم برای هم می گذاشتیم.
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️