۸ مهر ۱۴۰۰
۸ مهر ۱۴۰۰
#شهیده_شهناز_حاجی_شاه
◾️◾️◾️◾️◾️
شنیدم ازنظر اخلاق، شجاعت، ایثار و طهارت الگو بودی حتی در میدان جنگ کسی تار مویی از تو ندید و کلامی به جز سلام نشنید ، اینها همه برای این است که مادرت تو را نذر #حضرت_زهرا_س کرد، #حضرت_زهرا_س را شفیع قرار داد که خداوند دختری به او عطا کند در راه #حضرت_زهرا_س باشد، #حضرت الگویت بود به مثل ایشان در جوانی به آرزویت که #شهادت بود رسیدی، خیلی وقتها می دیدند نان خشک می خوردی ، وقتی از تو می پرسیدند می گفتی مردم مواد خوراکی برای رزمنده ها فرستادن ، من که رزمنده نیستم، به رزمنده ها خدمت می کنم .
خواهرم ، رفیقم چه بی ریا و بی ادعا بودی
، نماز اول وقتت حتی در میدان جنگ ترک نشد، وقت #شهادتت ترکشها به قلب پاک و مهربانت اصابت کرد، نحوه کفن و دفنت هم مثل #حضرت_زهرا_س داستان غریبی دارد، مادرت غریبانه با پنج نفر تو را به خاک سپرد .
خون سرخ تو خرمشهر را خونین شهر ساخت
عاشقانه به دیاردوست پرکشیدی
رفیق #شهیده_ام ، من سخت دلتنگ کربلایم ، من کربلا نرفته ام، پس تو ای خواهر #شهیده_ام چند قدمی در پیاده روی اربعین بجای من جامانده از قافله اربعین بردار و نائب الزیاره من باش، برایم دعا کن مثل خودت راه درست که همان راه #حضرت_زهرا_س و پشتیبانی از ولایت هست را پیدا و انتخاب کنم، دعا کن من هم مانند خودت #شهادت در راه حق روزی ام شود .
به امید دیدار خواهر #شهیده_ام👌
▪️اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
▪️ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
▪️ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
▪️وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🏴
🏳🏴
🏴🏳🏴
🏳🏴🏳🏴
۸ مهر ۱۴۰۰
۸ مهر ۱۴۰۰
۸ مهر ۱۴۰۰
۸ مهر ۱۴۰۰
۸ مهر ۱۴۰۰
ندبه هاے دلتنگے
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۲۴۷ *═✧❁﷽❁✧═* توانستم جمله ام را کامل کنم.ازشادی بال
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۲۴۸
*═✧❁﷽❁✧═*
فاطمه با لبخند😊گفت:معصومه جون!حواست باشه دیوونگی شاخ ودم نداره😒بلندشو دوباره دور این اتاق بدویم.الآنه که سر و کله شون پیدا می شه وباید برگردیم.جمله ی فاطمه که تمام شد,می خواستم بگم نقطه,که یکباره ناخلف آمد وگفت:لبسن النظارات وبسرعه طلعن.(سریع عینک هایتان 🕶را روی چشم بگذارید وبیایید بیرون)طبق معمول شروع کردم به حرف زدن:
-آقا کش این عینک چقد سفته😞
-اینجا چقد پرنور وبزرگه
-چرا مارو همیشه اینجا می آرید❓
-ماچهارتا دختر 🧕ایرانی هستیم؛شما کی هستید❓
ناخلف کابل رابا شدت به در سلول ها می کوبید ونمی گذاشت صدابه کسی برسد.اگرچه حضورمان در اتاق آفتاب ساعتی بیش نبود 😔اما آنقدر هیجان زده بودیم که متوجه نشدیم راه برگشت از راه رفت طولانی ترشده است.
بله,سلول ما عوض شده بود.اگرچه چیزی نداشتیم اما نقش های تیره وروشن روی کاشی ها,یادگاری های اسیران جنگی وموش های 🐭کوچک وبزرگ بخشی از دارایی ما شده بودند.دور وبرمان را نگاه 👀کردیم.
هیچ نبود,حتی یک پتو.مدام دور خودمان می چرخیدیم تا بالاخره فهمیدیم😇 که دوباره از برادرانمان دور افتاده ایم ومارا به سلول دیگری آورده اند.پتوهای زهوار در رفته ی پراز شپش رابا دوکاسه ی🍵 غذا وچهار لیوان به داخل پرتاب کردند.
دیدن آفتاب🌞 عالم تاب به قیمت ازدست دادن سنجاق کوچکم تمام شد؛سنجاقی📎 که تمام دارایی من ونقطه ی اتصالم به آخرین دقایقی بود که با پدرم گذرانده بودم.عادت چه خصلت بدی است.مابه سلولمان,به دیدن موش ها وصدای گوش👂 خراش نگهبان ها عادت کرده بودیم.
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
۸ مهر ۱۴۰۰
۸ مهر ۱۴۰۰
۸ مهر ۱۴۰۰
۹ مهر ۱۴۰۰
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه_نمل_آیه_۶۹
#بی تفاوتی_مشرکان_به_عاقبت_
گذشتگان_وعبرت_گرفتن_از_آنها
۹ مهر ۱۴۰۰