ندبه هاے دلتنگے
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۳۹۷ *═✧❁﷽❁✧═* عجیب اینکه آقا 🧔فهمیده بود خواهرها بچه
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۳۹۸
*═✧❁﷽❁✧═*
یکی را بین ما چهار نفر تقسیم کرد و یکی دیگر را به سلمان داد و گفت : سلمان! نمی دونم چرا مثل زن ها دلم❣ شور می زنه😔هوای خواهرتونو داشته باشید و این لقمه رو حتما بهش برسونید و خیرات اموات ، فاتحه هم بفرستید.
نفس راحتی کشیدیم☺️ آقا نپرسید معصومه را دیده اید؟ نپرسید حالش خوب است؟ نگفت این بار که او را دیدید بگویید حتما سری به خانه🏡 بزند.
جنگ📛 مسئله اول خانواده بود اما گم شدن تو، برای ما غصه بزرگی شد که با هر که تقسیمش می کردیم بازهم از بزرگی وشدتش کم نمی شد . به نوبت ، از تاریخ بیستم مهر ماه تمام فهرست شهدا🌷 و مجهول الهویه های قبرستان آبادان و خرمشهر را چندین بار زیر و رو کردیم . حتی آن هایی را که به خاک سپرده بودند شناسایی کردیم . سراغ مجروحین🤕 بیمارستان ها هم رفتیم اگر چه کمتر مجروحی تا آن موقع اعزام شده بود . به تمام مساجد و ستادهای پشتیبانی مردمی و محلی سر زدیم اما تو مثل قطره🌨 بارانی بودی که به زمین نرم فرو رفته باشد.
کریم به سرعت 🏃♂خودش را به آبادان رساند و همگی با هم و همراه مهندس باتمانقلیج و کریم سلحشور و دو نفر از دوستان که در بحث های حقوقی و انتظامی ، اطلاعات و سابقه داشتند جلسه ای در فرمانداری گذاشتیم . آنها می گفتند فضای جنگ و شهادت🌷 را از ذهنشان بیرون بیاورید . کسی با شما دشمنی ندارد؟ با کسی درگیری لفظی نداشته اید؟ جریان عشق و عاشقی 💞یا مسئله خانوادگی در کار نبوده؟
- نه بابا ، سیزده ، چهارده سالش بوده افتاده تو جریان انقلاب🎋 ، از اون روز به بعد هم پاش مسجد یا کانون یا هلال احمره.
اما هیچ کدام از اینها جواب سؤال ما نبود . جلسه بی نتیجه به پایان رسید . با خودم گفتم معصومه تو کجا مانده ای! من هر جای این دنیا🌏 که باشد سراغت می آیم فقط یک نشانی به من بده . حال و حوصله رانندگی نداشتم . مثل اینکه تمام بدنم را در آب یخ انداخته بودند و شلاق می زدند .
نزدیک عصر دیگه هیچ کدام مان حتی حوصله حرف زدن نداشتیم🤐 همگی سوار ماشین فرمانداری شدیم . راننده ما را سر کوچه پیاده کرد . همگی پشت سر کریم به سمت خانه حرکت کردیم .
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
http://eitaa.com/joinchat/1943797771Ca97cc9de02
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه_شوری_آیه_۱۲
#همه_امور_در_دست_خداوند_
است
کلیدهای آسمانها و زمین از آن اوست( یعنی خزانه های آسمانها و زمین در دست اوست و سلطنت بر همه آسمانها و زمین بر عهده اوست.)
لذا رزق و روزی را برای هر کس بخواهدگسترش می دهد و برای هر کس بخواهد محدود می سازد.
او از همه چیز آگاه است .( و بر اساس نیازهای موجودات روزی تقسیم می کند)
#سلام_برمهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
اتصال با تو، اتصال با تمام خوبیهاست
اتصال با تو، برکت است، زندگی است
اتصال با تو، تمام خیر است
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
#شهید_مصطفی_ردانی_پور
🌷🌷🌷🌷🌷
#عشق_به_امام_زمان_عجل_الله تعالی فرجه الشریف
در همه گرفتاریهاتون #توسل داشته باشید به خود آقا ( #حضرت_ولیعصر_عج ) ، همه گرهها به دست #ایشون باز میشه ..👌
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضرارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
🌹سهم #روز صد_وششم : خطبه ۲۱۱ تا خطبه ۲۱۰ #نهج_البلاغه
┄═❁🍃❈🌹🍃❈🍃❁═┄
📜 #خطبه ۲۱۰ : شخصی از احادیث بدعت آور و گوناگونی که در میان مردم رواج داشت پرسید امام (علیه السلام) فرمود:
1⃣ اقسام احاديث رواج يافته
🔻احاديثی كه در دسترس مردم قرار دارد، هم حق است هم باطل، هم راست هم دروغ، هم ناسخ هم منسوخ، هم عام هم خاص، هم محكم هم متشابه، هم احاديثی كه به درستی ضبط گرديد و هم احاديثی كه با ظن و گمان روايت شد. در روزگار پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) آنقدر دروغ به آن حضرت نسبت داده شد كه ايستاد و خطابه ايراد كرد و فرمود: «هر كس از روی عمد به من دروغ نسبت دهد جايگاه او پر از آتش است.»
2⃣ اقسام راويان حديث
🔻افرادی كه حديث نقل می كنند چهار دسته اند، كه پنجمی ندارد.
🔹اول- منافقان نفودی : نخست منافقی كه تظاهر به ايمان می كند و نقاب اسلام بر چهره دارد، نه از گناه می ترسد و نه از آن دوری می جويد و از روی عمد دروغ به پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم ) نسبت می دهد. اگر مردم می دانستند كه او منافق دروغگو است، از او نمی پذيرفتند و گفتار دروغين او را تصديق نمی كردند، اما با ناآگاهی می گويند: او از اصحاب پيامبر است، رسول خدا را ديده و از او حديث شنيده و از او گرفته است، پس حديث دروغين او را قبول می كنند، در صورتيكه خدا تو را از منافقين آنگونه كه لازم بود آگاهاند و وصف آنان را برای تو بيان داشت، آنان پس از پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) باقی ماندند و به پيشوايان گمراهی و دعوت كنندگان به آتش با دروغ و تهمت نزديك شده پس به آنان ولايت و حكومت بخشيدند و بر گردن مردم سوار گرديدند و به وسيله آنان به دنيا رسيدند، همانا مردم هم با سلاطين و دنيا هستند، مگر آن كس كه خدا او را حفظ كند، اين يكی از آن چهار گروه است.
🔹 دوم- اشتباه كار : دوم كسی كه از پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) چيزی را به اشتباه شنيده و سخن آن حضرت را درست حفظ نكرده است و با توهّم چيزی را گرفته، اما از روی عمد دروغ نمی گويد، آنچه در اختيار دارد روايت كرده و به آن عمل می كند و می گويد من از پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم ) آن را شنيده ام، اگر مسلمانان بدانند كه او اشتباه كرده و غير واقعی پنداشته از او نمی پذيرفتند، خودش هم اگر آگاهی می يافت كه اشتباه كرده آن را رها می كرد.
🔹 سوم- ناآگاهانی كه حديث شناس نيستند: و سومی شخصی كه شنيده پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) به چيزی امر فرمود، سپس از آن نهی كرد و او نمی داند، يا شنيد كه چيزی را نهی كرد، سپس به آن امر فرمود و او آگاهی ندارد، پس نسخ شده را حفظ كرد ولی ناسخ را نمی داند، اگر بداند كه حديث او منسوخ است تركش می كند و اگر مسلمانان نيز می دانستند روايت او نسخ شده آن را ترك می كردند.
🔹 چهارم- حافظان راست گفتار: دسته چهارم، آنكه نه به خدا دروغ می بندد و نه به پيامبرش دروغ نسبت می دهد، دروغ را از ترس خدا و حرمت نگهداشتن از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) دشمن دارد، در آن چه از پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) شنيده اشتباه نكرده، بلكه آن را با تمام جوانبش حفظ كرده است. و آن چنانكه شنيده بدون كم و كاست نقل می كند، پس او ناسخ را حفظ و به آن عمل كرد و منسوخ را حفظ و از آن دوری جست، خاص و عام، محكم و متشابه را شناخته، هر كدام را در جای خويش قرار داده است.
3⃣ اقسام اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) :
🔻گاهی سخنی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دارای دو معنا بود، سخنی عام و سخنی خاص، كسی آن را می شنيد كه مقصود خدا و پيامبرش را از كلام نمی فهميد، پس به معنای دلخواه خود تفسير می كرد و بدون آنكه معنای واقعی آن را بداند، كه برای چه هدفی صادر شد و چرا چنين گفته شد، حفظ و نقل می كرد. همه ياران پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چنان نبودند كه از او چيزی بپرسند و معنای واقعی آن را درخواست كنند تا آنجا كه عده ای دوست داشتند، عربی بيابانی يا سوال كننده ای از آن حضرت چيزی بپرسد و آنها پاسخ آن را بشنوند، اما من هر چه از خاطرم می گذشت می پرسيدم و حفظ می كردم، پس اين است علل اختلاف رواياتی كه در ميان مردم وجود دارد و علل اختلاف روايات در نقل حدیث.
┄═❁🍃❈🌹🍃❈🍃❁═┄
🖼 #عکس_نوشته_استاد
🔺 نیاز به امام
👤 استاد #رائفی_پور :
🚰 مردم نیاز به امام دارند مانند اینکه نیاز به آب دارند. نیاز فرد به امام و اهل بیت مانند نیاز تشنه به آب است.
تعبیر قرآن درباره امام عصر «ماء مَعین» یعنی آب گوارا است. ذاتِ آب، تشنگی را برطرف میکند و ذات اهل بیت عصمت ایشان است.
📚 سخنرانی؛ ضرورت طرح مباحث مهدویت (۷ آذر ۹۶ _ مشهد)
#هفته_بسیج
#خنده_حلال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️
ذکر امام زمان علیه السلام
#کلیپ_مهدوی
حجتالاسلام والمسلمین #پناهیان
❣#لَـیِّن_قَـلبی_لِوَلِیِّ_اَمرِک ❣
❣#اللّٰھـُـم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجْ❣
ندبه هاے دلتنگے
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۳۹۸ *═✧❁﷽❁✧═* یکی را بین ما چهار نفر تقسیم کرد و یک
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۳۹۹
*═✧❁﷽❁✧═*
از دور آقا را دیدیم 👀که تنهایی به سنگر سفیدش تکیه زده و بلند بلند گریه 😭می کند . ژاکت🧥 گل بهی را که برایت بافته بود ، روی سر و صورتش انداخته و با دو دست از زمین خاک بر می داشت و بر سر می ریخت و می خواند :
یوسفت نام نهادند و به گرگت🐺 دادند
مرگ ، گرگ تو شد ای یوسف کنعانی من
من که قدر گهر پاک تو می دانستم
ز چه مفقود شدی ای گهر کانی من
و با ناله می گفت : خواهرم کو، مادرم کو، دختر 👧تو جیبی بابا کو، چرا بی خبر رفتی، چرا بی من رفتی؟ چرا بی روضه وبی مزار رفتی❓
با شنیدن صدای آقا🧔 بند دلم پاره شد ، جرأت نزدیک شدن و نگاه کردن به چشم های مظلوم و خسته اش را نداشتم ، اولین بار بود که صدای هق هق آقا را می شنیدیم👂 هیچ کاری از دستمان ساخته نبود . دیگر نمی دانستیم کجا باید دنبالت بگردیم 😢
فقط می توانستیم داغ دلمان💔 را یک صدا اشک کنیم و زار بزنیم . همدیگر را بغل🤗 گرفتیم و سرمان را به سنگر سفید کوبیدیم . کریم که قرار بود قوی تر 💪و صبورتر باشد ناله اش از همه بلند تر بود . در آن سکوت غم بار صدای گریه هایمان 😫در هم پیچیده بود اما هیچ همسایه ای در اطرافمان نبود ، هیچ رهگذری نبود❌ که با ما همدردی کند و به ما دلداری بدهد ، از غروب🌅 گذشته بود .آقا گاهی مویه می کرد و خاکی را که بر توری سنگر نشسته بود می تکاند . همگی سر به شانه هم می گذاشتیم و گریه 😭می کردیم . اما هیچ کس جرأت نداشت سؤالی بپرسد .
خودم را برای پرسش آماده کرده بودم اما مراقب بودم سؤال بی جایی نپرسم و اوضاع را از آنچه هست بدتر نکنم . پرسیدم :
- آقا چرا گریه می کنی؟
آقا می گفت ما که گنجشکمان 🐦را گم نکرده ایم ما فرزندمان را گم کرده ایم بگذارید خوب بگردد,مادر از بوی شیر فرزندش را پیدا می کند.گاهی آنقدر می گشت که خودش هم گم می شد😔شهر کوچک بود و خبرها زود می پیچید.می گفتم:مادر!تو میری این طرف و آن طرف گم می شی!ما پیش دوستامون خجالت🙊 می کشیم،خواهرمون رو گم کردیم،باید مادرمون رو هم گم کنیم❓
فاطمه که حال و روزش بهتر از اونبود و برای همه ی ما،هم مادر و هم خواهر شده بود،مأمور تعقیب👀 و جست و جوی مادر بود.مادر هر روز بهانه ی چیزی را می گرفت.
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه_شوری_آیه_۳۰
#سختی_های_زندگی_انسانها_
سبب اعمال_خود_آنهاست
آنچه ازسختی ها و ناملایمات به شما رسد, بخاطر اعمالی است که خود انجام داده اید.
( تازه ایت تمام مجازات اعمال ناروای شما نیست, چرا که)
بسیاری از کارهای شما را خداوند مورد عفو قرار می دهد
#السلام_ایها_غریب
#سلام_امام_زمانـم♥
«صبح» یعنی
یک فرصت دوباره؛
فرصت دوباره خدا به من،
تا لبخند روی
لبهای شما بنشانم!
لبخند شما، زیباترین
رویای هر روز من است
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🏝شما بازمیآیید ...
یک روز صبح،
در اوج فرمانروایی سرد و دلگیر پاییز ،
در انجماد دلها و نگاهها و استخوانها ،
در تکرار مداوم شبهای بیستاره و خوف انگیز ...
ناگاه شما می آیید ...
... شما می آیید ...
پر از بهار ، آفتاب ، ستاره ، امید ، لبخند ...
پر از عطر ملیح نرگسزارها ..
... به همین زودی ...
به همین نزدیکی ...🏝
⚘وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ تَقَرُّ عَيْنُهُ بِرُؤْيَتِهِ وَ أَقِمْنَا بِخِدْمَتِهِ وَ تَوَفَّنَا عَلَى مِلَّتِهِ وَ احْشُرْنَا فِي زُمْرَتِهِ
و ما را از آنان كه چشم روشن به شهود جمالش شوند بگردان و ما را به خدمت حضرتش پايدار ساز و بر آيين آن بزرگوار بميران و در زمره او و شيعيانش در قيامت محشور گردان⚘
📚مفاتیح الجنان،دعای عصر غیبت
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#امام_زمان
#هفته_بسیج گرامیباد
#شهید_یوسف_کلاهدوز
🌷🌷🌷🌷🌷
شاید #علاقه_اش را خیلی به من نمی گفت ولی در #عمل خیلی به من #توجه می کرد.
با همین کارهایش #غصه دوری از خانواده ام #یادم می رفت.
#حقوق که می گرفت، می آمد #خانه و تمام #پولش را می گذاشت توی #کمد من و می گفت: هر جور خودت #دوست داری #خرج کن .
خرید #خانه با من بود.
اگر خودش #پول لازم داشت می آمد و از من می گرفت.
هر وقت هم که #دلم برای #پدر و #مادرم تنگ می شد ، آزاد بودم یکی دو هفته بروم #اصفهان.
اصلاً سخت نمی گرفت. از #اصفهان هم که بر می گشتم، می دیدم #زندگی خیلی #مرتب و #تمیز است.
#لباسهایش را خودش #می_شست و #آشپزخانه را مرتب می کرد.
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷