ندبه هاے دلتنگے
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۴۰۵ *═✧❁﷽❁✧═* سرمای زمستان و جاده های برفی🌨 و نداشتن
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۴۰۶
*═✧❁﷽❁✧═*
آن شب 🌃توی آن قبرستان سرد با مشتی از مردگان خاک همنشین شدیم . فقط صدای ما شنیده 👂می شد . فکر اینکه تنها توی این سالن خوابیده ای😴 و می ترسی ، مثل خوره به جانم افتاده و بی قرارم کرده بود . تمام شب دور آن اتاقک چرخیدیم و چرخیدیم . گاهی دلم ❤️می خواست با مشت ولگد آن قفل🔒 لعنتی را بشکنیم و داخل برویم اما می دانستم این کار عاقلانه نیست ❌
صبح شد چند نفر جنازه⚰ بر دوش وارد قبرستان شدند و عده ای هم به دنبال جنازه آمده بودند تا برای آخرین بار عزیزشان را بدرقه کنند .
راستی ما به استقبال تو آمده بودیم یا به بدرقه ات؟
آنها با گریه 😭و زاری قریب به دو ساعت در کناره جنازه پدرشان در انتظار مرده شور و گورکن بودند و به یاد روزهای خوش و ناخوش بر سر و روی خودشان می زدند . با آمدن مرده شور که مردی🧔 میانسال با سینه ای ستبر و موهای جو گندمی بود همه به سمت غسالخانه رفتند . همین که در 🚪غسالخانه باز شد ، من و رحمان و عبدالله زود تر از صاحبان عزا وارد شدیم و هاج و واج دور و برمان را نگاه 🙄کردیم .
مرده شور خشمگین و عصبانی😡 همان طوری که مرده ها را این طرف و آن طرف می انداخت ما را به بیرون پرت کرد . تحمل فشار دست هایش ما را عصبی تر😡 کرده بود . از غسل دادن مرده که خلاص شد ، کشیدیمش کنار و یواشکی بهش گفتیم ، ما از راه دور اومدیم . دو روز تو راه بودیم👌
دیشب تا صبح توی این قبرستان راه رفتیم و خودمون رو به در و دیوار کوبیدیم . دنبال خواهرمون🧕 اومدیم . آدرس سردخونه این جا رو دادن .
یکی من می گفتم یکی رحمان ، یکی عبدالله ، حرفمان رو برید و گفت : من بدون دستور اجازه ندارم در سردخونه رو باز کنم .
- کی باید دستور بده❓
- دستور هم بدن شما باید کارت شناسایی داشته باشین .
عبدالله کارت شرکت نفت را نشانش داد من هم کارت سپاه را
گفت : چرا فامیلی شما با هم فرق می کنه❓
بغلش🤗 کردم و بوسیدمش و التماسش کردم ، با ما راه بیا .
- این کارت ها چیزی رو نشون نمی ده
- این جسد یه دختر مجهول الهویه است . آدم بزرگی آدرس رو داده و ما رو کشونده اینجا😒
که بیایم این جسد رو شناسایی کنیم . ما پنج ماهه خواهرمون🧕 رو گم کردیم .
- برین با اون آدم بزرگ بیاین .
- تو را به جان مادرت قسم 🙏به ناموست قسم ، به شرافتت قسم ، در رو باز کن .
در جواب همه این التماس ها گفت امروز جمعه است ، مرده ها هم تعطیلن😳 همین که جمله اش تمام شد رحمان که دیگر طاقتش طاق شده بود رفت زیر دو لنگش و خواباندش روی زمین و کوبید توی دل❤️ و شکمش ، هر چه از او جداش می کردیم دوباره طرف را به باد مشت🥊 و لگد می گرفت .
مرده شور بیچاره از دست رحمان دور قبرستان می دوید🏃♂ سرانجام او را گرفت و مثل نعش کشیدش و آوردش ، آنقدر عصبانی بود و خون جلو چشمش را گرفته بود که داد🗣 می زد ؛
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه_جاثیه_آیه_۲۲
خداوند آسمانها وزمین را به حق آفریده است و هدف آن است که هر کس در برابر اعمالی که انجام داده است,
جزا وپاداش داده شود وبه آنها ظلم و ستمی نخواهد شد.
#السلام_ایها_غریب
#سلام_امام_زمان
اَللّـهُمَّاَرِنيِالطَّلْعَةَالرَّشيدَةَ!!!
خداڪنھبھمـنگۍتـمومھفرصتـت!
آقآـ...یڪکارۍکـننشمـدݪیلگریھهاتـ...
السلاـمعلیڪیاصاحـبالزماـن
(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🏝به اندازه روزهای نبودنت
دیوار دلم را خط خطی کردم
دیگر
جایی برای خط کشیدن باقی نمانده
کی میآیی مولای مهربانم🏝
⚘فَإِنَّهُ الْهَادِي الْمَهْدِيُّ وَ الْقَائِمُ الْمُهْتَدِي وَ الطَّاهِرُ التَّقِيُّ الزَّكِيُّ النَّقِيُّ الرَّضِيُّ الْمَرْضِيُّ الصَّابِرُ الشَّكُورُ الْمُجْتَهِدُ
و به درستى که او هدایتگر و هدایت شده و قیام کننده ی ره یافته، و پاک و پرهیزگار و پاکیزه و بی عیب، و خشنود و پسندیده و شکیبا و سپاسگذار و کوشاست،⚘
📚مفاتیح الجنان،دعای عصر غیبت
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#امام_زمان
#شهیده_فهمیه_سیاری
🌷🌷🌷🌷🌷
#فرهنگ_کتابخوانی
طرح یک مسابقه کتابخوانی را داده بود و به بهترین خلاصه کتاب،جایزه میداد.
جایزه ها را با پول تو جیبی خودش میخرید و می خواست علاقه بچه ها به کتاب خواندن بیشتر شود.
کافی بود بفهمد مسجدی کتابخانه ندارد سریع به آنجا می رفت و چند روزه کتابخانه ای راه میانداخت.
به خاطر همین اخلاقش بود که دوستان زیادی داشت و همه از بودن با او لذت می بردند...
📖 پرنده ای در عرش / ص۵۴ و ۵۵
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
🏝 پیامبر اکرم صلوات الله علیه ✍🏻
برترین هجرت، هجرت از
چیزی است که خدا
آن را دوست ندارد ...
میزان الحکمة/حکایت ۲۱۰۶۰🏝
#امام_زمان
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج