eitaa logo
ندبه هاے دلتنگے
293 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
953 ویدیو
3 فایل
بزرگتــرین گـــناه ما... ندیدن اشــڪ های اوست! اشــــڪ هایی ڪـــه او... برای دیدن گناهــان مـــا می‌ریزد!😔💔 ❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄ خـــادم ڪانال: اگر برای خداست .بگذارگمنام بمانم🍂
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | بازدید رهبر انقلاب از نمایشگاه توانمندی‌های صنعتی. ۱۴۰۱/۱۱/۸
| اهانت به قرآن کریم توهین به تمام خوبی‌ها و خوبان تاریخ حیات بشر و توهین به عقلانیت و اخلاق است. اهانت به قرآن کریم اهانت به موسی، مریم مقدس، عیسی و تورات است که در آن بارها مورد تقدیر و تکریم قرار گرفته‌اند. گویی داریم به پایان سلطۀ شیطان در حیات بشر و آغاز حکومت قرآن می‌رسیم.
‍ 🌷 – قسمت3⃣1⃣ ✅ فصل سوم .... بُق کردم و گوشه‌ی اتاق نشستم. مادر صمد رفته بود و همه چیز را برای او تعریف کرده بود. چند روز بعد، صمد آمد. کلاه سرش گذاشته بود تا بی‌موی‌اش پیدا نباشد. یک ساک هم دستش بود. تا من را دید، مثل همیشه لبخند زد و ساک را داد دستم و گفت: «قابلی ندارد.» بدون این‌که حرفی بزنم، ساک را گرفتم و دویدم طرف یکی از اتاق‌های زیرزمین. دنبالم آمد و صدایم کرد. ایستادم. دم در اتاق کاغذی از جیبش درآورد و گفت: «قدم! تو را به خدا از من فرار نکن. ببین این برگه‌ی مرخصی‌ام است. به خاطر تو از پایگاه مرخصی گرفتم. آمده‌ام فقط تو را ببینم.» به کاغذ نگاه کردم؛ اما چون سواد خواندن و نوشتن نداشتم، چیزی از آن سر در نیاوردم. انگار صمد هم فهمیده بود، گفت: «مرخصی‌ام است. یک روز بود، ببین یک را کرده‌ام دو. تا یک روز بیشتر بمانم و تو را ببینم. خدا کند کسی نفهمد. اگر بفهمند برگه‌ی مرخصی‌ام را دست‌کاری کرده‌ام، پدرم را درمی‌آورند.» می‌ترسیدم در این فاصله کسی بیاید و ببیند ما داریم با هم حرف می‌زنیم. چیزی نگفتم و رفتم توی اتاق. نمی‌دانم چرا نیامد تو. از همان جلوی در گفت: «پس لااقل تکلیف مرا مشخص کن. اگر دوستم نداری، بگو یک فکری به حال خودم بکنم.» باز هم جوابی برای گفتن نداشتم. آن اتاق دری داشت که به اتاقی دیگر باز می‌شد. رفتم آن یکی اتاق. صمد هم بدون خداحافظی رفت. ساک دستم بود. رفتم و گوشه‌ای نشستم و آن را باز کردم. چندتا بلوز و دامن و روسری برایم خریده بود. از سلیقه‌اش خوشم آمد. نمی‌دانم چطور شد که یک‌دفعه دلم گرفت. لباس‌ها را جمع کردم و ریختم توی ساک و زیپش را بستم و دویدم توی حیاط. صمد نبود، رفته بود. فردایش نیامد. پس فردا و روزهای بعد هم نیامد. کم‌کم داشتم نگرانش می‌شدم. به هیچ‌کس نمی‌توانستم راز دلم را بگویم. خجالت می‌کشیدم از مادرم بپرسم. بپرسم خبری از صمد دارد یا نه. یک روز که سرچشمه رفته بودم، از زن‌ها شنیدم پایگاه آماده‌باش است و به هیچ سربازی مرخصی نمی‌دهند. 🔰ادامه دارد....🔰
بسم الله الرحمن الرحیم مسلما کسانی که برای اطاعت از دستورات خداوند رباخواری را ترک کرده و توبه می کنند و به کسب حلال و دادن صدقه و انفاق می پردازند وبه خداوند ایمان می آورند و دستورات خداوند را اجرا می کنند و کارهای شایسته انجام می دهندو نماز به پا می دارند و بادادن زکات به حمایت از مستمندان جامعه می پردازند, مسلما نزد پروردگارشان پاداش ویژه ای دارند .هیچ گونه ترس و نگرانی ندارند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚سلام‌امام‌ زمانم💚 💚 السَّلامُ عَلی الْمُدَّخَرِ لِکَرامَةِ اَوْلِیآءِ اللَّهِ وَ بَوارِ اَعْدآئِهِ... 💚سلام بر مولایی که با آمدنش، دوستان خدا سربلند می‌شوند و دشمنان خدا سر به نیست. 💚سلام بر او و بر روزی که خدا در انتظار آن است.
ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز.سهم روز شصت ویکم ┄═❁🍃❈🌸🍃🌸❈🍃❁═┄ 📜 : نامه به مالک اشتر (قسمت سوم ) 7⃣ اصول روابط اجتماعی رهبران ♦️تا می توانی با پرهيزكاران و راستگويان بپيوند و آنان را چنان پرورش ده كه تو را فراوان نستايند و تو را برای اعمال زشتی كه انجام نداده ای تشويق نكنند كه ستايش بی اندازه خود پسندی می آورد و انسان را به سركشی وا ميدارد. هرگز نيكو كار و بدكار در نظرت يكسان نباشند زيرا نيكوكاران در نيكوكاری بی رغبت و بدكاران در بد كاری تشويق می گردند پس هر كدام از آنان را بر اساس كردارشان پاداش ده. بدان ای مالك هيچ وسيله ای برای جلب اعتماد والی به رعيّت بهتر از نيكوكاری به مردم و تخفيف ماليات و عدم اجبار مردم به كاری كه دوست ندارند نمی باشد، پس در اين راه آنقدر بكوش تا به وفاداری رعيّت، خوشبين شوی كه اين خوشبينی رنج طولانی مشكلات را از تو بر می دارد، پس به آنان كه بيشتر احسان كردی بيشتر خوشبين باش و به آنان كه بد رفتاری كردی بد گمان تر باش و آداب پسنديده ای را كه بزرگان اين امّت به آن عمل كردند و ملّت اسلام با آن پيوند خورده و رعيّت با آن اصلاح شدند بر هم مزن و آدابی كه به سنّتهای خوب گذشته زيان وارد می كند، پديد نياور كه پاداش برای آورنده سنّت و كيفر آن برای تو باشد كه آنها را در هم شكستی. با دانشمندان فراوان گفتگو كن و با حكيمان فراوان بحث كن كه مايه آبادانی و اصلاح شهرها و برقراری نظم و قانونی است كه در گذشته نيز وجود داشت. 8⃣ شناخت اقشار گوناگون اجتماعی ♦️ای مالك بدان مردم از گروههای گوناگونی می باشند كه اصلاح هر يك جز با ديگری امكان ندارد و هيچ يك از گروهها از گروه ديگر بی نياز نيست. از آن قشرها لشكريان خدا و نويسندگان عمومی و خصوصی قضات دادگستر، كارگزاران عدل و نظم اجتماعی جزيه دهندگان، پرداخت كنندگان ماليات، تجّار و بازرگانان، صاحبان صنعت و پيشه وران و نيز طبقه پايين جامعه، يعنی نيازمندان و مستمندان می باشند، كه برای هر يك خداوند سهمی مقرّر داشته و مقدار واجب آن را در قرآن يا سنّت پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) تعيين كرده كه پيمانی از طرف خداست و نگهداری آن بر ما لازم است. پس سپاهيان به فرمان خدا پناهگاه استوار رعيّت و زينت و وقار زمامداران شكوه دين و راههای تحقّق امنيّت كشورند. امور مردم جز با سپاهيان استوار نگردد و پايداری سپاهيان جز به خراج و ماليات رعيّت انجام نميشود كه با آن برای جهاد با دشمن تقويت گردند و برای اصلاح امور خويش به آن تكيّه كنند و نيازمنديهای خود را برطرف سازند. سپس سپاهيان و مردم جز با گروه سوم نمی توانند پايدار باشند و آن قضات و كارگزاران دولت و نويسندگان حكومتند كه قراردادها و معاملات را استوار می كنند، و آنچه به سود مسلمانان است فراهم می آورند و در كارهای عمومی و خصوصی مورد اعتمادند. و گروههای ياد شده بدون بازرگانان و صاحبان صنايع نمی توانند دوام بياورند، زيرا آنان وسائل زندگی را فراهم می آورند، و در بازارها عرضه می كنند و بسياری از وسايل زندگی را با دست می سازند كه از توان ديگران خارج است. قشر ديگر طبقه پايين از نيازمندان و مستمندانند كه بايد به آنها بخشش و ياری كرد. برای تمام اقشار گوناگون ياد شده در پيشگاه خدا گشايشی است و همه آنان به مقداری كه امورشان اصلاح شود بر زمامدار، حقّی مشخصّ دارند و زمامدار از انجام آنچه خدا بر او واجب كرده است نميتواند موفّق باشد جز آن كه تلاش فراوان نمايد و از خدا ياری بطلبد و خود را برای انجام حق آماده سازد و در همه كارها آسان باشد يا دشوار، شكيبایی ورزد. ┄═❁🍃❈🌸🍃🌸❈🍃❁═┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻گناهان کوچک، نردبانی هستند، برای انجام گناهان بزرگ‌تر... ⛔هیچ گناهی را کوچک نشماریم . . .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسش ۲۴ . آيا روزه‏ هاى قضا كه بر عهده داريم، مى‏توانيم در اعتكاف بگيريم؟ همه مراجع: كسى كه روزه قضا دارد، لازم است روزه‏ هاى اعتكاف را به نيت قضا به جا آورد و اعتكاف او نيز صحيح است. پرسش ۲۵ . آيا مى‏توان روزه روز سوم اعتكاف را كه واجب مى‏شود، از روزه قضا حساب كرد، يا خودش واجب جداگانه است؟ همه مراجع: اگر روزه قضا دارد، روزه روز سوم را نيز به نيت قضا به جا آورد و اعتكاف او صحيح است[۲]. [۱]. العروة الوثقى، كتاب الاعتكاف، م ۴. [۲]. العروة الوثقى، كتاب الاعتكاف، م ۴.(احکام اعتکاف/ پرسمان).
انسان شناسی ۲٠۳.mp3
11.65M
۱۹۲ • ای کاش من ایمان فلانی را داشتم! • ای کاش من در فلان خانواده بدنیا آمده بودم! • ای کاش من استعدادِ او را داشتم! • ای کاش من به اندازه او موفق بودم! آنوقت بهتر از نظر انسانی و معنوی رشد می‌کردم. ⭕️ هشدار : شما می‌توانید در همین خانواده / در همین موقعیت اجتماعی / با همین استعداد و.... حتی از کسی که حسرت ایمانش را می‌خورید، پیشتازتر باشید. بشرط آنکه ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷🌷🌷🌷🌷 برای 🔸گفت: میشه ساعت ۴ صبح بیدارم کنی تا داروهام رو بخورم؟ ساعت ۴ صبح بیدارش کردم، تشکر کرد و بلند شد از سنگر رفت بیرون. بیست الی بیست‌و‌پنج دقیقه گذشت، اما نیومد! نگرانش شدم، رفتم دنبالش و دیدم یه قبر کنده و نمازشب می‌خونه و زار زار گریه می‌کنه! 🔹 بهش گفتم: مرد حسابی تو که منو نصف‌جون کردی، می‌خواستی نمازشب بخونی چرا به دروغ گفتی مریضم و می‌خوام داروهام رو بخورم؟! برگشت و گفت: خدا شاهده من مریضم، چشمای من مریضه، دلم مریضه، من ۱۶ سالمه، چشام مریضه، چون توی این ۱۶ سال امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) رو ندیده؛ دلم مریضه بعد از ۱۶ سال هنوز نتونستم با خدا خوب ارتباط برقرار کنم؛ گوشام مریضه، هنوز نتونستم یه صدای الهی بشنوم! ┄┄┅┅┅🌺┅┅┅┄┄ 🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ 🌷 وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ 🌷 وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ 🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ‌‌ شادی روح مطهر امام راحل وشهدا 🌷 صلوات 🕊🌷🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷 🌷 ‌
بسم الله الرحمن الرحیم همه موجودات و مخلوقات عالم در اختیار خداوند است و او پروردگار همه جهانیان است بنابراین خداوند از همه چیز و همه اتفاقاتی که در آسمانها و زمین رخ می‌دهد،اطلاع داشته و بر همه چیزتسلط و آگاهی کامل دارد و هیچ چیز بر خداوند مخفی نیست.
ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز سهم روز شصت ودوم ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : نامه به مالک اشتر (قسمت چهارم) 8⃣ شناخت اقشار گوناگون اجتماعی: 🔹اوّل سيمای نظاميان ♦️برای فرماندهی سپاه كسی را برگزين كه خيرخواهی او برای خدا و پيامبر( صلّی اللّه عليه و آله و سلّم ) و امام تو بيشتر و دامن او پاكتر شكيبایی او برتر باشد از كسانی كه دير به خشم آيد و عذر پذيرتر باشد و بر ناتوان رحمت آورد و با قدرتمندان با قدرت برخورد كند، درشتی او را به تجاوز نكشاند و ناتوانی او را از حركت باز ندارد. سپس در نظاميان با خانواده های ريشه دار دارای شخصيّت حساب شده خاندانی پارسا دارای سوابقی نيكو و درخشان كه دلاور و سلحشور و بخشنده و بلند نظرند، روابط نزديك بر قرار كن، آنان همه بزرگواری را در خود جمع كرده و نيكيها را در خود گرد آورده اند. پس در كارهای آنان به گونه ای بينديش كه پدری مهربان درباره فرزندش می انديشد و مبادا آنچه را كه آنان را بدان نيرومند ميكنی در نظرت بزرگ جلوه كند و نيكوكاری تو نسبت به آنان - هر چند اندك باشد- خوار مپندار زيرا نيكی آنان را به خيرخواهی تو خواند و گمانشان را نسبت به تو نيكو گرداند و رسيدگی به امور كوچك آنان را به خاطر رسيدگی به كارهای بزرگشان وامگذار، زيرا از نيكی اندك تو سود ميبرند و به نيكی های بزرگ تو بی نياز نيستند. برگزيده ترين فرماندهان سپاه تو، كسی باشد كه از همه بيشتر به سربازان كمك رساند و از امكانات مالی خود بيشتر در اختيارشان گذارد، به اندازه ای كه خانواده هايشان در پشت جبهه و خودشان در آسايش كامل باشند، تا در نبرد با دشمن، سربازان اسلام تنها به يك چيز بينديشند. همانا مهربانی تو نسبت به سربازان، دلهايشان را به تو ميكشاند و همانا برترين روشنی چشم زمامداران، برقراری عدل در شهرها و آشكار شدن محبّت مردم نسبت به رهبر است، كه محبّت دلهای رعيّت جز با پاكی قلبها پديد نمی آيد و خيرخواهی آنان زمانی است كه با رغبت و شوق پيرامون رهبر را گرفته و حكومت بار سنگينی را بر دوش رعيّت نگذاشته باشد و طولانی شدن مدت زمامداری بر ملّت ناگوار نباشد. پس آرزوهای سپاهيان را بر آور و همواره از آنان ستايش كن و كارهای مهمّی كه انجام داده اند بر شمار زيرا يادآوری كارهای ارزشمند آنان، شجاعان را بر می انگيزاند و ترسوها را به تلاش وا می دارد، ان شاء اللّه. و در يك ارزشيابی دقيق رنج و زحمات هر يك از آنان را شناسایی كن و هرگز تلاش و رنج كسی را به حساب ديگری نگذاشته و ارزش خدمت او را ناچيز مشمار تا شرافت و بزرگی كسی موجب نگردد كه كار كوچكش را بزرگ بشماری، يا گمنامی كسی باعث شود كه كار بزرگ او را ناچيز بدانی. مشكلاتی كه در احكام نظاميان برای تو پديد می آيد و اموری كه برای تو شبهه ناكند به خدا و رسول خدا (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) باز گردان، زيرا خدا برای مردمی كه علاقه داشته هدايتشان كند فرموده است: «ای كسانی كه ايمان آورديد از خدا و رسول و امامانی كه از شما هستند اطاعت كنيد و اگر در چيزی نزاع داريد، آن را به خدا و رسولش باز گردانيد» پس باز گرداندن چيزی به خدا، يعنی عمل كردن به قرآن و باز گرداندن به پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) يعنی عمل كردن به سنّت او كه وحدت بخش است نه عامل پراكندگی. 🔹دوّم سيمای قضات و داوران ♦️سپس از ميان مردم، برترين فرد نزد خود را برای قضاوت انتخاب كن، كسانی كه مراجعه فراوان، آنها را به ستوه نياورد و برخورد مخالفان با يكديگر او را خشمناك نسازد، در اشتباهاتش پافشاری نكند و بازگشت به حق پس از اگاهی برای او دشوار نباشد، طمع را از دل ريشه كن كند و در شناخت مطالب با تحقيقی اندك رضايت ندهد و در شبهات از همه با احتياط تر عمل كند و در يافتن دليل اصرار او از همه بيشتر باشد و در مراجعه پياپی شاكيان خسته نشود. در كشف امور از همه شكيباتر و پس از آشكار شدن حقيقت، در فصل خصومت از همه برنده تر باشد، كسی كه ستايش فراوان او را فريب ندهد و چرب زبانی او را منحرف نسازد و چنين كسانی بسيار اندكند. پس از انتخاب قاضی هر چه بيشتر در قضاوتهای او بينديش و آنقدر به او ببخش كه نيازهای او بر طرف گردد و به مردم نيازمند نباشد و از نظر مقام و منزلت آنقدر او را گرامی دار كه نزديكان تو به نفوذ در او طمع نكنند، تا از توطئه آنان در نزد تو در امان باشد. در دستوراتی كه دادم نيك بنگر كه همانا اين دين در دست بدكاران اسير گشته بود كه با نام دين به هواپرستی پرداخته و دنیای خود را به دست می آوردند. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
♥️🌿 سـال ها؛ نه قرن هاسـت ڪه ڪفه ترازوهایمان تعادل نـدارد؛ با دستۍخالۍو ندار، دل هایمان پر از دل تنگۍبراۍڪسۍڪه او از ما دلتنگ تـر اسـت...💔 ڪسۍڪه بایـد باشـد و نیسـت✨️🕊 الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌س
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💧"بگذر و بگذار که بگذرد" 💧در حقیقت زمانی پخته میشی که بفهمی به هرچیزی لازم نیست واکنش نشون بدی؛ و یا به هر حرفی جواب بدی!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏝افزایش رزق و روزی در ماه رجب ✅ مهم‌ترین و پرفایده‌ترین عمل در 🎥 استاد شجاعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ خانم ها باید راحت بتونن از همسرشون پول بگیرن! استاد پناهیان
🌷🌷🌷🌷🌷 برای همیشه سرش پایین بود و توی چشمای نامحرم نگاه نمی کرد. روز سوم شهادتش این عکس رو زدند، وقتی نگاهم افتاد گفتم دورت بگردم احمدجان! این عکس همه شخصیت توست! ┄┄┅┅┅🌺┅┅┅┄┄ 🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ 🌷 وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ 🌷 وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ 🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ شادی روح مطهر امام راحل وشهدا 🌷 صلوات 🕊🌷🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷 🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‍ 🌷 – قسمت 4⃣1⃣ ✅ فصل سوم .... از زن‌ها شنیدم پایگاه آماده‌باش است و به هیچ سربازی مرخصی نمی‌دهند. پدرم در خانه از تظاهرات ضد شاه حرف می‌‌زد و اینکه در اغلب شهرها حکومت نظامی شده و مردم شعارهای ضد حکومت و ضد شاه سر می‌دهند؛ اما روستای ما امن و امان بود و مردم به زندگی آرام خود مشغول بودند. یک ماه از آخرین باری که صمد را دیده بودم، می‌گذشت. آن روز خدیجه و برادرم خانه‌ی ما بودند، نشسته بودیم روی ایوان. مثل تمام خانه‌های روستایی، درِ حیاط ما هم جز شب‌ها، همیشه باز بود. شنیدم یک نفر از پشت در صدا می‌زند: «یااللّه...یااللّه...» صمد بود. برای اولین بار از شنیدن صدایش حال دیگری بهم دست داد. قلبم به تپش افتاد. برادرم، ایمان، دوید جلوی در و بعد از سلام و احوال‌پرسی تعارفش کرد بیاید تو. صمد تا من را دید، مثل همیشه لبخند زد و سلام داد. حس کردم صورتم دارد آتش می‌گیرد. انگار دو تا کفگیر داغ گذاشته بودند روی گونه‌هایم. سرم را پایین انداختم و رفتم توی اتاق. خدیجه تعارف کرد صمد بیاید تو. تا او آمد، من از اتاق بیرون رفتم. خجالت می‌کشیدم پیش برادرم با صمد حرف بزنم یا توی اتاقی که او نشسته، بنشینم. صمد یک ساعت ماند و با برادرم و خدیجه حرف زد. وقتی از دیدن من ناامید شد، بلند شد، خداحافظی کرد برود. توی ایوان من را دید و با لحن کنایه‌آمیزی گفت: «ببخشید مزاحم شدم. خیلی زحمت دادم. به حاج‌آقا و شیرین جان سلام برسانید.» بعد خداحافظی کرد و رفت. خدیجه صدایم کرد و گفت: «قدم! باز که گند زدی. چرا نیامدی تو. بیچاره! ببین برایت چی آورده.» و به چمدانی که دستش بود اشاره کرد و گفت: «دیوانه! این را برای تو آورده.» آن‌قدر از دیدن صمد دستپاچه شده بودم که اصلاً چمدان را دستش ندیده بودم. خدیجه دستم را گرفت و با هم به یکی از اتاق‌های تودرتویمان رفتیم. درِ اتاق را از تو چفت کردیم و درِ چمدان را باز کردیم. صمد عکس بزرگی از خودش را چسبانده بود توی درِ داخلی چمدان و دورتادورش را چسب‌کاری کرده بود. با دیدن عکس، من و خدیجه زدیم زیر خنده. چمدان پر از لباس و پارچه بود. 🔰ادامه دارد....🔰