eitaa logo
ندبه هاے دلتنگے
293 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
953 ویدیو
3 فایل
بزرگتــرین گـــناه ما... ندیدن اشــڪ های اوست! اشــــڪ هایی ڪـــه او... برای دیدن گناهــان مـــا می‌ریزد!😔💔 ❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄ خـــادم ڪانال: اگر برای خداست .بگذارگمنام بمانم🍂
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀امام صادق علیه السلام: 🖤به پدرانتان نیکی کنید، تا فرزندانتان هم به شما نیکی کنند و نسبت به زنان مردم عفت داشته باشید، تا زنان شما هم عفیف و پاکدامن بمانند. 📚تحف العقول،ص۳۵۹ ◼بیست و پنجم شوال، سالروز شهادت امام ششم شیعیان، حضرت امام جعفر صادق علیه السلام تسلیت باد◼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🌷🌷🌷🌷 👈با اسرائیل وارد جنگ خواهیم شد و عملیات مان را علیه آن ها شروع خواهیم کرد. هرکس با ماست؛ بسم الله! هرکس با ما نیست، خداحافظ👌 هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات 🌷 🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷🕊🌷
ندبه هاے دلتنگے
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۴۶ *═✧❁﷽❁✧═* جارو را انداختم توی اتاق و دویدم طرف اتا
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 ۴۷ *═✧❁﷽❁✧═* گرد و خاکْ اتاق را برداشته بود. با روسری ام جلوی دهانم را بستم. آفتاب🌞 کم رنگی به اتاق می تابید و ذرات گرد و غبار زیر نور خورشید و توی هوا بازی می کردند. فکر کردم اتاق را که جارو کردم، بروم تشک ها را روی ایوان پهن کنم تا خوب آفتاب بخورند که دوباره صدای گریه بچه ها و بعد فریاد 🗣صمد بلند شد. ـ قدم! قدم! بیا ببین این بچه ها چه می خواهند😖 جارو را زمین گذاشتم و دوباره رفتم اتاق خودمان. بچه ها شیرشان را خورده😋 بودند، جایشان هم خشک بود، پس این همه داد و هوار برای چه بود⁉️ ناچار یکی از آن ها را من بغل 🤗کردم و آن یکی را صمد. شروع کردیم توی اتاق به راه 🚶‍♂رفتن. نگران کارهای مانده بودم😢 صمد هم دیرش شده بود. اما با این حال، مرا دلداری💝 می داد و می گفت: «بچه ها که خوابیدند، خودم می آیم کمکت💪» بچه ها داشتند در بغل 🤗ما به خواب می رفتند. اما تا آن ها را آرام و بی صدا روی زمین می گذاشتیم، از خواب بیدار می شدند و گریه 😫می کردند. از بس توی اتاق راه رفته بودیم و پیش پیش کرده بودیم، خسته شده 😥بودیم، بچه ها را روی پاهایمان گذاشتیم و نشستیم و تکان تکانشان دادیم تا بخوابند. اما مگر می خوابیدند🙁 صمد برایم تعریف می کرد؛ از گذشته ها، از روزی که من را سر پله های خانه عموی پدرم دیده👀 بود. می گفت: «از همان روز دلم 💗را لرزاندی.» ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 🔜👉 🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
🌙🦋🌙🦋 مبارکه ی مائده آیه ۳۵ 🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 👈يَآ أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوٓا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ . 👈ای كسانی كه ایمان آورده‌اید، از خداوند پروا كنید و (برای تقرّب) به سوی او (از مقرّبان درگاهش و از عمل‌های صالح) وسیله بجویید و در راه او جهاد كنید، شاید رستگار گردید. 👌ازمقربان درگاهش وسیله بجویید و درراه اوجهاد کنید شاید رستگار شوید 🌙🦋🌙🦋
. بیا که رنج فراقت برید امان مرا به یُمن آمدنت تازه کن جهان مرا . . آقآ جانم...♡ تو بگۆ من بمیرم می آیی?? اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌷🌷🌷🌷🌷 پروردگارا! 👈 در دست توست، من نمیدانم چه موقع خواهم رفت. ولی میدانم که از تو باید مرا در رکاب (عجل الله تعالی فرجهم الشریف) قرار دهی و آنقدر با قسم خورده ات بجنگم تا به فیض برسم👌 هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات 🌷 🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ندبه هاے دلتنگے
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۴۷ *═✧❁﷽❁✧═* گرد و خاکْ اتاق را برداشته بود. با روسری
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 ۴۸ *═✧❁﷽❁✧═* از روزهایی که من به او جواب نمی دادم و او با ناامیدی😥 هر روز کسی را واسطه می کرد تا به خواستگاری ام بیاید. می گفت: «حالا که با این سختی به دستت آوردم😍باید خوشبخت ترین زن قایش بشوی.»✅ صدای صمد برای بچه ها مثل لالایی می ماند. تا صمد ساکت می شد، بچه ها دوباره به گریه😫 می افتادند. هر کاری کردیم، نتوانستیم بچه ها را بخوابانیم. مانده بودیم چه کار کنیم🙁 تا می گذاشتیمشان زمین، گریه شان درمی آمد. مجبور شدم دوباره برایشان شیر🍼 درست کنم. اما به محض اینکه شیر را خوردند، دوباره جایشان را خیس کردند. جایشان را خشک کردم، سر حال آمدند👼 و بی خوابی به سرشان زد و هوس بازی کردند😇 حالا یک نفر را می خواستند که آن ها را بغل 🤗کند و دور اتاق بچرخاند. ظهر🌞 شد و حتی نتوانستم اتاق را جارو کنم، به همین خاطر بچه ها را هر طور بود پیش صمد گذاشتم و رفتم ناهار🍲 درست کنم. اما صمد به تنهایی از عهده بچه ها برنمی آمد❌ از طرفی هم هوای بیرون سرد بود و نمی شد بچه ها را از اتاق بیرون آورد. ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 🔜👉 🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
🌙⭐️🌙⭐️ مبارکه ی مائده آیه ۴۸ 🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺 👈وَأَنْزَلْنَآ إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَآ أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَآءَهُمْ عَمَّا جَآءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ .... 👈و ما این كتاب را به سوی تو به حق و درستی فرو فرستادیم كه تصدیقكننده است آنچه را از كتاب‌ها (ی آسمانی) كه پیش از او بوده و مسلط و مراقب و حافظ و گواه بر آنهاست. پس میان آنان بر طبق آنچه خدا (بر تو) نازل كرده داوری كن و هرگز از هواهای (نفسانی) آنان با انحراف از حقّی كه بر تو آمده پیروی مكن. برای هر یك از شما (امت‌ها) آیین و برنامه روشنی قرار دادیم. و اگر خداوند (به اراده حتمی خود) می‌خواست همه شما (امت‌ها) را بی‌تردید یك امت میكرد (همه بشر را در طول تاریخ با یك نوع استعداد فكری راكد، نیازمند یك شریعت میكرد) و لكن خواست در آنچه به شما داده شما را آزمایش كند (از این رو استعدادهای گوناگون قابل تكامل داد و بر حسب تكامل آن شرایع نازل كرد) پس به سوی كارهای خیر پیشی گیرید. برگشت همه شما به سوی خداست، پس شما را به آنچه درباره آن اختلاف میكردید آگاه خواهد كرد. 🌙⭐️🌙⭐️
🔆 یوسف جان! سال‌هاست عطر حضورت در جهان پیچیده و شامه‌ی کائنات از بوی پیراهنت پُر است. کوریِ ما، دلیلِ دوری ما از توست. یعقوب نیستیم، و اِلا بوی پیراهن یوسف، هنوز هم اعجاز میکند... 🙏 اللهم عجل لولیک الفرج
پاسخ یک .... از زبان تو؛ همه شهر را... به می رساند! راستی ؛ کی میشود روزی که ؛ چشم در چشم تو .... پاسخ سلاممان را بشنويم؟ اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا