eitaa logo
ندبه هاے دلتنگے
280 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
989 ویدیو
3 فایل
بزرگتــرین گـــناه ما... ندیدن اشــڪ های اوست! اشــــڪ هایی ڪـــه او... برای دیدن گناهــان مـــا می‌ریزد!😔💔 ❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄ خـــادم ڪانال: اگر برای خداست .بگذارگمنام بمانم🍂
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ 🟡 عاقبت این شبِ تاریک سحر خواهد شد ⚪️ به رُخِ حضرتِ خورشید نظر خواهد شد 🟡 دلِ غمدیده‌ی ما گـر به وصـالت برسد ⚪️ سینه‌ی سنگی ما ، دُر و گُهر خواهد شد 💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
▪️ با لخته خونی در تشت و صورتی كه به كبودی ميزد، جعده‌ی نمک‌نشناس را نفرین کرد كه آن همه حُسن را نديد و قاتل آقايش حسن شد! ▫️ امان از این همه غربت که امام حتی در خانه‌ی خود هم غریب بود؛ در خانه‌ی خود...! البته خدا را شکر ایشان خانه‌ای داشتند و آواره‌ی بیابان‌ها نبودند. ▪️ نمی‌دانم این روزها امام زمان از دست ما چه می‌کشند؟! 🏴 شهادت مجتبی، کریم اهل بیت، را محضر امام زمان و شما شیعیان تسلیت عرض می‌کنیم ☑️
صدا ۰۰۶_sd.m4a
زمان: حجم: 4.7M
◾️روضه امام حسن مجتبی علیه السلام◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌗🌗🌗🌗🌗 پيغمبر قسم ياد کرد : اگر ميان پيروان ما طالب حاجتی باشد،خدابه واسطه خواندن حديث کساء در اولين جمعه ماه صفر؛برآورده ميكند؛اين پيام رو به کسانی که دوستشون داريد ارسال کنيد.التماس دعا،(همین جمعه)
⚫️ (۳۷و۳۸) « عبدالله بن عروه » و « عبدالرحمن بن عروه غفاری » 🥀این دو برادر از بزرگان و شجاعان کوفه بودند و نسبت به اهل بیت علیهم السلام ارادت می ورزیدند. جدشان « حراق » از اصحاب امیرالمؤمنین علیه السلام است که در جنگهای جمل و صفین و نهروان در کنار امام مبارزه می کرد. 🎋این دو برادر با هم از کوفه به کربلا آمده بودندصبح عاشورا نزد امام‌ حسین علیه السلام آمده و اظهار نمودند: دشمن‌ نزدیک‌ شده‌ است‌، اجازه‌ دهید پیش‌ روی‌ شما بجنگیم‌ تا کشته‌ شویم‌. امام‌ حسین علیه السلام فرمود: ”مَرحباً بِکم اُدنوا مِنّی‌“  . جمله امام حسین علیه السلام نشان می‌دهد که آنها مقام و منزلت و قربی نزد ایشان داشته اند. ✍نقل شده عبدالله با گریه‌ نزد آن‌ حضرت‌ آمد. امام‌ حسین (ع) فرمود: برای‌ چه‌ می‌گریی؟ تا ساعتی‌ دیگر چشمانت روشن‌ خواهد شد. گفت: من برای‌ خود گریه‌ نمی‌کنم‌. برای‌ شما می‌گریم‌ که‌ دشمن،‌ این‌گونه‌ شما را در محاصره‌ گرفته‌ است‌. امام‌ حسین علیه السلام فرمودند: ”فَجَزاکُمَا اللهُ یا بَنی اَخی بِوَجدِکُما مِن ذالِکَ وَ مُواساتِکُما اِیای بِاَنفُسِکُما اَحسَنَ جَزاءَ المُتَّقینَ“ای فرزند برادرم! خدا تو را به‌ خاطر این‌ همه ‌یاری‌، بهترین‌ پاداشی‌ که‌ به‌ متقین‌ می‌دهد، عطا کند🤲 💥 امام حسین علیه السلام او را اهل مواسات معرفی کرد و دعای محشور شدن با متقین را بدرقه راهش ساخت. پس‌ از حکایت‌ گریه‌ کردن‌ و پاسخ‌ امام‌ حسین (ع)، عبدالله طبق‌ رسم‌ عرب‌ سلام‌ خداحافظی‌ داد: ”السلام‌ علیک‌ یابن‌ رسول‌ الله“ امام‌ حسین (ع) پاسخ‌ داد: ”و علیکما السلام‌ و رحمة‌ الله“ 👈. در میدان نبرددوبرادر این اشعار را می‌خواندند،(ترجمه اشعار): «بنی‌ غفار خوب می‌دانند و اهل خندف و بنی‌ نزار هم آگاهند که با شمشیرهای جان‌شکاف و دشمن‌شکار با تبه‌کاران و ستم‌پیشه‌گان می‌جنگم. ای قوم از پاک‌سیرتان و نکوکارزیستگان دفاع کنید و با شمشیرها و نیزه‌های بیدادسوز، حریم ابرار و اخیار را پاس بدارید.» 🍀در روز عاشورازمانی که به محضر امام علیه السلام رسیدند ، پس از سلام، گفتند دشمن به شما نزدیک شده ، دوست داریم که در برابرت مبارزه کنیم و از حریم شما دفاع کنیم. امام علیه السلام به آنها فرمود: آفرین بر شما. و این دو برادر در دررفتن به میدان نبرد،ازهم سبقت می جستند،وبعدازمبارزه ای شجاعانه عاشقانه وخالصانه به شهادت رسیدند.😭
📌 اسمِ ترسَت را، مدیریت نذار! ▪️ در سال ۶۱ هجری، بعضی افراد به خاطرِ توجیهاتِ اقتصادی، با امام زمانِ خود همراه نشدند. هر کدام از ما نیز ممکن است در شرایطی، از توجیهات اقتصادی استفاده کنیم. یعنی به خاطرِ پول به خودمان دروغ بگوییم و سپس با وجدانی راحت به اشتباهِ خود ادامه دهیم و نام آن را مدیریت بگذاریم. ▫️ توجیهات اقتصادی فراوانند. مثلاً عده‌ای نامِ هدیه، بَر رشوه می‌گذارند یا پولِ رِبا می‌گیرند و به آن، خرید و فروش می‌گویند یا در معاملات خود، دروغ می‌گویند و آن را، دروغِ مصلحتی می‌نامند. ▪️ گاهی هنگامِ صرف هزینه‌ی مالی برای امام زمان هم، توجیه اقتصادی می‌آوریم. مثلاً می‌گوییم اگر درآمد کافی داشتم، حتما بخشی از آن را صرفِ امور مهدوی می‌کردم. در صورتی‌ که آنچه مهم است، نیّت ماست، نه مبلغی که هزینه می‌کنیم. ▫️ پس حواسمان باشد که به نامِ مدیریت و به بهانه‌ی فقر، خود را از نعمتِ کار برای امام زمان محروم نکنیم؛ آن‌هم در زمانی که دشمنان، با تمام توان واردِ میدان شده‌اند و از هیچ کار یا هزینه‌ای برای عقب انداختنِ ظهور، دریغ نمی‌کنند. 📎 ۳۶
مے گفت: 👌من دوست دارم هرکارے مےتوانم براے مردم انجام دهم حتے بعد از شهادت چون حضرت امام گفت: مردم ولے نعمت ما هستند.🌸🍃 السلام علی الحسین🏴وعلی علی بن الحسین🏴وعلی اولادالحسین🏴وعلی اصحاب الحسین هدیه محضر ارواح مطهر شهدا 🌷امام شهدا🌷صلوات 🌷 🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ندبه هاے دلتنگے
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۱۳۹ *═✧❁﷽❁✧═* کمی مکث کرد. انگار داشت فکر🤔 می کرد. بی
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 ۱۴۰ *═✧❁﷽❁✧═* مهدی ترسیده بود و یک ریز گریه😫 می کرد. خدیجه و معصومه هم وقتی می دیدند مهدی گریه می کند، بغض می کردند و گریه شان😭 می گرفت. نمی دانستم چطور بچه ها را ساکت کنم. کم مانده بود خودم هم بزنم زیر گریه. با بچه ها حرف می زدم. برایشان قصه می گفتم، بلکه حواسشان پرت شود، اما فایده ای نداشت❌ در همین وقت در باز شد و صمد وارد 😍شد. بچه ها اول ترسیدند. مهدی از صمد غریبی می کرد. چسبیده بود به من و جیغ می کشید. صمد؛ خدیجه و معصومه را بغل🤗 کرد و بوسید؛ اما هر کاری می کرد، مهدی بغلش نمی رفت ️صدای ضد هوایی ها یک لحظه قطع نمی شد. صمد گفت: «چرا اینجا نشسته اید⁉️» گفتم: «مگر نمی بینی وضعیت قرمز است.» با خنده ☺️گفت: «مثلاً آمده اید اینجا پناه گرفته اید؛ اتفاقاً اینجا خطرناک ترین ☠جای خانه است. بروید توی حیاط بنشینید، از اینجا امن تر است.» دست خدیجه و معصومه را گرفت و بردشان توی اتاق. من هم مهدی را برداشتم و دنبالش رفتم🚶‍♀ کمی بعد وضعیت سفید شد. صمد دوشی گرفت. لباسی👕 عوض کرد. چای☕️ خورد و رفت بیرون و یکی دو ساعت بعد با یکی از دوستانش با چند کیسه سیمان و چند نبشی آهن برگشت. ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 🔜👉 🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷