دنیای ما دیگر چیز با ارزشی ندارد برای امید داشتن... که صبح ها به امیدش برخیزی ... من تنها به امید سلام به شما هر روز صبح چشم باز می کنم... السَّلاَمُ عَلَى الْمَهْدِيِّ الَّذِي وَعَدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأُمَمَ ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌⚘ #کرونا #بسیج #حجاب

🔆 یا اباصالح 🌸 آب اگر تشنه نام تو نشد دریا نیست / فکر کن عشق تو ما را بکُشد زیبا نیست؟ ❤️ #عاشقانه_مهدوی

شهید#مرتضی_ابراهیمی 🌷🌷🌷🌷🌷 شهیدی که مظلومانه همانند حضرت علی اکبر با بدنی ارباً ارباً در فتنه آبان ماه گذشته فدایی حق شد👌 #اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك #روزتون_شهدایی 🍃🌺هفته بسیج بر دلاورمردان بسیج گرامی باد🍃🌺 هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات #کرونا 🌷 🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷🕊🌷

🔻چرا افراد سالم باید به اندازۀ بیماران بدحال دعا کنند؟ 🔸می‌دانسیتد که دعا فقط برای رفع بلا نیست، بلکه دعا جلوی بلاهای نیامده را هم می‌گیرد! بنابراین افراد سالم، احتیاج‌شان به دعا کمتر از افراد مبتلا و بیمار نیست! زیرا هیچ‌کس از فردای خود خبر ندارد. 🔸امیرالمؤمنین على(ع) می‌فرماید: امواج بلا را با دعا پس بزنید. [زیرا] بلادیده‌‏اى که بلا جانش را به لب رسانده است، نیازش به دعا بیشتر از کسی نیست که فعلاً در عافیت است، ولی از بلا در امان نیست. 🔸همچنین امام صادق(ع) از پدرانشان نقل کردند که حضرت علی(ع) همیشه می‌فرمود: کسی که گرفتار بلا شده، حتی اگر بلایش بزرگ باشد، نیازش به دعا بیشتر نیست از کسی که در عافیت است، و طبعاً از بلا در امان نیست. زیرا هیچ کس از فردای خودش خبر ندارد. 🔻ادفَعُوا أمواجَ البَلاءِ بِالدُّعاءِ، ما المُبتَلَى الَّذی استَدَرَّ بِهِ البَلاءُ، بِأحوَجَ إلَى الدُّعاءِ مِنَ المُعافَى الَّذی لا یَأمَنُ البَلاء 👈🏻دعوات راوندی، ص۲۱ 🔻عَنِ الصَّادِقِ ع: إِنَّ عَلِیّاً ع کَانَ یَقُولُ مَا مِنْ أَحَدٍ ابْتُلِیَ وَ إِنْ عَظُمَتْ بَلْوَاهُ بِأَحَقَّ بِالدُّعَاءِ مِنَ الْمُعَافَى الَّذِی لَا یَأْمَنُ الْبَلَاءَ. 👈🏻 امالی صدوق، ص۲۶۵ #کرونا #بسیج

🎙 #صوت_مهدوی ؛ #پادکست 📝 موضوع: #شناخت_امام_زمان 📌 قسمت سوم 👤 استاد #محمودی #سلسله_مباحث_مهدویت

🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۱۹۱ *═✧❁﷽❁✧═* آن روز صبح، خانم دارابی مثل همیشه آمده بود کمکم💪داشتم به بچه ها می رسیدم. از طرفی خیلی هم برایش مهمان می آمد. دست تنها مانده بود و داشت از پا درمی آمد😢 گرم تعریف بودیم که یک دفعه در🚪 باز شد و برادرم آمد توی اتاق. من و خانم دارابی از ترس😨 تکانی خوردیم. برادرم که دید زن غریبه توی خانه هست، در را بست و رفت🚶‍♂ بیرون. بلند شدم و رفتم جلوی در. صمد و برادرم ایستاده بودند پایین پله ها. خانم دارابی صدای سلام و احوال پرسی ما را که شنید👂از اتاق بیرون آمد و رفت. برادرم خندید☺️ و گفت: «حاجی! ما را باش. فکر می کردیم به این ها خیلی سخت می گذرد. بابا این ها که خیلی خوش اند😍نیم ساعت است پشت دریم. آن قدر گرم تعریف اند که صدای در را نشنیدند😏» صمد گفت: «راست می گوید. نمی دانم چرا کلید 🔑توی قفل نمی چرخید. خیلی در زدیم. بالاخره در را باز کردیم.» همین که توی اتاق آمدند. صمد رفت سراغ قنداقه بچه👼 آن را برداشت و گفت: «سلام! خانمی یا آقا⁉️من بابایی ام. مرا می شناسی؟! بابای بی معرفت که می گویند، منم🙈» بعد به من نگاه کرد. چشمکی زد و گفت: «قدم جان😍ببخشید. مثل همیشه بدقول و بی معرفت و هر چه تو بگویی.» فقط خندیدم☺️ چیزی نمی توانستم پیش برادرم بگویم. به برادرم نگاه کرد👀 و گفت: «سفارش ما را پیش خواهرت بکن.» برادرم به خنده گفت: «دعوایش نکنی. گناه دارد🙊» ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 🔜👉 🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷

⚫️پیچیده شمیمت همه جا ای تن بی سر چون شیشه عطری که درش گم شده باشد... به رسم هرشب انتظار تا ظهور مولایمان، منتقم شهید کربلا میخوانیم:الهی عظم البلا...⚡️ 🖤 #امــامـ_زمانـےامـ313 @Emamzamaniam313