eitaa logo
ندبه هاے دلتنگے
293 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
953 ویدیو
3 فایل
بزرگتــرین گـــناه ما... ندیدن اشــڪ های اوست! اشــــڪ هایی ڪـــه او... برای دیدن گناهــان مـــا می‌ریزد!😔💔 ❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄ خـــادم ڪانال: اگر برای خداست .بگذارگمنام بمانم🍂
مشاهده در ایتا
دانلود
#محمد_هادی_ذوالفقاری 🌷🌷🌷🌷🌷 روز ۲۶ بهمن بود، چند روز بعد از سالگرد شهادت #شهید_ابراهیم_هادی، همان شهیدی که الگوی زندگی هادی  شده بود و درست یک هفته بعد از اینکه وصیت نامه اش را نوشته بود و گفته بود که : 👈"دنیا رنگ گناه دارد؛ دیگر نمی‌توانم زنده بمانم" در حومه ی #سامرا ،ناگهان صدای انفجار مهیبی آمد، #عملیات_انتحاری در بین نیروهای #حشدالشعبی انجام شد و هادی فدای #امام_هادی علیه السلام شد.👌 #روزتون_شهدایی هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات 🌷 🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷🕊🌷
🦋 (نرجس خاتون) از طرف پدر، دختر«یشوعا» فرزند امپراطور💂‍♀ روم شرقی بود، و از طرف مادر، نوه «شمعون» بود. شمعون از یاران مخصوص حضرت عیسی و وصی او بود. 🦋 ملیکا با اینکه در کاخ 🏯 می‌زیست و با خاندان امپراطوری زندگی می‌کرد، اما آنچنان پاک و باعفت بود که گویی نسبتی با این خاندان نداشت، بلکه به مادر و خانواده مادری خود رفته و زندگیش همچون زندگی شمعون، و عیسی بن مریم از صفا و معنویت و پاکی خاصی برخوردار بود. از این رو نمی‌خواست با خاندان امپراطوری دنیاپرست بیامیزد بلکه دوست داشت در یک خانواده پاک و خداپرست، زندگی کند. خداوند او را در این هدف کمک کرد و او را به طور عجیب به خواسته اش رساند. "قبر شریف ایشان در کنار قبر منور امام حسن عسکری علیه السلام است". . 🔰وقتی که ملیکا به سن ازدواج رسید، جدش امپراطور روم خواست او را به همسری برادرزاده اش در آورد. با توجه به اینکه کسی نمی‌توانست از فرمان امپراطور سرپیچی نماید، امپراطور از طرف برادرزاده اش، از ملیکا کرد و سپس مجلس عقد 🎂🎊🎉 بسیار با شکوهی ترتیب داد که در آن مجلس، سیصد نفر از برگزیدگان روحانیون و کشیشان مسیحی و هفتصد نفر از افسران و فرماندهان ارتش و چهار هزار نفر از اشراف و معتمدین و ثروتمندان شرکت داشتند. 🔱 تشریفات فراهم شد، روحانیون برجسته مسیحی، کنار تخت با لباس مخصوص، شمعدان به دست، در دوطرف به صف ایستادن و کتاب مقدس انجیل در دست داشتند، همین که انجیل را گشودند که آیات آن را تلاوت کنند، ناگهان زلزله آمد، کاخ 🏯 لرزید، و هرکسی که روی تخت نشسته بود بر زمین افتاد، .. ادامه دارد ....