#سعید_شاهدی
🌷🌷🌷🌷🌷
👈 آخر رجب بود. صبح زیارت عاشورا خوانده بود. میخواست روزه بگیرد، ملحفه را روی سرش کشیده بود که مثلاً من خوابم. شهید محمود غلامی بیدارش میکند که پاشو صبحانه بخور.
سعید بهش میگه «محمود، اگه کسی بخواهد روزه بگیرد باید از شما اجازه بگیرد؟ ولم کن بابا!». ساعت ۱۰ راه میافتند برای تفحص. بین راه عاشورا میخواند و اشک میریخت.
تا بچهها میدیدنش میگفت: «هوا چقدر سرده، از چشمهایم اشک میآید»؛ منطقه کاری سعید جای دیگری بود. دنبال شهید غلامی رفت.
مین که منفجر شد شهید غلامی گفته بود کار من تمام است به سعید برسید. غلامی بعد از دقایقی همانجا شهید شد. ترکشهای آن مین به سعید خورده بود👌
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷