eitaa logo
ندبه هاے دلتنگے
293 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
953 ویدیو
3 فایل
بزرگتــرین گـــناه ما... ندیدن اشــڪ های اوست! اشــــڪ هایی ڪـــه او... برای دیدن گناهــان مـــا می‌ریزد!😔💔 ❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄ خـــادم ڪانال: اگر برای خداست .بگذارگمنام بمانم🍂
مشاهده در ایتا
دانلود
ندبه هاے دلتنگے
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۳۹۸ *═✧❁﷽❁✧═* یکی را بین ما چهار نفر تقسیم کرد و یک
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ ۳۹۹ *═✧❁﷽❁✧═* از دور آقا را دیدیم 👀که تنهایی به سنگر سفیدش تکیه زده و بلند بلند گریه 😭می کند . ژاکت🧥 گل بهی را که برایت بافته بود ، روی سر و صورتش انداخته و با دو دست از زمین خاک بر می داشت و بر سر می ریخت و می خواند : یوسفت نام نهادند و به گرگت🐺 دادند مرگ ، گرگ تو شد ای یوسف کنعانی من من که قدر گهر پاک تو می دانستم ز چه مفقود شدی ای گهر کانی من و با ناله می گفت : خواهرم کو، مادرم کو، دختر 👧تو جیبی بابا کو، چرا بی خبر رفتی، چرا بی من رفتی؟ چرا بی روضه وبی مزار رفتی❓ با شنیدن صدای آقا🧔 بند دلم پاره شد ، جرأت نزدیک شدن و نگاه کردن به چشم های مظلوم و خسته اش را نداشتم ، اولین بار بود که صدای هق هق آقا را می شنیدیم👂 هیچ کاری از دستمان ساخته نبود . دیگر نمی دانستیم کجا باید دنبالت بگردیم 😢 فقط می توانستیم داغ دلمان💔 را یک صدا اشک کنیم و زار بزنیم . همدیگر را بغل🤗 گرفتیم و سرمان را به سنگر سفید کوبیدیم . کریم که قرار بود قوی تر 💪و صبورتر باشد ناله اش از همه بلند تر بود . در آن سکوت غم بار صدای گریه هایمان 😫در هم پیچیده بود اما هیچ همسایه ای در اطرافمان نبود ، هیچ رهگذری نبود❌ که با ما همدردی کند و به ما دلداری بدهد ، از غروب🌅 گذشته بود .آقا گاهی مویه می کرد و خاکی را که بر توری سنگر نشسته بود می تکاند . همگی سر به شانه هم می گذاشتیم و گریه 😭می کردیم . اما هیچ کس جرأت نداشت سؤالی بپرسد . خودم را برای پرسش آماده کرده بودم اما مراقب بودم سؤال بی جایی نپرسم و اوضاع را از آنچه هست بدتر نکنم . پرسیدم : - آقا چرا گریه می کنی؟ آقا می گفت ما که گنجشکمان 🐦را گم نکرده ایم ما فرزندمان را گم کرده ایم بگذارید خوب بگردد,مادر از بوی شیر فرزندش را پیدا می کند.گاهی آنقدر می گشت که خودش هم گم می شد😔شهر کوچک بود و خبرها زود می پیچید.می گفتم:مادر!تو میری این طرف و آن طرف گم می شی!ما پیش دوستامون خجالت🙊 می کشیم،خواهرمون رو گم کردیم،باید مادرمون رو هم گم کنیم❓ فاطمه که حال و روزش بهتر از اونبود و برای همه ی ما،هم مادر و هم خواهر شده بود،مأمور تعقیب👀 و جست و جوی مادر بود.مادر هر روز بهانه ی چیزی را می گرفت. ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 👉 ☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم ۳۰ سبب اعمال_خود_آنهاست آنچه ازسختی ها و ناملایمات به شما رسد, بخاطر اعمالی است که خود انجام داده اید. ( تازه ایت تمام مجازات اعمال ناروای شما نیست, چرا که) بسیاری از کارهای شما را خداوند مورد عفو قرار می دهد
♥ «صبح» یعنی یک فرصت دوباره؛ فرصت دوباره خدا به من، تا لبخند روی لبهای شما بنشانم! لبخند شما، زیباترین رویای هر روز من است اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏝شما بازمی‌آیید ... یک روز صبح، در اوج فرمانروایی سرد و دلگیر پاییز ، در انجماد دل‌ها و نگاه‌ها و استخوان‌ها ، در تکرار مداوم شب‌های بی‌ستاره و خوف انگیز ... ناگاه شما می آیید ... ... شما می آیید ... پر از بهار ، آفتاب ، ستاره ، امید ، لبخند ... پر از عطر ملیح نرگس‌زارها .. ... به همین زودی ... به همین نزدیکی ...🏝 ⚘وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ تَقَرُّ عَيْنُهُ بِرُؤْيَتِهِ وَ أَقِمْنَا بِخِدْمَتِهِ وَ تَوَفَّنَا عَلَى مِلَّتِهِ وَ احْشُرْنَا فِي زُمْرَتِهِ و ما را از آنان كه چشم روشن به شهود جمالش شوند بگردان و ما را به خدمت حضرتش پايدار ساز و بر آيين آن بزرگوار بميران و در زمره او و شيعيانش در قيامت محشور گردان⚘ 📚مفاتیح الجنان،دعای عصر غیبت الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج گرامی‌باد
🌷🌷🌷🌷🌷 شاید را خیلی به من نمی گفت ولی در خیلی به من می کرد. با همین کارهایش دوری از خانواده ام می رفت. که می گرفت، می آمد و تمام را می گذاشت توی من و می گفت: هر جور خودت داری کن . خرید با من بود. اگر خودش لازم داشت می آمد و از من می گرفت. هر وقت هم که برای و تنگ می شد ، آزاد بودم یکی دو هفته بروم . اصلاً سخت نمی گرفت. از هم که بر می گشتم، می دیدم خیلی و است. را خودش و را مرتب می کرد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات 🌷 🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌃 بی تو شب تاریک مرا نوری نیست برگرد ستاره سهیلم، برگرد... 🔅 اللهم عجل لولیک الفرج
🌹 سهم صد_وهفتم : خطبه ۲۰۹ تا خطبه ۲۰۴ ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 ۲۰۹ : پس از جنگ بصره بر علاءبن زیاد واردشد که از یاران امام بود. وقتی خانه بسیار بزرگ، مجلل و وسیع او را دید فرمود: 1⃣ روش استفاده از دنيا 🔻با اين خانه وسيع در دنيا چه می كنی؟ در حالی كه در آخرت به آن نيازمندتری، آری اگر بخواهی می توانی با همين خانه به آخرت برسی. در اين خانه وسيع مهمانان را پذيرایی كنی، به خويشاوندان با نيكوكاری بپيوندی و حقوقی كه بر گردن تو است به صاحبان حق برسانی. پس آنگاه تو با همين خانه وسيع به آخرت نيز می توانی برسی. (علاء گفت: از برادرم عاصم بن زیاد به شما شکایت میکنم. فرمود: چه شده او را ؟ عبایی پوشیده و از دنیا کناره گرفته است. امام علیه السلام فرمود: او را بیاورید، وقتی آمد به او فرمود:) 2⃣ برخورد با تفكر ترك دنيا 🔻ای دشمنك جان خويش، شيطان سرگردانت كرده، آيا تو به زن و فرزندانت رحم نمی كنی؟ تو می پنداری كه خداوند نعمتهای پاكيزه ای را حلال كرده اما دوست ندارد تو از آنها استفاده كنی؟ تو در برابر خدا كوچكتر از آنی كه اينگونه با تو رفتار كند. (عاصم گفت: ای امیر مومنان! پس چرا تو با این لباس خشن و آن غذای ناگوار به سر می بری؟ امام فرمود: ) وای بر تو! من همانند تو نيستم، خداوند بر پيشوايان حق واجب كرده كه خود را با مردم ناتوان همسو كنند، تا فقر و نداری،تنگدست را به هيجان نياورد و به طغيان نكشاند. ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 ۲۰۸ : هنگام شورش یاران، پیرامون حكميت فرمود: 🔹نكوهش از نافرمانی كوفيان 🔻ای مردم! همواره كار من با شما به دلخواه من بود تا آنكه جنگ شما را ناتوان كرد، به خدا اگر جنگ كسانی را از شما گرفت و جمعی را گذاشت، برای دشمنانتان نيز كوبنده تر بود، من ديروز فرمانده و امير شما بودم ولی امروز فرمانم می دهند، ديروز بازدارنده بودم، كه امروز مرا باز می دارند، شما زنده ماندن را دوست داريد و من نمی توانم شما را به راهی كه دوست نداريد اجبار كنم. ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 ۲۰۷ : در یکی از روزهای نبرد صفین، امام حسن(علیه السلام) را دید که به سرعت در لشکر دشمن در حال پیشروی است، فرمود:) 🔹ضرورت حفظ امامت 🔻اين جوان را نگه داريد تا پشت مرا نشكند كه دريغم آيد مرگ، حسن و حسين (علیهما السلام) را دريابد، نكند با مرگ آنها نسل رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از بين برود. ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
🌹سهم صد_وهفتم : خطبه ۲۰۹ تا خطبه ۲۰۴ ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 ۲۰۶ : امام در جنگ صفین شنید یارانش شامیان را دشنام می دهند، فرمود: 🔹اخلاق در جنگ 🔻من خوش ندارم كه شما دشنام دهنده باشيد، اما اگر كردارشان را تعريف و حالات آنان را بازگو می كرديد به سخن راست نزديك تر و عذرپذيرتر بوديد، خوب بود به جای دشنام آنان می گفتيد: خدايا! خون ما و آنها را حفظ كن، بين ما و آنان اصلاح فرما و آنان را از گمراهی به راه راست هدايت كن، تا آنان كه جاهلند، حق را بشناسند و آنان كه با حق می ستيزند پشيمان شده به حق باز گردند. ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 ۲۰۵: طلحه و زبير پس از بیعت با امام (علیه السلام) اعتراض کردند که چرا در امور کشور با آنان مشورت نکرده و از آنان کمک نگرفته است. امام (علیه السلام) فرمود: 🔹برخورد قاطعانه با سران ناكثين (طلحه و زبير) 🔻به اندك چيزی خشمناك شديد و خوبی های فراوان را از ياد برديد. ممكن است به من خبر دهيد كه كدام حقی را از شما باز داشته ام؟ يا كدام سهم را برای خود برداشته ام و بر شما ستم كردم؟ و كدام شكايت حقی پيش من آورده شده كه ضعف نشان دادم؟ و كدام فرمان الهی را آگاه نبوده و راه آن را به اشتباه پيموده ام؟ بخدا سوگند! من به خلافت رغبتی نداشته و به ولايت بر شما علاقه ای نشان نمی دادم و اين شما بوديد كه مرا به آن دعوت كرديد و آن را بر من تحميل نموديد. روزی كه خلافت به من رسيد در قرآن نظر دوختم، هر دستوری كه داده و هر فرمانی كه فرموده پيروی كردم، به راه و رسم پيامبر (صل الله علیه و اله وسلم) اقتدا كردم، پس هيچ نيازی به حكم و رای شما و ديگران ندارم، هنوز چيزی پيش نيامده كه حكم آن را ندانم و نياز به مشورت شما و ديگر برادران مسلمان داشته باشم، اگر چنين بود از شما و ديگران رويگردان نبودم و اما اعتراض شما كه چرا با همه به تساوی رفتار كردم، اين روشی نبود كه به رای خود و يا با خواسته دل خود انجام داده باشم، بلكه من و شما اين گونه رفتار را از دستورالعملهای پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) آموختيم كه چه حكمی آورد؟ و چگونه آن را اجرا فرمود؟ پس در تقسيمی كه خدا به آن فرمان داد به شما نيازی نداشتم. سوگند به خدا، نه شما و نه ديگران را بر من حقّی نيست كه زبان به اعتراض گشايند، خداوند قلبهای شما و ما را به سوی حق هدايت فرمايد و شكيبایی و استقامت را به ما و شما الهام كند. (سپس فرمود:) خدا رحمت كند آن كس را كه حقی را بنگرد و ياری كند، يا ستمی مشاهده كرده آن را نابود سازد، كه خداوند حق را ياری می كند تا به صاحبش برگرداند. ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 ۲۰۴ : همواره امام یاران خود را اینگونه پند می داد: 🔹آمادگی برای سفر آخرت 🔻آماده حركت شويد، خدا شما را بيامرزد كه بانگ كوچ را سردادند ، وابستگی به زندگی دنيارا كم كنيد و با زاد و توشه نيكو به سوی آخرت باز گرديد، كه پيشاپيش شما گردنه ای سخت و دشوار و منزلگاههایی ترسناك وجود دارد، كه بايد در آنجاها فرود آييد و توقف كنيد. آگاه باشيد، كه فاصله نگاههای مرگ بر شما كوتاه و گويا چنگالهايش را در جان شما فرو برده است، كارهای دشوار دنيا مرگ را از يادتان برده و بلاهای طاقت فرسا آن را از شما پنهان داشته است، پس پيوندهای خود را با دنيا قطع كنيد و از پرهيزكاری كمك بگيريد. (قسمتی از اين سخن در خطبه های پيش با كمی تفاوت نقل شد) ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
رهبر انقلاب: بسیج صرفاً یک حرکت احساسی نیست، بسیج متّکی است به دانستن و فهمیدن، متّکی است به بصیرت. واقعیّت بسیج هم همین است و در این جهت باید پیش برود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ندبه هاے دلتنگے
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۳۹۹ *═✧❁﷽❁✧═* از دور آقا را دیدیم 👀که تنهایی به سن
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ ۴۰۰ *═✧❁﷽❁✧═* اصلا تو بهانه ی تمام بهانه هایش بودی😍می گفت مرا ببرید کنار کارون.می خواهم با کارون حرف بزنم.این آب🌊 به فرات می رسد.می خواهم قسمش بدهم و سراغ معصومه را از کارون بگیرم.شده بودیم سلیمان خاتم گم کرده.آب و خاک آبادان را طوری قسم می داد و با آنها حرف می زد که انگار آنها هم با او حرف می زنند😳همه چیز برایش بوی تو را می داد.وقتی مادران شهدا 🌷را می دید از آنها خجالت می کشید.سرش را پایین می انداخت و می گفت:من از شما خجالت می کشم که شکوه و ناله کنم. دیدن 👀خواهرهای امدادگر و هلال احمر بهانه ی هر روزش بود.خواهر جوشی خواهرها را جمع میکرد که به دیدنش بیایند ودلداری اش بدهند،وقتی شروع به مرثیه و روضه خوانی می کرد خواهرها🧕 اصلا تاب دیدنش را نداشتند. ماه 🌙محرم با همه دلتنگی💔 هایش از راه رسید.از روزی که تو رفته بودی،به دنبال جایی می گشتیم که اندکی از درد فراق تو را در آنجا به زمین بگذاریم.به دنبال روزی بودیم که از روز گم شدن تو سخت تر باشد و ایام عاشورا🏴 آن روز و آن زمان بود.سخت ترینروز ها روزهایی بود که بی بی و خاله ها هم می آمدند و همه با هم جفت می شدند.در چنین روزهایی روضه و مصیبت تمامی نداشت.آنقدر سوزناک می خواندند که دل سنگ هم به حال آنها آب می شد.هر چه بیشتر حسین حسین می گفتیم داغ دلمان آرام و سوز دلمان❤️ برای حسین بیشتر می شد. بگذار تا بگریم چون ابر 🌧در بهاران کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران تو بدون وداع رفته بودی .حتی فرصت خداحافظی✋ هم به کسی نداده بودی.تمام زندگی مون به ای کاش و آه و افسوس تبدیل شده بود. آبادان در محاصره ی کامل بود.جز نیروهای رزمی،انداد و پشتیبانی بقیه شهر را ترک کرده بودند.اما بی بی در همین شرایط به سختی حبانه های آب را پر می کرد،گاهی یک شیشه گلاب و شکر هم داخلش میریخت و بین مردم شربت 🥃پخش می کرد.گاهی هم بساط شربتش را به حرم سید عباس می برد و ساعت ها روی پا می ایستاد و به همه شربت می داد.اعتقاد داشت اگر درسختی ها به بندگان خدا کمک کنی خدا به دلت❤️ کمک می کند.ایام محرم فرا رسیده بود و روضه های بی بی هم باید شروع می شد.به بهانه ی خلوت بودن شهر سعی کردیم بی بی و خاله ها و مادرو بچه ها را از آبادان بیرون ببریم اما اصرار ما کارساز نشد وده شب🌃 عزاداری سیدالشهدا را باشکوه تر از همیشه برگزار کردیم و داغ دل خودمان را به داغ دل حضرت زینب گره زدیم.به مادر گفتیم:شواهدی هست که نشان می دهد معصومه در شیراز مانده و به آبادان برنگشته،بهتر است شما هم با بی بی و خاله ها بعد از مراسم شام غریبان به شیراز بروید🚶‍♀ ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 👉 ☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
🌷🌷🌷🌷🌷 هر که از روی ارادت پا نهد در راه عشق ‌..... عالمی پیش آیدش ڪـز هر دو عالم بگذرد......👌 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات 🌷 🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم ۴۹ مالکیت و حاکمیت آسمانها و زمین از آن خداست. هر چه را بخواهد و صلاح بداند می آفریند و به هر کس اراده کند دختر می بخشد و به هرکس بخواهد پسر. ( دختر و پسر هر دو لطف و رحمت و موهبت خداوندگار هستند.)
🏝پناه می‌برم از ادعاهایم به ساحتش... هرچند نبودش بد بودنم را به رخم می‌کشد... اما همچنان باد به غب غب انداخته و فریادِ "عارفُ بحقک و أَنْتَظِرُ ظُهُورَکَ" را سر داده‌ام! کاش دریابد منِ پُر از خالی را...🏝 ⚘اللَّهُمَّ أَعِذْهُ مِنْ شَرِّ جَمِيعِ مَا خَلَقْتَ وَ ذَرَأْتَ وَ بَرَأْتَ وَ أَنْشَأْتَ وَ صَوَّرْتَ پروردگارا تو آن امام را از شر جميع آنچه خلقت كردى و به حركت آوردى و آفريدى و ايجاد كردى و بر نگاشتى در پناه خود محفوظ دار⚘ 📚مفاتیح الجنان،دعای عصر غیبت الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج گرامی‌باد