eitaa logo
ندبه هاے دلتنگے
300 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
952 ویدیو
3 فایل
بزرگتــرین گـــناه ما... ندیدن اشــڪ های اوست! اشــــڪ هایی ڪـــه او... برای دیدن گناهــان مـــا می‌ریزد!😔💔 ❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄ خـــادم ڪانال: اگر برای خداست .بگذارگمنام بمانم🍂
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم ۴۹ ای پیامبر صلی الله علیه وآله, بندگانم را آگاه کن که من آمرزنده و مهربانم. پس هر کس گناهی مرتکب شده توبه کند تا این نعمتها نصیب او گردد
💖 ای ماه در آسمان به دنبال توایم ما بی خبر ازجهان به دنبال توایم از مسجد سهله دور هستیم ولی در مسجد جمکران به دنبال توایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام مولای ما 🏝سلامتی؛ ارمغانِ سلام است! و تـــو؛ جلوه‌ی تمام و کمالِ سلام! سَلامِ بر سلام؛ نورٌ علیٰ نور است برای آنان که به تلالؤ پسِ پرده‌ات نیز، دلگرمند... سلام بر تـــو حضرت صاحب دلم؛🏝 ⚘وَ ابْعَثْهُ مَقَاماً مَحْمُوداً يَغْبِطُهُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ، و او را در جايگاه ستوده اي كه گذشتگان و آيندگان به آن رشك برند برانگيز⚘ 📚مفاتیح الجنان،صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی
به نیت مجید قربان خانی ۳۳ صدتا صلوات هدیه می کنیم
🌷🌷🌷🌷🌷 اگر خـواستی کنی، باید منتظر باشی! ولی اگر شدی ‌، دوان ‌دوان سمت شدن در راه می‌روی ! این خاصیت کسانی است که در فکر شدن هستند ...👌 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات 🌷 🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ ۱۹۱ *═✧❁﷽❁✧═* درمانگاه شلوغی بود. همه‌ی مراجعین و کارکنان برای تماشا🙄 از درمانگاه بیرون آمده بودند. نمی‌دانم🤔 ما را به چه عنوانی معرفی کرده بودند. بعضی از آنها با غیظ و غضب😠 و بعضی دیگر شاد و سرمست به ما خیره شده بودند. هرکس به درجه‌ی مستی‌اش مشتی، لگدی، سنگی به سمت ما پرتاب می‌کرد. آنها هم با ناسزا و دشنام ✊و رفتارهای ناپسند ما را بدرقه کردند. اما در میان این جمعیت آدم‌های محزون و متعجب هم بودند. نمی‌دانم آیا اسیر گرفتن چهار دختر، تا این حد می‌توانست افتخارآفرین باشد؟ این حجاب🧕 بیشتر از آنچه برایشان معنی دینی داشته باشد معنی سیاسی و استراتژیک داشت. فاطمه گفت: می‌خوای دکتر👩‍⚕ تو را هم ببینه؟ گفتم: نه، من همون چهار تا لوموتیل دلم را آروم کرده. حوصله‌ی سؤال و جواب ندارم☹️ فاطمه و مریم پیش دکتر رفتند. فاطمه که برگشت گفت: دکتر بیشتر از آنکه از وضعیت بیمار بپرسد مشتاق اخبار جنگ 📛است. مدام می‌پرسید شما را چرا گرفته‌اند؟ کجا گرفته‌اند؟ کِی گرفته‌اند❓ از اوضاع ایران می‌پرسید. بعد هم بدون اینکه از وضعیت مریم بپرسد به او سرم وصل کرد. یک ساعت⌚️ در آن درمانگاه منتظر بودیم. دکتر هر چند دقیقه یک‌بار سؤال جدیدی برایش مطرح می‌شد و دوباره فاطمه را سؤال‌پیچ می‌کرد. هنوز همه بیرون بودند و با همان فضاحتی که از ما استقبال کرده بودند بدرقه شدیم. حلیمه از برخورد مردم خیلی متأثر و مغموم شد. گریه کرد😭 و گفت: به چه گناهی با ما این‌گونه رفتار می‌کنند؟ بی‌حرمتی به این اندازه؟ مگر ما دو تا کشور مسلمان نیستیم؟ مگر ما خواهر دینی آنها نیستیم❓ فاطمه گفت: یادتون نره اینجا سرزمین کوفه و کربلا🕌ست. همان جایی که اهل بیت امام حسین (علیه السلام) را به اسیری در شهر چرخاندند و به آنها بی‌حرمتی کردند اگر به ما محبت💞 می‌کردند باید تعجب می‌کردیم. ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 🔜👉 ☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم ۸۸ ای محمد صلی الله علیه وآله; هرگز چشم خود را به نعمتهای مادی که به گروههایی از کفار داده ایم ندوز و از هدایت نشدن و ایمان نیاوردن مشرکان غمگین مباش و بالهای مهر و محبت خود را برای مومنان بگستر تا از پراکندگی و گزند دشمنان در امان باشند و گرمی محبت تو را دایما لمس کنند.
🍂می خواستم که قصّه حُسن تو سرکنم با این بهانه شام فراقت سحر کنم... 🍂پایان مگر برای شب انتظار نیست؟ جانم به لب رسید چه خاکی به سر کنم... تعجیل در فرج مولایمان صلوات
سلام مولای ما 🏝غم‌انگیزترین نقطه دنیا صبحی‌ست که بی یاد دوست آغاز شود. سلام صمیمی‌ترین رفیق🏝 ⚘وَ صَلِّ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، وَ وَارِثِ الْمُرْسَلِينَ، وَ قَائِدِ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ، وَ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ، وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعَالَمِينَ و بر علي امير مؤمنان و وارث رسولان و پيشواي نيكان با چهره هاي درخشان و سرور اوصياء و برهان پروردگار جهانيان درود فرست⚘ 📚مفاتیح الجنان،صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی
به نیت سیف الله شیعه زاده ۳۴ صدتا صلوات هدیه می کنیم
🌷🌷🌷🌷🌷 هر کس مهر امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری در دل نداشته باشد مطمئن باشد اگر در زمان یکی از امامان معصوم علیه السلام هم باشد مهر آنها را در دل نخواهد داشت👌 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات 🌷 🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏝ذی‌الحجّه بعد از این همه اتفاق زیبا فقط آمدن تو را کم دارد. تو بیایی و از این به بعد ذی‌الحجّه را نه فقط به خاطر «غدیر»، نه تنها برای «مباهله»، نه فقط برای نازل شدن «هَل اتی» و... بلکه برای آمدن تو نیز جشن بگیریم. 🏝بگذار قشنگ‌ترین حُسن ختامِ این سال قمری، آمدن تو باشد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ ۱۹۲ *═✧❁﷽❁✧═* هنوز یک ساعتی⌚️ از آنجا دور نشده بودیم که کنار یک قهوه‌خانه سرراهی توقف کردند. ما با قیافه‌های خسته و ژولیده و مریض🤕 هرچه اصرار کردیم که میل به هیچ غذایی نداریم و داخل ماشین می‌مانیم قبول نکردند و گفتند: لازم اتگعدن علی الطاولة حتی لو ما اتریدون لو تاکلن شی. (باید بیایید سر میز بنشینید، حتی اگر نخواهید چیزی بخورید👌) چند میز مستطیل شکل شش نفره در آن قهوه‌خانه‌ی فرسوده و کثیف چیده شده بود. ما چهار نفر در یک ضلع میز بغل هم و آن دو نفر در دو ضلع دیگر میز نشستند. چهار پرس غذا شبیه کباب 🍖بره روی میز گذاشتند. آن دو با ولع دهان باز می‌کردند و نمی‌دانم این لقمه‌ها را درسته به کجا می‌فرستادند😳 گاهی استخوانی را گاز می‌زدند و نیمه‌ی دیگر را تعارف می‌کردند. شبیه گرگ‌های🐺 آدمخوار بودند. بی‌اراده توجهم به آنها جلب شده بود. راستش ترسیده بودم😰 فاطمه که متوجه نگاه وحشت‌زده و خیره‌ی من شد، گفت: بی‌خیالشون شو. گفتم: می‌ترسم پرس بعدی‌شان ما باشیم، یا ما را به عنوان دسر بخورند😋 بعد از اینکه با فشار آب💦 لقمه‌های در راه مانده را به شکمبه‌های چرمی فرستادند، دست‌ها را به پشت سیبیل‌های خیس خود مالیدند و گفتند: - یالّا روحن. اسرعن. (یالّا بروید🚶‍♀ عجله کنید.) ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 👉 ☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️