ندبه هاے دلتنگے
🌹سهم #روز هفتاد_ویکم : نامه ۴۵ #نهج_البلاغه بند ۱ و ۲ ┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄ 📜 #نامه۴۵: نامه به عثمان بن
🌹سهم #روز هفتاد_ودوم : نامه ۴۵ #نهج_البلاغه ، بند ۳
┄┅═══✼🌿🌹🌿✼═══┅┄
📜 #نامه۴۵ : نامه به عثمان بن حُنیف
3⃣ امام و دنيای دنياپرستان
🔻ای دنيا از من دور شو مهارت را بر پشت تو نهاده و از چنگالهای تو رهایی يافتم و از دامهای تو نجات يافته و از لغزشگاههايت دوری گزيده ام، كجايند بزرگانی كه به بازيچه های خود فريبشان داده ای؟ كجايند امّتهایی كه با زر و زيورت آنها را فريفتی؟ كه اكنون در گورها گرفتارند و درون لحدها پنهان شده اند. ای دنيا به خدا سوگند، اگر شخصی ديدنی بودی و قالب حس كردنی داشتی حدود خدا را بر تو جاری می كردم، به جهت بندگانی كه آنها را با آرزوهايت فريب دادی و ملتهایی كه آنها را به هلاكت افكندی و قدرتمندانی كه آنها را تسليم نابودی كردی و هدف انواع بلاها قرار دادی كه ديگر راه پس و پيش ندارند اما هيهات كسی كه در لغزشگاه تو قدم گذارد سقوط خواهد كرد و آن كس كه بر امواج تو سوار شد غرق گرديد، كسی كه از دامهای تو رهایی یافت پيروز شد، آن كس كه از تو به سلامت گذشت نگران نيست كه جايگاهش تنگ است، زيرا دنيا در پيش او چونان روزی است كه گذشت. از برابر ديدگانم دور شو، سوگند به خدا، رام تو نگردم كه خوارم سازی و مهارم را به دست تو ندهم كه هر كجا خواهی مرا بكشانی به خدا سوگند، سوگندی كه تنها اراده خدا در آن است، چنان نفس خود را به رياضت وادارم كه به يك قرص نان، هرگاه بيابم شاد شود و به نمك به جای نان خورش قناعت كند و آنقدر از چشم ها اشك ريزم كه چونان چشمه ای خشك درآيد، و اشك چشم پايان پذيرد. آيا سزاوار است كه چرندگان فراوان بخورند و راحت بخوابند و گله گوسفندان پس از چرا كردن به آغل رو كنند و علی نيز از زاد و توشه خود بخورد و استراحت كند؟ چشمش روشن باد! كه پس از ساليان دراز چهار پايان رهاشده و گله های گوسفندان را الگو قرار دهد. خوشا به حال آنكس كه مسؤوليتهای واجب را در پيشگاه خدا به انجام رسانده و در راه خدا هرگونه سختی و تلخی را به جان خريده و به شب زنده داری پرداخته است و اگر خواب بر او چيره شود بر روی زمين خوابيده و كف دست را بالين خود قرار می دهد، در گروهی است كه ترس از معاد خواب را از چشمانشان ربوده و پهلو از بسترها گرفته و لبهايشان به ياد پروردگار در حركت و با استغفار طولانی گناهان را زدوده اند. (آنان حزب خداوندند و همانا حزب خدا رستگار است.)
┄┅═══✼🌿🌹🌿✼═══┅┄
🌷🌷🌷🌷🌷
من نمیدانم امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) کِی ظهور میکند!
نمیدانم هم که در دستگاه حضرت پذیرفته میشوم یا نه.
نمیدانم اگر قابل بودم و امام قبولم کرد،چه کاری در سپاهش بهم محول میکند.
برای همین است که دوست دارم همه کار از دستم بر بیاد که وقتی امام ظهور کرد و انشاءالله ما را در دستگاهش راه داد و کاری بهمان سپرد،آن روز سرخ و سفید نشوم و جلوی حضرت که؛
بلد نیستیم این دستور شما را اجرا کنیم.
زشت است آدم جلوی امامش کم بیاورد و بگویدازم بر نمیآید. آن وقت امام نمیگوید این همه سال که هی صبح تا شب، داشتی دعای فرج میخواندی، بهتر نبود کنارش میرفتی کار هم یادمیگرفتی که وقتی آمدم عصای دستم باشی؟!
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضرارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
ندبه هاے دلتنگے
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۲۶۴ *═✧❁﷽❁✧═* فقط ما جابه جا شده بودیم. بعداز چند رو
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۲۶۵
*═✧❁﷽❁✧═*
گویی همه ی این فریادها 🗣طی این یک سال و اندی در گلویمان حبس شده بود.ما تمام درد 🤕و رنجمان را فریاد می کردیم.
روح خسته مان دلتنگ💔 امام بود.برای ایران 🇮🇷بی تاب بودیم.
چندین ماه🌙 اسارت و حقارت و آزار تن،روحمان را آزرده کرده بود و به دنبال فرصتی برای فریاد🗣 بودیم.صدای ما بلندتر از هرصدایی بود که راهرو شنیده می شخد.اصلا هیچ برنامه ریزی قبلی در کارنبود❌
یکباره بعد از تلاوت قرآن حنجره هر چهارنفرمان باز و سینه مان از فریاد شکافته شد😳واکنش بعثی ها را نمی توانستیم پیش بینی کنیم.همچنان می خواندیم:خمینی ای امام ،خمینی ای امام👌ای مجاهد .ای مظهر شرف...
ناگهان در🚪 باز شد .آنقدر صدایمان بلند بود که این بار متوجه صدای وحشت آور چرخش کلید🔑 توی قفل نشدیم.ناگهان سه نگهبان را بالای سر خود دیدیم👀 که یکی از آنها قیس بود و دیگری عدنان و آن یکی آلن چولن.با کابل های چرمی که از داخل شان سیم های برق رد می شد.وارد سلول شدند و تا آنجا که قدرت داشتند به سر و تن ما زدند😥
فاصله بین ضربات آنقدر کم بودکه انگار هیچ ضربه ای به ضربه دیگر امان نمی داد.بی وقفه ضربه ها بر ما فرود می آمد و فحش و ناسزا بود که شنیدیم👂
هرکدامان گوشه ای گرفتار ضربات شلاق شده بودیم،حلیمه و مریم در قسمت حمام و توالت🚽 مثل حریفی که در گوشه ای از رینگ بوکس🥊 گرفتار شده باشد،و من و فاطمه در دو گوشه ی بیرونی .
جلادان گاهی جا عوض می کردند.مثل اینکه،داشتند دق دل🖤 چند ساله شان راخالی می کردند.با شدت گرفتن ضربات ،خون از دست و سرمان راه افتاده بود.بیشترین سهم کابل هایی که بر من فرود می آمد از طرف آلن چولن بود که خشمش 😡ماهیت مزورانه ی او را آشکار می کرد.همین طور که کف دست هایم را حائل سرم کرده بودم تا از شدت ضربه هایی که برسر و صورتم می کوبید کم کنم،یکباره کابل را از دستش کشیدم و تا انجا که قدرت داشتم به پاها 👣و هیکل او ضربه می زدم .
باورم نمی شد چقدر زورم زیاده شده بود😱و آخرین نفر بود که سلول را ترک کرد.وقتی در را بستند صدای جیغ و فریاد ما آرام شد هنوز صدای برادران شنیده می شد.شعار✊«الله اکبر،لااله الا الله» ،وزیر نفت را می شنیدیم که می گفت :»نصر من الله و فتح قریب« ،هرکس صدای منو می شنود جواب بده.و بقیه یکپارچه «و بشّرالمومنین »سر می دادند👌
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#سوره_مبارکه_سجده_آیه۲۲
اعراض از تذكّرات الهى، بالاترين ظلم به خود و جامعه است. «وَ مَنْ أَظْلَمُ»
2- خداوند، مؤمن و غير مؤمن را هر كدام به نحوى تذكّر مىدهد. «ذُكِّرُوا بِها خَرُّوا سُجَّداً»، «ذُكِّرَ بِآياتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ»
3- بىاعتنايى گنهكار به تذكّر، بدتر از گناه است. «ذُكِّرَ- أَعْرَضَ- أَظْلَمُ»
4- رحمان و رحيم بودن خداوند، با قهر او منافاتى ندارد. «إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ»
5- اعراض از آيات الهى جُرم است و مجرم در معرض انتقام الهى قرار دارد
6- تذكّر و محبّت كافى نيست، در مورد مجرمان، تنبيه و شدّت عمل لازم است.
#السلام_ایها_غریب
❣ #سلام_امام_زمانم❣
قسمتم نيست ببوسم قدمت را انگار
بر سر دوش بگيرم علمت را انگار
هر زمان غرق شدم در دل درياي گناه
ديدم از دور مي آيد کرمت را انگار
🤲اَللّٰهُمَّ عَجِّلِ لْوَلیِّکَ الْفَرَجْ🤲
#امام_زمان
╲\╭┓
╭❤️🍃
┗╯\╲