eitaa logo
ندبه هاے دلتنگے
291 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
952 ویدیو
3 فایل
بزرگتــرین گـــناه ما... ندیدن اشــڪ های اوست! اشــــڪ هایی ڪـــه او... برای دیدن گناهــان مـــا می‌ریزد!😔💔 ❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄ خـــادم ڪانال: اگر برای خداست .بگذارگمنام بمانم🍂
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ندبه هاے دلتنگے
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۲۶۴ *═✧❁﷽❁✧═* فقط ما جابه جا شده بودیم. بعداز چند رو
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ ۲۶۵ *═✧❁﷽❁✧═* گویی همه ی این فریادها 🗣طی این یک سال و اندی در گلویمان حبس شده بود.ما تمام درد 🤕و رنجمان را فریاد می کردیم. روح خسته مان دلتنگ💔 امام بود.برای ایران 🇮🇷بی تاب بودیم. چندین ماه🌙 اسارت و حقارت و آزار تن،روحمان را آزرده کرده بود و به دنبال فرصتی برای فریاد🗣 بودیم.صدای ما بلندتر از هرصدایی بود که راهرو شنیده می شخد.اصلا هیچ برنامه ریزی قبلی در کارنبود❌ یکباره بعد از تلاوت قرآن حنجره هر چهارنفرمان باز و سینه مان از فریاد شکافته شد😳واکنش بعثی ها را نمی توانستیم پیش بینی کنیم.همچنان می خواندیم:خمینی ای امام ،خمینی ای امام👌ای مجاهد .ای مظهر شرف... ناگهان در🚪 باز شد .آنقدر صدایمان بلند بود که این بار متوجه صدای وحشت آور چرخش کلید🔑 توی قفل نشدیم.ناگهان سه نگهبان را بالای سر خود دیدیم👀 که یکی از آنها قیس بود و دیگری عدنان و آن یکی آلن چولن.با کابل های چرمی که از داخل شان سیم های برق رد می شد.وارد سلول شدند و تا آنجا که قدرت داشتند به سر و تن ما زدند😥 فاصله بین ضربات آنقدر کم بودکه انگار هیچ ضربه ای به ضربه دیگر امان نمی داد.بی وقفه ضربه ها بر ما فرود می آمد و فحش و ناسزا بود که شنیدیم👂 هرکدامان گوشه ای گرفتار ضربات شلاق شده بودیم،حلیمه و مریم در قسمت حمام و توالت🚽 مثل حریفی که در گوشه ای از رینگ بوکس🥊 گرفتار شده باشد،و من و فاطمه در دو گوشه ی بیرونی . جلادان گاهی جا عوض می کردند.مثل اینکه،داشتند دق دل🖤 چند ساله شان راخالی می کردند.با شدت گرفتن ضربات ،خون از دست و سرمان راه افتاده بود.بیشترین سهم کابل هایی که بر من فرود می آمد از طرف آلن چولن بود که خشمش 😡ماهیت مزورانه ی او را آشکار می کرد.همین طور که کف دست هایم را حائل سرم کرده بودم تا از شدت ضربه هایی که برسر و صورتم می کوبید کم کنم،یکباره کابل را از دستش کشیدم و تا انجا که قدرت داشتم به پاها 👣و هیکل او ضربه می زدم . باورم نمی شد چقدر زورم زیاده شده بود😱و آخرین نفر بود که سلول را ترک کرد.وقتی در را بستند صدای جیغ و فریاد ما آرام شد هنوز صدای برادران شنیده می شد.شعار✊«الله اکبر،لااله الا الله» ،وزیر نفت را می شنیدیم که می گفت :»نصر من الله و فتح قریب« ،هرکس صدای منو می شنود جواب بده.و بقیه یکپارچه «و بشّرالمومنین »سر می دادند👌 ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 👉 ☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۲ اعراض از تذكّرات الهى، بالاترين ظلم به خود و جامعه است. «وَ مَنْ أَظْلَمُ» 2- خداوند، مؤمن و غير مؤمن را هر كدام به نحوى تذكّر مى‌دهد. «ذُكِّرُوا بِها خَرُّوا سُجَّداً»، «ذُكِّرَ بِآياتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ» 3- بى‌اعتنايى گنهكار به تذكّر، بدتر از گناه است. «ذُكِّرَ- أَعْرَضَ‌- أَظْلَمُ» 4- رحمان و رحيم بودن خداوند، با قهر او منافاتى ندارد. «إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ» 5- اعراض از آيات الهى جُرم است و مجرم در معرض انتقام الهى قرار دارد 6- تذكّر و محبّت كافى نيست، در مورد مجرمان، تنبيه و شدّت عمل لازم است.
❣ قسمتم نيست ببوسم قدمت را انگار بر سر دوش بگيرم علمت را انگار هر زمان غرق شدم در دل درياي گناه ديدم از دور مي آيد کرمت را انگار 🤲اَللّٰهُمَّ عَجِّلِ لْوَلیِّکَ الْفَرَجْ🤲 ╲\╭┓ ╭❤️🍃 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ندبه هاے دلتنگے
🌹سهم #روز هفتاد_ودوم : نامه ۴۵ #نهج_البلاغه ، بند ۳ ┄┅═══✼🌿🌹🌿✼═══┅┄ 📜 #نامه۴۵ : نامه به عثمان بن
🌹 سهم هفتاد_وسوم : از نامه ۴۴ تا نامه ۴۲ ┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄ 📜 ۴۴ : نامه به زياد بن ابيه هنگامی که خبر رسید معاویه به او نامه نوشته و به بهانه اینکه زیاد برادر معاویه است، می خواهد او را فریب دهد. 🔹 افشای توطئه معاويه نسبت به زياد 🔻اطلاع يافتم كه معاويه برای تو نامه ای نوشته تا عقل تو را بلغزاند و اراده تو را سست كند، از او بترس كه شيطان است و از پيش رو و پشت سر و از راست و چپ به سوی انسان می آيد تا در حال فراموشی، او را تسليم خود سازد و شعور و دركش را بربايد، آری ابوسفيان در زمان عمر بن خطاب ادعایی بدون انديشه و با وسوسه شيطان كرد كه نه نسبی را درست می كند و نه كسی با آن سزاوار ارث می شود. ادعا كننده مانند شتری بيگانه است كه در جمع شتران يك گله واردشده تا از آبشخور آب آنان بنوشد كه شتران او را از خود ندانسته و از جمع خود دور كنند. يا چونان ظرفی كه بر پالان مركبی آويزان پيوسته از اين سو بدان سو لرزان باشد. (وقتی زياد نامه را خواند گفت به پروردگار كعبه سوگند كه امام «علیه السلام» به آنچه در دل من می گذشت گواهی داد تا آنكه معاويه او را به همكاری دعوت كرد. "واغل" حيوانی است كه برای نوشيدن آب هجوم می آورد اما از شمار گلّه نيست و همواره ديگر شتران او را به عقب می رانند و "نوط مذبذب" ظرفی است كه به مركب می آويزند كه هميشه به اين سو و آن سو می جهد و در حال حركت لرزان است). ┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄ 📜 ۴۳ : نامه به مصقله بن هبيره شیبانی، فرماندار اردشیر خره (فیروز آباد) از شهرهای فارس ایران 🔹سخت گيری در مصرف بيت المال 🔻گزارشی از تو به من دادند كه اگر چنان كرده باشی، خدای خود را به خشم آوردی و امام خويش را نافرمانی كردی، خبر رسيد كه تو غنيمت مسلمانان را كه نيزه ها و اسبهاشان گرد آورده و با ريخته شدن خونهايشان به دست آمده، به اعرابی كه خويشاوندان تواند و تو را برگزيدند می بخشی، به خدایی كه دانه را شكافت و پديده ها را آفريد اگر اين گزارش درست باشد، در نزد من خوارشده و منزلت تو سبك گرديده است. پس حق پروردگارت را سبك مشمار و دنيای خود را با نابودی دين آباد نكن كه زيانكارترين انسانی، آگاه باش حق مسلمانانی كه نزد من يا پيش تو هستند در تقسيم بيت المال مساوی است، همه بايد به نزد من آيند و سهم خود را از من گيرند. ┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄ 📜 ۴۲ : نامه به عمر بن ابی سلمه مخزومی فرماندار بحرین، پس از نصب نعمان عجلان زرقی 🔹روش دلجویی در عزل و نصبها 🔻پس از ياد خدا و درود، همانا من نعمان ابن عجلان زرقی را به فرمانداری بحرين نصب كردم و بی آنكه سرزنشی و نكوهشی برای تو وجود داشته باشد تو را از فرمانداری آن سامان گرفتم كه تاكنون زمامداری را به نيكی انجام دادی و امانت را پرداختی، پس به سوی ما حركت كن بی آنکه مورد سوءظن قرار گرفته یا سرزنش شده یا متّهم بوده یا گنهکار باشی، كه تصميم دارم به سوی ستمگران شام حركت كنم، دوست دارم در اين جنگ با من باشی زيرا تو از دلاورانی هستی كه در جنگ با دشمن و برپا داشتن ستون دين از آنان ياری می طلبم. ان شاءالله ┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄
سلام مولای ما 🏝سرانجام یکی از همین روزهای نزدیک، در اوج رخ‌نمایی دلگیر پاییز... نسیم، عطر دل انگیز ظهورتان را به مشام جهان خواهد رسانید و ناگهان آسمان از بارش چشم نواز بنفشه ها پر خواهد شد و لبخند به چهره هایمان بازخواهد گشت... به همین زودی...به همین نزدیکی...🏝 ⚘اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى، وَ عَلِيٍّ الْمُرْتَضَى، وَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ، وَ الْحَسَنِ الرِّضَا، وَ الْحُسَيْنِ الْمُصَفَّى خدايا! درود فرست بر محمّد مصطفی، و علی مرتضی، و فاطمه زهرا، و حسن خشنود از قضا، و حسين پاك گشته⚘ 📚مفاتیح الجنان،صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی
🌷🌷🌷🌷🌷 جوان‌هااگربخواهندازدستِ‌شیطان‌ راحت شوند ‌عشق‌به‌شھادت‌رادروجود‌خودزنده‌ نگه ‌دارند'! -حاج‌حسین‌یکتا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات 🌷 🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷🕊🌷
ما‌منتظر‌لحظہ‌‌دیدار‌بھاریم آرام‌کنید‌این‌دلِ‌ طوفانے‌مارا... السَّلامُ‌عَلَيْكَ‌يَا حُجَّة‌اللّٰهِ‌فِى‌أَرْضِهِ✋🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا