eitaa logo
ندبه هاے دلتنگے
291 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
952 ویدیو
3 فایل
بزرگتــرین گـــناه ما... ندیدن اشــڪ های اوست! اشــــڪ هایی ڪـــه او... برای دیدن گناهــان مـــا می‌ریزد!😔💔 ❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄ خـــادم ڪانال: اگر برای خداست .بگذارگمنام بمانم🍂
مشاهده در ایتا
دانلود
ندبه هاے دلتنگے
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۴۰۶ *═✧❁﷽❁✧═* آن شب 🌃توی آن قبرستان سرد با مشتی از م
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ ۴۰۷ *═✧❁﷽❁✧═* - از بس مرده شسته همه رو مرده می بینه . مردک 😏یه جو غیرت و عاطفه نداره . حالا بگو ببینیم ما دوتائیم یا چهارتا ❓ بگو ببینم ما بزرگیم یا کوچیک ؟ حالا خوبه اختیار چند تا مرده رو دادن دستت ، اگه زنده ها رو می سپردن دستت چیکار می کردی❓ البته مرده شور پوست کلفت تر از این حرف ها بود و با وجود کتکی که خورده بود نمی خواست در 🚪را باز کند اما بالاخره با دست و صورت زخمی کلید🔑 انداخت و ما وارد اتاق شدیم . بوی سدر و کافور ، سرمای هوا ، بوی مرگ و جسد های ⚰که دور تا دور مان روی سکوها در ملحفه ای پیچیده شده بودند ما را به دنیای🌍 دیگری برد صورت هایمان مثل صورت مرده ها بی رنگ و بی رمق شده بود حتی مثل مرده ها به هم نگاه 👀می کردیم آنجا فقط مرده شور بود که نگاه و رنگ آدمیزاد داشت و به همه چیز عادی نگاه می کرد . نمی دانم از چه می ترسیدیم 😰 از دیدن مرده ها یا از نزدیک شدن به حقیقتی تلخ و بر ملا شدن دروغ جن گیرها و فالگیرها با تکه پاره شدن امیدهای مادرم هم می خواستیم و هم نمی توانستیم نمی دانستیم🤔 از کجا باید شروع کنیم ؟ از صورت از موها از دست ها ؟ جرأت شروع شناسایی را نداشتیم . مرده شور پرسید : - شما چطور خواهرتون رو از صورت نمی شناسید ؟ صورتش رو نگاه کنین . رحمان گفت : مثل اینکه حالت سر جاش اومده و دو باره دلت کتک می خواد ، آدم باید مرده شور باشه که جرأت نگاه کردن👀 به صورت جسد خواهرش رو داشته باشه . - در هر صورت یا از سر باید بشناسیدش یا از پا👣 - بالاخره یه حرف حسابی از دهنت در اومد. تنها چیز مشترک و شبیه به هم بین ما دوازده تا خواهر وبرادر ، انگشتان پاهای👣 مان بود ، که آقا همیشه در باره شان می گفت :« پنجه ها و انگشتاتون شبیه مرغ های🐔 پا کوتاه است . » مرده شور ملحفه را تا مچ پا بالا زد . پنجه های جسد بلند و کشیده بودند و کف پایش بیابان ترک خورده به رنگ سفید مهتابی لابه لای ترک ها خاک وچرک لانه کرده بود . من و رحمان هم زمان جوراب هایمان 🧦را در آوردیم . یک نگاه به پنجه ها و انگشتان خودمان می انداختم و یک نگاه به پنجه های بی جانی که بر سکو افتاده بود . نه ! هیچ شباهتی بین این پنجه و پنجه های ما نبود ❌ جرات پیدا کردم که مرده شور کفن را آرام از روی چهره جسد کنار بزند . چند قدم عقب تر رفتیم تا شاید ترکش حقیقت کمتر به ما آسیب بزند و ما کمتر بسوزیم . کفن که کنار رفت دختری🧕 را دیدم گندمگون ، با پیشانی بلند و ابروانی مشکی و کشیده و به هم پیوسته با دندان هایی که با فاصله از یکدیگر از میان لب های نیمه بازش پیدا بود . در کنار گونه اش زخمی عمیق توام با خون مردگی بود که جگر 💔آدم را پاره پاره می کرد . آن دختر با چهره ای معصوم و غریب ، تنها در گوشه ای از این خاک روی سکوی قبرستان افتاده بود . دلمان برای ابن دختر ، مادر ، پدر، برادر، خواهران و همه بستگانش کباب ❣شد . - نه این خواهر ما نیست ، این معصومه نیست ❌ نمی دانستیم خوشحال باشیم یا ناراحت . دچار احساسی متناقض شده بودیم . دوباره همدیگر را بغل🤗 کردیم و زار زار گریه کردیم . رحمان مرده شور را در آغوش گرفت و از او عذرخواهی🙏 کرد و گفت کاکا حلالمون کن ، خدا نصیب هیچ کافر و مسلمونی نکنه که خواهرش رو گم کنه و حتی جنازه شو هم پیدا نکنه ، نصیب گرگ🐺 بیابون نشه . عبدالله هم صد💴 تومان جیبش گذاشت و صورتش را بوسید و خداحافظی ✋کردیم . مرده شور گفت : - خب از اولش به جای کتک زدن ، سبیلمون را چرب می کردین بهتر نبود😍 ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 👉 ☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم ۲۷ آنهاست مالکیت و حاکمیت آسمانها و زمین از آن خداست, آن روز که قیامت بر پا می شود, اهل باطل زیان می بینند
هر که شد پابند عشقت در جهان از همه عالم ببرد ناگهان نام تو حاجت روایش می کند ای همه دار و ندار آسمان اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏝سلامی از ژرفای قلبم ... سلامی از ذره ذره‌ی وجودم ... سلامی سرشار از دلتنگی و امید و محبت ... سلامی لبريز از حسرت و فراق و مهر ... سلامی به وسعت آسمان.ها ... سلامی به بیکرانگی پرواز ... سلامی از مشتاقی چشم به‌راه و بی‌شکیب ... سلامی از فرزندی در انتظار پدر ... سلامی از من که عمری است دیده به راه دوخته‌ام ... یاد شما را در دل پرورانده‌ام ... سلام بر شما ای مهربان‌ترین پدر ... ای عزیزترین انیس ... ای آرزوترین بهار ...🏝
🏝امام حسن مجتبی علیه السلام: ای بندگان خدا، پرهیزگار باشید، و بدانید که هر کس پرهیزگار باشد خداوند او را به خوبی از فتنه‌ها و آزمایش‌ها برآورد و در کارش موفق سازد و اسباب هدایت او را فراهم نماید. تحف العقول، ص ۲۳۲ 🏝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🌷🌷🌷🌷 یا آل یهود قسم به خون های به ناحق ریخته شده از سرهایتان کوه خواهیم ساخت👌 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات 🌷 🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷🕊🌷
🌹سهم صد_وپانزدهم: خطبه ۱۹۲ بند ۱۲ تا ۱۵ ┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄ 📜 ۱۹۲ ، خطبه قاصعه 2️⃣1️⃣ تعصّب ورزيدن زشت و زيبا 🔻من در اعمال و رفتار جهانيان نظر دوختم، هيچ كس را نيافتم كه بدون علّت درباره چيزی تعصّب ورزد، جز با دليلی كه با آن ناآگاهان را بفريبد و يا برهانی آورد كه در عقل سفيهان نفوذ كند جز شما، زيرا در باره چيزی تعصّب می ورزيد كه نه علّتی دارد و نه سببی، ولی شيطان به خاطر اصل خلقت خود بر آدم (عليه السّلام) تعصّب ورزيد و آفرينش او را مورد سرزنش قرار داد و گفت «مرا از آتش و تو را از گل ساخته اند» و سرمايه داران فساد زده امّتها، برای داشتن نعمتهای فراوان تعصّب ورزيدند و گفتند: «ما صاحبان فرزندان و اموال فراوانيم و هرگز عذاب نخواهيم شد». پس اگر در تعصّب ورزيدن ناچاريد، برای اخلاق پسنديده، افعال نيكو و كارهای خوب تعصّب داشته باشيد. همان افعال و كرداری كه انسانهای با شخصيّت و شجاعان خاندان عرب و سران قبائل در آنها از يكديگر پيشی می گرفتند، يعنی اخلاق پسنديده، بردباری به هنگام خشم فراوان و كردار و رفتار زيبا و درست و خصلتهای نيكو پس تعصّب ورزيد در حمايت كردن از پناهندگان و همسايگان، وفاداری به عهد و پيمان، اطاعت كردن از نيكيها، سرپيچی از تكبّر و خود پسنديها، تلاش در جود و بخشش، خودداری از ستمكاری، بزرگ شمردن خون ريزی، انصاف داشتن با مردم، فروخوردن خشم، پرهيز از فساد در زمين، تا رستگار شويد. ┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄