eitaa logo
ندبه هاے دلتنگے
291 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
952 ویدیو
3 فایل
بزرگتــرین گـــناه ما... ندیدن اشــڪ های اوست! اشــــڪ هایی ڪـــه او... برای دیدن گناهــان مـــا می‌ریزد!😔💔 ❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄ خـــادم ڪانال: اگر برای خداست .بگذارگمنام بمانم🍂
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹سهم : خطبه ۱۹۲ بند ۱۲ تا ۱۵ ┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄ 📜 ۱۹۲، خطبه قاصعه 3️⃣1️⃣ علل پيروزی و شكست ملّتها 🔻از كيفرهایی كه بر اثر كردار بد و كارهای ناپسند بر امّتهای پيشين فرود آمد خود را حفظ كنيد و حالات گذشتگان را در خوبيها و سختيها به ياد آوريد و بترسيد كه همانند آنها باشيد پس آنگاه كه در زندگی گذشتگان مطالعه و انديشه می كنيد، عهده دار چيزی باشيد كه عامل عزّت آنان بود و دشمنان را از سر راهشان برداشت و سلامت و عافيت زندگی آنان را فراهم كرد و نعمتهای فراوان را در اختيارشان گذاشت و كرامت و شخصيّت به آنان بخشيد، كه از تفرقه و جدایی اجتناب كردند و بر وحدت و همدلی همّت گماشتند و يكديگر را به وحدت واداشته به آن سفارش كردند و از كارهایی كه پشت آنها را شكست و قدرت آنها را در هم كوبيد، چون كينه توزی با يكديگر، پركردن دلها از بخل و حسد به يكديگر پشت كردن و از هم بريدن و دست از ياری هم كشيدن، بپرهيزيد و در احوالات مؤمنان پيشين انديشه كنيد، كه چگونه در حال آزمايش و امتحان به سر بردند. آيا بيش از همه مشكلات بر دوش آنها نبود و آيا بيش از همه مردم در سختی و زحمت نبودند و آيا از همه مردم جهان بيشتر در تنگنا قرار نداشتند؟ فرعونهای زمان آنها را به بردگی كشاندند و همواره بدترين شكنجه ها را بر آنان وارد كردند و انواع تلخی ها را به كامشان ريختند، كه اين دوران ذلّت و هلاكت و مغلوب بودن، تداوم يافت نه راهی وجود داشت كه سرپيچی كنند و نه چاره ای كه از خود دفاع نمايند، تا آن كه خداوند تلاش و استقامت و بردباری در برابر ناملايمات آنها را در راه دوستی خود و قدرت تحمّل ناراحتيها را برای ترس از خويش مشاهده فرمود؛ آنان را از تنگناهای بلا و سختيها نجات داد و ذلّت آنان را به عزّت و بزرگواری و ترس آنها را به امنيّت تبديل فرمود و آنها را حاكم و زمامدار و پيشوای انسانها قرار داد و آن قدر كرامت و بزرگی از طرف خدا به آنها رسيد كه خيال آن را نيز در سر نمی پروراندند. پس انديشه كنيد كه چگونه بودند آنگاه كه وحدت اجتماعی داشتند. خواسته های آنان يكی، قلبهای آنان يكسان و دستهای آنان مدد كار يكديگر، شمشيرها ياری كننده، نگاهها به يك سو دوخته و اراده ها واحد و همسو بود آيا در آن حال مالك و سرپرست سراسر زمين نبودند و رهبر و پيشوای همه دنيا نشدند پس به پايان كار آنها نيز بنگريد، در آن هنگام كه به تفرقه و پراكندگی روی آوردند و مهربانی و دوستی آنان از بين رفت و سخن ها و دلهايشان گوناگون شد، از هم جدا شدند، به حزبها و گروه ها پيوستند، خداوند لباس كرامت خود را از تنشان بيرون آورد و نعمتهای فراوان شيرين را از آنها گرفت و داستان آنها در ميان شما عبرت انگيز باقی ماند. از حالات زندگی فرزندان اسماعيل پيامبر و فرزندان اسحاق پيامبر، فرزندان اسراييل «يعقوب» (كه درود بر آنان باد) عبرت گيريد. راستی چقدر حالات ملّتها با هم يكسان و در صفات و رفتارشان با يكديگر همانند است در احوالات آنها روزگاری كه از هم جدا و پراكنده بودند انديشه كنيد، زمانی كه پادشاهان كسری و قيصر بر آنان حكومت می كردند و آنها را از سرزمينهاي آباد، از كناره های دجله و فرات و از محيطهای سر سبز و خرّم دور كردند و به صحراهای كم گياه و بی آب و علف، محل وزش بادها و سرزمينهایی كه زندگی در آنجاها مشكل بود تبعيد كردند، آنان را در مكانهای نامناسب، مسكين و فقير، همنشين شتران ساختند، خانه هاشان پست ترين خانه ملّتها و سرزمين زندگيشان خشك ترين بيابانها بود، نه دعوت حقّی وجود داشت كه به آن روی آورند و پناهنده شوند و نه سايه محبّتی وجود داشت كه در عزّت آن زندگی كنند. حالات آنان دگرگون و قدرت آنان پراكنده و جمعيّت انبوهشان متفرّق بود. در بلایی سخت و در جهالتی فراگير فرو رفته بودند، دختران را زنده به گور و بتها را پرستش می كردند و قطع رابطه با خويشاوندان و غارتگريهای پياپی در ميانشان رواج يافته بود. ┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
🌹سهم صد_وپانزدهم: خطبه ۱۹۲ بند ۱۲ تا ۱۵ ┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄ 📜 ۱۹۲ ، خطبه قاصعه 4️⃣1️⃣ ره آورد بعثت پيامبر اسلام (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) 🔻حال به نعمتهای بزرگ الهی كه به هنگامه بعثت پيامبر اسلام (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) بر آنان فروريخت بنگريد، كه چگونه اطاعت آنان را با دين خود پيوند داد و با دعوتش آنها را به وحدت رساند. چگونه نعمتهای الهی بالهای كرامت خود را بر آنان گستراند و جويبارهای آسايش و رفاه بر ايشان روان ساخت و تمام بركات آيين حق آنها را در بر گرفت. در ميان نعمتها غرق گشتند و در خرّمی زندگانی شادمان شدند، امور اجتماعی آنان در سايه قدرت حكومت اسلام استوار شد و در پرتو عزّتی پايدار آرام گرفتند و به حكومتی پايدار رسيدند. آنگاه آنان حاكم و زمامدار جهان شدند و سلاطين روی زمين گرديدند و فرمانروای كسانی شدند كه در گذشته حاكم بودند و قوانين الهی را بر كسانی اجرا می كردند كه مجريان احكام بودند و در گذشته كسی قدرت در هم شكستن نيروی آنان را نداشت و هيچ كس خيال مبارزه با آنان را در سر نمی پروراند. 5️⃣1️⃣ علل نكوهش و سقوط كوفيان 🔻آگاه باشيد كه شما هم اكنون دست از رشته اطاعت كشيديد و با زنده كردن ارزشهای جاهليّت، دژ محكم الهی را در هم شكستيد، در حالیكه خداوند بر اين امّت اسلامی بر «وحدت و برادری» منّت گذارده بود، كه در سايه آن زندگی كنند، نعمتی بود كه هيچ ارزشی نمی توان همانند آن تصوّر كرد، زيرا از هر ارزشی گران قدرتر و از هر كرامتی والاتر بود. بدانيد كه پس از هجرت، دوباره چونان اعراب باديه نشين شده ايد و پس از وحدت و برادری به احزاب گوناگون تبديل گشته ايد، از اسلام تنها نام آن و از ايمان جز نشانی را نمی شناسيد شعار می دهيد: آتش آری ، ننگ هرگز! گويا می خواهيد اسلام را واژگون و پرده حرمتش را پاره كنيد و پيمانی را كه خدا برای حفظ حرمت مسلمين در زمين و عامل امنيّت و آرامش مردم قرار داد بشكنيد. همانا اگر شما به غير اسلام پناه بريد، كافران با شما نبرد خواهند كرد. آنگاه نه جبرئيل و نه ميكائيل، نه مهاجر و نه انصار، وجود ندارند كه شما را ياری دهند و چاره ای جز نبرد با شمشير نداريد تا خدا در ميان شما حكم نمايد. مردم از مثلهای قرآن در باره كسانی كه عذاب و كيفر شدند و روزهای سخت آنان و اسيبهای شديدی كه ديدند آگاهيد، پس وعده عذاب خدا را دور مپنداريد و به عذر اينكه آگاهی نداريد خود را گرفتار نسازيد و انتقام خدا را سبك و خود را از كيفر الهی ايمن مپنداريد، زيرا كه خدای سبحان مردم روزگاران گذشته را از رحمت خود دور نساخت مگر برای ترك امر به معروف و نهی از منكر. پس خدا بيخردان را برای نافرمانی و خردمندان را برای ترك باز داشتن ديگران از گناه لعنت كرد. آگاه باشيد شما رشته پيوند با اسلام را قطع و اجرای حدود الهی را تعطيل و احكام اسلام را به فراموشی سپرده ايد. ┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ندبه هاے دلتنگے
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۴۰۷ *═✧❁﷽❁✧═* - از بس مرده شسته همه رو مرده می بینه .
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ ۴۰۸ *═✧❁﷽❁✧═* هر بار که از این دست ماجراها پیش می آمد و دست خالی بر می گشتیم ، داغ دل💔 همه تازه می شد و داستان از نو شروع می شد . با آمدن بهار 1360 و رویش گل ها🌸 و سبز شدن درختان🌴 ، حال عجیبی به مادر دست داده بود . به درختانی که در زمستان خشک 🍂و بی برگ شده بودند و حالا با بادهای بهاری دوباره جوانه های سبز و شکوفه 🌹به بغل می گرفتند غبطه می خورد و می گفت : - خدایا قدرت و عظمتت را شکر😍، جلال و جبروتت را شکر، تو به باد🌬 ماموریت دادی به این شاخه های بی مقدار نفس دوباره بدهد تا حیات بگیرند و سبز و پر گل🌺 شوند ؛ پس من چی؟ دامن من را هم سبز کن ! گل و شکوفه من را هم به دامن برگردان . با بلبلان🐦 و مرغان دریا و زمین ، درد و دل ❤️می کرد و سراغ گل بی نشان را می گرفت . راه می رفت 🚶‍♀و می گفت اسم مرا بگذارید حیران . اگر کسی عزت صدایش می زد بر نمی گشت و جواب نمی داد ❌و می گفت من حیرانم . تابستان با بی بی و خاله ها به زیارت 🕌حضرت معصومه رفتند . بی بی می گفت - مادرتون از همون صحن اول حضرت رو صدا زد و خودش را به حضرت معرفی کرد ؛ خانم منو می شناسی✋ ، من حیرانم اومدم گدایی ، من از گدایی در خونه شما خجالت زده نیستم ، من دستم رو دراز می کنم🤲 تا جوابم رو بدی ، معصومه رو به اسم تو معصومه گذاشتم ، تو هم باید برش گردونی ... یک روز که در شلوغی صحن گم می شود خدّام حرم برای پیدا کردنش به اسم حیران صدایش🗣 می زدند . سردرگمی و پریشانی برای ما تبدیل به یک بیماری 🤕مزمن خانوادگی شده بود که شدت و ضعف داشت و در فصل های به خصوصی شدید تر می شد . مرتب فیلم🎥 و تصاویر مربوط به امداد گران را از صدا و سیما امانت می گرفتم و آنها را به دقت نگاه 👀می کردیم تا شاید ردپایی از تو پیدا کنیم . با شروع مهر،خاطره روزهای اول جنگ📛 مثل فیلم سینمایی از جلو چشم همگیمان می گذشت انگار همین دیروز بود . تمام شهر به جبهه شبیه شده بود . فقط نیروهای نظامی و امدادی در شهر مستقر بودند . ما باید خودمان را از این سر در گمی خلاص می کردیم👌 تنها جایی که نه تنها شب های جمعه بلکه هر روز رونق داشت بهشت شهدا🌷 بود . دیدن مزار شهدا و خانوادهایی که غریبانه ، بی مزار و نشان ، عزیزان شان را به خاک سپرده بودند و حتی فرصت عزاداری نداشتند ، زجر آور 😢بود . آنها همه شهدا🌷 را از خودشان می دانستند و شهدا فقط منسوب به خانواده شان نبودند . رفتن به گلزار شهداء تا حدودی مادر را از حیرانی و سرگردانی در می آورد . کنار مادرانی که بر سر مزار عزیزانشان😍 بودند می نشست و شکوه می کرد . باز خدا را رو شکر کنید🙏 که می دانید جگر گوشه تان کجاست و سنگ قبر داره و هر شب به دیدنش می آیید . می دانید خانه اش کجاست و کجا باید سراغش را بگیرید و بو بکشید . این حرف ها نشان می داد که مادر از گشتن خسته نشده اما حتی به پیدا کردن جنازه ات هم راضی است . وقتی به چشم دیدی که عزیزت😍 را زیر تلی از خاک پنهان کردند ، آن وقت مرگ برایت باور پذیر می شود . البته زمان پذیرش مرگ یک عزیز برای هر کس یک مدتی دارد . بعضی ها بلافاصله با مرگ کنار می آیند و بعضی دیرتر و عده ای هم هرگز این موضوع را نمی پذیرند ❌مادر گاهی ساعت ها کنار قبرهای بی نشان می نشست و می گفت : - من اینجا می نشینم شاید مادری دیگه در گوشه دیگه از این دنیا🌍 کنار قبر دخترم بشینه و او را از تنهایی در آورد . می گفتیم شاید یکی از این قبرهای بی نشان ، قبر معصومه باشد . می گفت : - نه مادر❗️ مادر بوی تن بی جان فرزندش را هم می شناسد . شما هنوز بچه اید و این چیزها را نمی دانید ❌هر چه بیشتر بگذرد قبر معطرتر می شود . و خاک بوی خدا را می گیرد . مادر خاک بچه اش را بهتر می شناسد 💯 ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد....👉 ☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم ۱۳ کسانی هستند که گفتند پروردگار ما الله است. سپس (در مقابل سختیها و گرفتاریها و دشمنیهای دشمنان خدا) استقامت به خرج دادند پس نه ترسی( از حوادث آینده) برای آنها هست و نه غمی( از گذشته) دارند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏝باران گرفته بازهوایم هواے توست درجاےجاے شهر پراز ردپاے توست دلتنگ جمڪرانم و دلواپس شما سه شنبه ها، پراز گریه هاے توست🏝 ⚘اللَّهُمَّ وَ لا تَسْلُبْنَا الْيَقِينَ لِطُولِ الْأَمَدِ فِي غَيْبَتِهِ وَ انْقِطَاعِ خَبَرِهِ عَنَّا وَ لا تُنْسِنَا ذِكْرَهُ وَ انْتِظَارَهُ وَ الْإِيمَانَ بِهِ وَ قُوَّةَ الْيَقِينِ فِي ظُهُورِهِ وَ الدُّعَاءَ لَهُ وَ الصَّلاةَ عَلَيْهِ خدایا به خاطر طولانی شدن غیبتش و قطع شدن خبرش، یقین را از ما مگیر، و یادش را به فراموشى مسپار، و همچنین انتظارش و ایمان به حضرتش و نیرومندى یقین به ظهورش، و دعا برایش، و درود بر حضرتش را از یاد ما مبر⚘ 📚مفاتیح الجنان،دعای عصر غیبت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️خوب نگاهم کن مولای من. برای روزی که به انتقام حسین علیه‌السلام به پا می‌خیزی شاید جایی به دردت بخورم! برای آن لحظه‌ای که با شعار «یالثارات الحسین» به کعبه تکیه می‌دهی شاید به کارت بیایم! مثل حبیب برای اینکه از تو بگویم، یا مثل زهیر برای آنکه خودم را سپر بلایت کنم، اصلا در میان یارانت حُرّ نمی‌خواهی؟ اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──