#تلنگر_شهدایی 🔸 از کجا به کجا رسیدیم!!! 🥀 شهید محمد امیری مقدم، به خاطر اینکه در حین عملیات دو تا از گلوله هاش به هدف نخورد، حلالیت خواست، و ۴۰۰ تومان از حقوقش را به سپاه برگرداند... اندکی تأمل.... •┈┈••••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈• 🆔 https://eitaa.com/nofoosmotmaene

#خاطره_شهید 🥀 شهید احمد علی #نیری 🎤 راوی: آیت الله حق شناس 🦋 به جز بنده و خادم مسجد، احمد علی هم کلید مسجد را داشت، من یک نیمه شب زود تر از ساعت نماز راهی مسجد شدم، به محض اینکه در را باز کردم، دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است. 🦋 من دیدم یک جوان در حال سجده است، اما نه روی زمین...! بلکه بین زمین و آسمان مشغول تسبیح حضرت حق است!!! من جلو رفتم و دیدم همین احمد آقای خودمان مشغول نماز است، بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد و گفت: تا زنده ام به کسی حرفی نزنید. •┈┈••••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈• 🆔 https://eitaa.com/nofoosmotmaene

#خاطره_شهید 🥀 شهید کمیل #قربانی 🎤 راوی نزدیکان شهید 🌷 گاهی تحمل وضعیت فرهنگی و محیط دانشگاه واقعا برایش سخت می شد، اما وظیفه اش درس خواندن و ارتقاء سطح علمی بود. 🌷 در کلاس که می نشست، نزدیکترین صندلی به استاد را انتخاب می کرد، یا سرش در کتاب بود یا نگاهش به استاد. 🌷 بین کلاس ها هم بیشتر وقت ها می رفت سر مزار شهدای گمنام، جز در موارد ضروری وارد محوطه دانشگاه نمی شد. 🌷 خوب یادمه که پیرزنی در همسایگی شان بود که به او خاله می گفتند، خاله هر کاری داشت به کمیل می گفت، و کمیل هم بی درنگ برایش انجام می داد، در رفت و آمد های خانه ی خاله یک بار هم نشد سرش را بالا بیاورد نگاهی به صورت او کند. 🌷 خاله چند باری به شوخی گفته بود: من جای مادربزرگ تو هستم چرا اینقدر سرت رو پایین می کنی..! کمیل اما اعتقاد داشت نامحرم نامحرم است، و هیچگاه نظر به صورت کسی نمی انداخت، پیر و جوان هم برایش تفاوتی نداشت. •┈┈••••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈• 🆔 https://eitaa.com/nofoosmotmaene

#پیام_شهید ♻️ شهید حسن #باقری: اگر خسته شدیم باید بدانیم کجای کار اشکال دارد و گرنه کار برای خدا که خستگی ندارد، لذت بخش است. •┈┈••••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈• 🆔 https://eitaa.com/nofoosmotmaene

#معرفی_شهید 🌷 طلبه شهيد سيد مهدي #هاشمي ☀️ تولد: ۹ فروردین ۱۳۴۷ 🥀 شهادت: ۱۰ خرداد ۱۳۶۵ 🔸 سمت: رزمنده 🌺 محل شهادت: مهران، ميمك 💐 گلزار مطهر: بجنورد، شيخ تيمور #نفوس_مطمئنه ۲۱۹ •┈┈••••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈• 🆔 https://eitaa.com/nofoosmotmaene

#زندگينامه 🥀 طلبه شهید سید مهدی هاشمی 🌕 شهید سید مهدی هاشمی فرزند اسدالله در تاریخ نهم فروردین ماه سال ۱۳۴۷ در خانواده ای مذهبی ومتدین در روستای عرب از توابع شهرستان بجنورد، استان خراسان شمالی دیده به جهان گشودند و از همان اوایل کودکی جان و دلش با اسلام ناب آشنا و عجین گردید. 🌕 وی دوران کودکی خود را تا سن هفت سالگی در کانون خانواده اش و با سختی ها و مشکلات فراوان گذراند و در سن هفت سالگی به دبستان رفت و تحصیلات ابتدایی خودش را در همان روستا به اتمام رسان، ضمن اینکه در عین تحصیل و هم در تابستان به کار و فعالیت در مزارع میگذارند. 🌕 وی سپس برای ادامه تحصیل به بجنورد آمد و سال اول راهنمایی را درمدرسه آیندگان به اتمام رساندند ولی تابستان همان سال به علت بیماری پدرشان به روستا برگشتند و چون پسر ارشد خانواده ایشان بودند در تمام کارها و مسئولیتها برعهده ایشان قرار گرفت. 🌕 ایشان چند سالی را در همان روستا به کار وتلاش پرداختند سپس در لبیک به فرمان امام (ره) در سن ۱۴ سالگی برای اولین بار به جبهه اعزام شدند و دو ماه را در جبهه حق جنگیدند و پس از دو ماه به روستایشان برگشتند و کمک حال خانواده خویش شدند. 🌕 دل ایشان به ساز چند ماه باز هم بی تاب جبهه و جنگ و شهادت را داشتند و به همین خاطر باز هم به جبهه اعزام شدند و این بار ۲ ماه را به عنوان بیسیمچی گذراند و پس از طی این دو ماه به زادگاهشان برگشتند و مدت ۶ ماه را در پاسگاه اسدلی بجنورد به عنوان نگهبان انبار مهمات گذراند، سپس برای سومین بار به جبهه رفتند و ۲ ماه را در توپخانه سپری کردند. 🌕 ایشان پس از بازگشت در سن ۱۷ سالگی در سال ۱۳۶۴ به حوزه علمیه امام صادق (ع) بجنورد واردشدند و باسعی و جدیت تمام به فراگرفتن درسهای حوزوی پرداختند و دروس حوزه را تا مقدماتی بمدت یک سال ادامه دادند. 🌕 سید مهدی هاشمی خود ساخته بود، فردی خوش ‌اخلاق، متین، ایثارگر و مخلص بود. 🌕 به پدر و مادرش بسیار احترام می‌گذاشت و امر به معروف و نهی از منکر به خصوص دعوت به نماز اول وقت از خصوصیات اخلاقی او بود. 🌕 علاقه ای خاص به امام زمان(عج) و امام خمینی (ره)و خاندان عصمت و طهارت داشت، و در مواقع بیکاری به برادر و خواهرانش درس ایمان و اخلاق می آموخت و آنها را در راه رسیدن به اهداف اسلامی هدایت می نمود، در مواقع مشکل و گرفتاری آنها را با خونسردی و لبخند حل می کرد و همیشه نه تنها درخانه اخلاق کاملا اسلامی را رعایت می کرد بلکه در میان مردم نیز همچنان با روحی پاک و با لبخند سخن می گفت. 🌕 سید مهدی در اجتماعات بیشتر شرکت داشتند در مسایل سیاسی راهنماییهایی را در جهت پیشبرد انقلاب ارائه داشته اند. 🌕 قبل از انقلاب با شعارهای اسلامی و در پخش اعلامیه های حضرت امام خمینی(ره) علیه رژیم شاه فعال بوده است و با بی حجابی از همان ابتدا مبارزه می کرد و همیشه ناراحت بود که چرا یک کشور به عنوان مسلمان اینچنین باید باشد. 🌕 و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به فعالیتهای اجتمای و سیاسی و فرهنگی خود ادامه می داد و مخالف گروهکها و ضد انقلابیون بود، وپیوسته می گفت با ضدانقلابیون وگروهکهای خدا نشناس باید با قاطعیت برخورد شود، و نباید گذاشت آنها وارد صحنه شوند. 🌕 و در یکی از اعزام هایش مجروح می شود، وبرای آخرین بارکه آهنگ میدان داشت، در خود شور و شوقی یافت که از نوع دیگر بود. 🌕 او با کوله باری از ایمان و ره توشه‌ای از صبر، با کمر بند همت و عزیمت پای در راه شهادت نهاد و برای مرتبه چهارم به جبهه رفت و پس از یک هفته از رفتنشان در منطقه مهران، قلاویزان در تاریخ ۱ خرداد ۶۵ در اثر اصابت ترکش به سر مبارکش آنچه که سالها آرزویش را داشتند رسیدند و شربت شهادت را نوشیدند و جان خویش را نثار جانان کردند، و پیکر پاکش در گلزار شهدای زادگاهش، روستای عرب شیخ به خاک سپرده می شود. •┈┈••••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈• 🆔 https://eitaa.com/nofoosmotmaene

#وصیتنامه 🥀 شهید سید مهدی هاشمی 🌕 خواهر جان! زينبوار بايد طاقت كني و زينبوار صبر كني، با مردم و دوستان من زينبوار برخورد كن. 🌕 مادرجان! تو هم كه همه چيز را خود ميداني من چه بگويم، يك كاري كنيد كه در قيامت پيش حضرت زهرا و حضرت زينب -سلام الله عليهما- خجالت نكشيم. 🌕 اي مادر مهربان و پدر گراميم سلام مرا بپذيريد و حلالم كنيد و مبادا در فقدان من گريه كنيد. 🌕 در بالاي منزل پرچم سبز و سياه سوار كنيد و افتخار كنيد كه فرزندتان در راه خدا به اين مقام بزرگي رسيده است. 🌕 و اي خواهر مسلمانم! تو نيز هم شكل زينبمان باشي و در راه خدا مبارزه كن. 🌕 اي برادر عزيم! راه خدا بهترين و برترين راهها است، پوينده و كوشنده باش و جاي مرا خالي نگذار. ديگر عرضي ندارم به جز سلامتي همه شما. •┈┈••••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈• 🆔 https://eitaa.com/nofoosmotmaene

#خاطره_شهید 🥀 شهید مرتضی #آوینی 🎤 راوی نزدیکان شهید 🍁 به نقاشی و نویسندگی خیلی علاقه داشت و خیلی چیز ها می نوشت، حتی یک کتاب هم قبل از انقلاب نوشته بود، که موضوعش در مورد ناراحتی مردم و فقر و تنگدستی بود ولی الان در دسترس نیست. 🍁 یادم هست از همان زمانی که به دانشکده می رفت در مورد این موضوعات حساس بود 🍁 یک روز زمستان وقتی از دانشکده به خانه آمده بود دیدم پالتوش همراهش نیست، پرسیدم پالتوت کجاست؟گفت:دادم به کسی، از این کار ها زیاد می کرد. 🍁 بچه های دانشگاه خیلی دوستش داشتند، و او هم برای همه احترام قائل بود و با همه دوست بود، چه دانشجویان دوره های بالاتر و چه با بچه های پایین تر، آدم ناشناخته ای نبود، بسیار انسان بود چرا که اصلا نسبت به بچه ها بی تفاوت نبود، مثلا اگه کسی مشکل مادی داشت یا مشکل احساسی داشت، مرتضی با او هم دردی و همفکری می کرد و سعی می کرد مشکلش رو حل کند. •┈┈••••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈• 🆔 https://eitaa.com/nofoosmotmaene

#خاطرات_جنگ 🔰 از شهدا الگو بگیریم. 🔸 سردار حاج یدالله #مواساتی: یک قائده و رسمی که اون موقع ها بینمون بود، این بود که هر شب قبل از خواب سوره ی واقعه رو می خوندیم. 🔸 خیلی سنت زیبا و خوبی بود، وقت خواب که می شد، می دیدی همه بچه ها قرآن به دست مشغول زمزمه اند ... آدم حظ می کرد. •┈┈••••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈• 🆔 https://eitaa.com/nofoosmotmaene

🎥 #کلیپ_تصویری 🔸 #پیام_امام 🥀 نطق شهدا بعد از شهادت باز می شود... •┈┈••••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈• 🆔 https://eitaa.com/nofoosmotmaene