1️⃣
❌آنچه در افغانستان می گذرد... / یک
این متن را فارغ از تحلیلهای روز بخوانید
👈🏻مقدمه اول)
- خواستگاه ایدئولوژی داعش و طالبان یکی است و فقط حوزه جغرافیا و عملکرد آنها متفاوت است.
🔸نکته اول)
ایدئولوژی طالبان با ایدئولوژی القاعده و داعش تفاوت چندانی ندارد. تنها تفاوت میان القاعده و داعش با طالبان در جغرافیای عملکردشان است. القاعده و داعش دنبال خلافت اسلامی هستند که فراتر از افغانستان است وکل دنیای اسلام را فرا میگیرد. این ایدهای است که ابتدا القاعده مطرح و پس از آن داعش در سوریه و عراق پیگیری کرد. بر اساس این ذهنیت معتقدند که هرکدام از کشورهای اسلامی جدا جدا تسخیر بشوند و به امارت اسلامی تبدیل شوند و از ادغام این امارات یک خلافت اسلامی تشکیل شود. حالا در مرحله بعد هم هدفشان این است که با جهان کفر وارد مبارزه شوند سپس خلافت اسلامی را در سراسر دنیا حاکم کنند.
حال ممکن است گفته شود که طالبان با داعش در مقطعی جنگ داشته و نباید این دو را با هم یکی دانست.
در جواب باید گفت، مشابه همین موقعیت را باید در سوریه جستجو کنیم، جائیکه منافع جبهه النصره و داعش با هم در تضاد و تقابل قرار گرفت و بر سر همین تقسیم منافع نزاعهای خونینی بین این دو گروهک تروریستی در خاک سوریه رخ داد.
حال آیا می توان گفت که ماهیت تکفیری و تروریستی النصره با جنگی که با داعش داشته است، از بین رفته است؟!
🔸نکته دوم)
این ذهنیتی است که در گروههای افراطگرای وهابی وجود دارد. اما طالبان یک تفاوت داردکه فقط به دنبال امارت اسلامی در افغانستان، ادعای جهانی ندارد. طالبان محلی است و آن گروههای دیگر جهانی هستند. به لحاظ ایدئولوژیک طالبان میتواند با گروههایی مانند داعش و القاعده هماهنگ عمل کند و اما به لحاظ تاکتیک و روشها، اینکه قدرت چگونه تقسیم شود با هم اختلافنظر دارند. در نتیجه این اختلافنظر در نقاطی که طالبان حوزه نفوذش است، اجازه نمیدهد که داعش در آنجا مسلط شود و موضع طالبان را تضعیف کند. به همین دلیل است که در گذشته گزارشهایی از درگیری و جنگ میان طالبان و داعش منتشر میشد. اما در جاهایی که طالبان مسلط نیست، طالبان میپذیرد که القاعده و داعش آنجا حضور داشته باشد و عملیات انجام دهد. به اضافه اینکه صحبتها و اخبار تایید نشدهای وجود دارد که مذاکرات پنهانی میان داعش و القاعده شکل گرفته است که داعش به رهبری ایمن الظواهری در القاعده بازگردد و دو گروه در هم ادغام شوند. یعنی شرایط به دوران پیش از اعلام خلافت بغدادی در موصل بازگردد و در جبهه خراسان داعش و القاعده دوباره در قالب یک گروه فعالیت کنند. طالبان ضلع سوم این اتحاد خواهد بود. القاعده که ازگذشته رابطه نزدیک و صمیمانهای با طالبان داشت و داعش هم همانگونه که گفتم جز اختلاف جغرافیایی از لحاظ ایدئولوژیک کاملا با طالبان اشتراک نظر دارد. درست است که طالبان و داعش بر سر سلطه بر مناطقی درون خاک افغانستان با هم اختلاف نظرهایی داشتند و حتی وارد جنگ با یکدیگر شدند اما به لحاظ فکری نهایتا میتوانند با هم کنار بیایند. آنچه واضح است، طالبان در نقاطی که داعش امکان عملیات دارد و در حوزه سلطه طالبان نیست این چراغ سبز را از طالبان گرفته است که اقدام به عملیات کند.
🔸ادامه دارد...
#سیدفخرالدین_موسوی
#جریان_شناسی
#اتفاقات_افغانستان
@nofoz_shenasi
2️⃣
❌آنچه در افغانستان می گذرد... / دوم
این متن را فارغ از تحلیلهای روز، بخوانید.
👈🏻مقدمه دوم)
بعد از مذاکرات چندباره طالبان با مقامات آمریکایی و همچنین مقامات دولتی افغانستان، این گروهک تروریستی راهحل سیاسی را نپذیرفتند و راهحل نظامی را در دستور کار خود قرار دادند.
همین ماه پیش بود که طالبان در هلمند، میدان وردک و بغلان جنگ شدیدی را آغاز کرد و اکنون هم اکثر مناطق افغانستان در چنگ طالبان قرار دارد و باید گفت با توجه به موقعیت فعلی طالبان، وضعیت امنیت شیعیان به شدت وخیم خواهد شد. نه تنها شیعیان بلکه اقوام شمالی و مجاهدین پیشین شمال هم در خطر خواهند بود.
اگر پیشروی نظامی طالبان به سمت پایتخت ادامه پیدا کند و فروپاشی دولت افغانستان اتفاق بیفتد، مجاهدین شمال و شیعیان راهی جز به دست گرفتن سلاح نخواهند داشت. شیعیان از همین الان مبارزات مسلحانه با گروههای تروریستی را آغاز کردهاند، احزاب شیعی و نیروهای مردمی شیعه تحت عنوان خیزش مردمی با طالبان مسلحانه مبارزه و سعی میکنند که اجازه ندهند طالبان به مناطق هزارهجات وارد شوند. اگر طالبان هدفشان این باشد که به استفاده از زور ادامه بدهند و امارت اسلامی را با استفاده از قدرت نظامی احیا کنند به نظر میرسد، نخستین اتفاق تجدید اتفاقی است که در آخر دولت نجیبالله رخ داد؛ یعنی ارتش و نیروهای امنیتی تجزیه قومی خواهند شد. این اتفاق خیلی محتمل است که در صورت سقوط دولت مرکزی افغانستان، بخشی از پشتونها به طالبان و تاجیک و ازبکها و هزارهها به مناطق قومی خودشان بپیوندند و نیروهای مسلح هر یک با قوم خودشان مسلحانه با طالبان مبارزه کنند. در چنین شرایطی افغانستان جنگ داخلی خونینی را تجربه خواهد کرد که با توجه به توازن قدرت در صورت وقوع چنین شرایطی، سرنوشتی جز تجزیه در انتظار طالبان نخواهد بود و دوکشور خراسان و پشتونستان در شمال و جنوب افغانستان تشکیل خواهد شد. این خطرناکترین وضعیتی است که اگر طالبان به راهحل سیاسی تن ندهد ممکن است پیش بیاید.
🔸ادامه دارد...
#سیدفخرالدین_موسوی
#جریان_شناسی
#اتفاقات_افغانستان
@nofoz_shenasi
3️⃣
❌آنچه در افغانستان می گذرد... /سوم
این متن را فارغ از تحلیلهای روز، بخوانید.
👈🏻مقدمه سوم)
🔸ظهور طالبانی جدید با فرمتی متفاوت!!
نوطالبان با طالبانی که در دهه 1990 قدرت را در اختیار داشت، تفاوت کرده است. وزیر امورخارجه طالبان در دهه 1990 وقتی عکس یاسر عرفات را دید، متعجبانه سوال میکرد که این فرد کیست؟ این تازه آگاهترین و جهاندیدهترین افراد طالبان بودند که تا این حد نسبت به مسائل دنیا بیگانه بودند. نمایندگان امروز طالبان سلیس به زبان انگلیسی صحبت میکردند، با اینترنت مخالفتی ندارند، تلویزیون نگاه میکنند، ماهواره نگاه میکنند؛ در حالی که در دهه 1990 همه دستگاههای تلویزیون را به خیابانها میریختند و آتش میزدند و فقط یک شبکه رادیویی رادیو شریعت اجازه فعالیت داشت که مسائل شرعی و اخبار داخلی را پخش میکرد. این طالب قطعا تفاوت دارد.
بحثی که امروز جریان دارد بحث قدرت است. وقتی بحث قدرت پیش میآید، طالبان حداکثر قدرت را میخواهند. میخواهند امارت اسلامی خودشان را احیا کنند. دیگران هم تمایلی ندارند که زیر بار این خواست طالبان بروند. بنابراین دو تا جناح در افغانستان شکل گرفتهاند که هر دو برای تسلط کامل بر قدرت با هم رقابت میکنند. طالبان میخواهد قدرت را به انحصار خودش در بیاورد، دولت و نیروهای حاکم فعلی میخواهند که قدرت را حفظ کنند. تا زمانی که امریکا و ناتو در افغانستان عملیات میکردند و قصد عقبنشینی نداشتند، این تحلیل درست بود که طالبان به زور نمیتوانند بر قدرت سلطه پیدا کنند. اما بعد از آغاز عقبنشینی امریکا از افغانستان و بخشهای محرمانهای در این تفاهم وجود دارد، دیگر نمیتوان اطمینان داشت که طالبان نمیتواند به صورت نظامی قدرت را در اختیار بگیرد. حتی این گمانه وجود دارد که ممکن است امریکاییها با طالبان به توافق رسیده باشند که قدرت را در افغانستان طالبانیزه بکنند.
چنین اقدامی چندان هم دور از اهداف استراتژیک امریکا نیست. اگر امریکا از افغانستان برود و طالبان و القاعده و داعش از رویارویی مستقیم با امریکا خلاص شوند، آنگاه چه کسی پیرامون آنها میماند؟ رقبای اصلی امریکا به اصلیترین هدفهای این گروههای تروریستی و افراطی تبدیل میشوند. شبهنظامیان نهضت اسلامی ترکستان شرقی استان سینکیانگ چین که تجربه جنگ در عراق و سوریه را کسب کردهاند و در داعش کارایی زیادی از خود نشان دادند و در سطح فرماندهان قرار داشتند با قدرت گرفتن طالبان و گروههای همفکرشان در افغانستان به یک دردسر بسیار جدی برای چین تبدیل میشوند. در آسیای میانه حزب احرار است، نهضت اسلامی ازبکستان، نهضت اسلامی تاجیکستان و نهضت اسلامی چچن فعال هستند که با قدرت یافتن طالبان میتوانند وارد اتحادی تازه شوند و حوزه امنیتی روسیه را تحت فشار قرار دهند. در آینده به سمت غرب افغانستان نفوذ کنند و ایران را تحت فشار قرار دهند. با چنین تحلیلی، هیچ بعید نیست که خروج امریکاییها اساسا زمینهای برای سلطه طالبان و گروههای همفکرش بر افغانستان برای رسیدن به اهداف ژئواستراتژیک باشد.
🔸ادامه دارد...
#سیدفخرالدین_موسوی
#جریان_شناسی
#اتفاقات_افغانستان
@nofoz_shenasi
4️⃣
❌آنچه در افغانستان می گذرد... /چهارم
این متن را فارغ از تحلیلهای روز، بخوانید.
👈🏻مقدمه چهارم)
🔸دولت افغانستان در طول 7 سال گذشته از زمان تشکیل دولت وحدت ملی تاکنون روز به روز ضعیفتر شده، سرزمینهای بیشتری را به طالبان واگذار کرده و پشتیبانی ملی از آن تضعیف شده است. با توجه به اینکه بسیاری از گروههای افغانستان مخالف سلطه طالبان بر قدرت هستند و آمادگی مبارزه با طالبان دارند، چرا شاهد یک نوع اتحاد و همکاری در میان جناحهای مختلف برای مقابله با طالبان نیستیم؟
در جواب باید گفت، واقعیت این است که در حال حاضر دو نیروی معارض در کابل با هم قدرت را در اختیار دارند. اشرف غنی، نماینده نیروهای لیبرال دموکرات است و عبدالله عبدالله نماینده شمالیها. تضاد میان این دوگروه بسیار است و تمام توافقهایی که تا حالا برای تقسیم قدرت مساوی میان آنها انجام شده است، هرگز عملی نشدهاند. ذهنیت موجود در میان قوم پشتون این است که سلطه بر افغانستان و دیگر اقوام این کشور، حق طبیعی آنان است. به لحاظ تاریخی 3 قرن است که جز دو دوره بسیار کوتاه، همواره کل قدرت در اختیار پشتونها بوده است. امروز هم چه اشرف غنی و چه طالبان، قدرت را حق طبیعی خود میدانند. بقیه قومیتها این را نمیپذیرند. در همین انتخابات سال 1398 هم صحبت از این بود که اگر اشرف غنی برای تقسیم قدرت رضایت ندهد هواداران عبدالله عبدالله در شمال دولت موازی تشکیل بدهند. اشرف غنی به گونهای برخورد میکند که چندان بهایی به قدرت اقوام دیگر نمیدهد. تضادها در افغانستان بالاست و اجازه نمیدهدکه دولت قدرتمندی به وجود بیاید که نیروهای امنیتی قدرتمند و ارتش و پلیس قدرتمند و هماهنگ داشته باشد. البته نباید فراموش کرد که ارتش و نیروهای امنیتی افغانستان همین الان هم جانفشانی میکنند و جنگ را آنها اداره میکنند. مدتهاست که نیروهای امریکایی و ناتو هیچگونه دخالتی در جنگ ندارند. اما اختلافات درون حاکمیت باعث میشود که فرماندهی و روحیه نیروهای نظامی تضعیف شود. به نظر میرسد که در این شرایط دولت مرکزی قدرتمندی در این شرایط و با این اختلافات امکان فعالیت و زمینهای برای متحد شدن گروههای سیاسی در افغانستان برای رویارویی با طالبان وجود ندارد.
🔸ادامه دارد...
#سیدفخرالدین_موسوی
#جریان_شناسی
#اتفاقات_افغانستان
@nofoz_shenasi
5️⃣
❌آنچه در افغانستان می گذرد... /پنجم
این متن را فارغ از تحلیلهای روز، بخوانید.
👈🏻مقدمه پنجم)
مرور بسیار کوتاه بر جنایات طالبان
این گروه افراطی در 10 اکتوبر سال 1994 میلادی در اوج جنگهای داخلی افغانستان به همکاری مستقیم استخبارات و ارتش پاکستان که در میان آنها شمار زیادی از عرب ها و پاکستانی ها موجود بود وارد منطقه سپین بولدک ولایت کندهار شدند.
گروه تندرو طالبان در26 سپتامبر1996 وارد کابل شدند و نخستین جنایت خویش را با کشتن عبدالعلی مزاری رهبر حزب وحدت اسلامی افعانستان و به گلوله بستن داکتر نجیب الله ، رئیس جمهور پیشین افغانستان و برادرش شاهپور احمد زی مرتکب شدند و جنازه دو برادر را در چهارراه آریانا در نزدیکی ارگ ریاست جمهوری افغانستان به نمایش گذاشتند.
بعد از آن که طالبان در کابل مستقر گردیدند وحشت آفرینی و دهشت گری های این گروه افزونی یافت و همه روزه بدون موجب شهروندان افغانستان را همه روزه با بهانه های مختلف به جرم نماز نخواندن ، اصلاح ریش و امثالهم روانۀ زندان ها می نمودند.
گروه طالبان علاوه بر این مظالم و جنایات خلاف تمام عرف های دیپلوماتیک و به فرمایش پاکستان و عربستان در 8 اگست 1998 وارد قنسولگری ایران در مزار شریف 10 دیپلمات و یک روزنامه نگار ایرانی را کشتند.
همچنین گروه تندرو طالبان در دورهٔ حاکمیت خود دست به کشتار هزاران تن از مردم بیگناه افغانستان دست زدند که از قتلعام مردم هزاره در ماه اگست سال 1998 در شهر مزار شریف و در فاصله سالهای 1999 تا سال 2001 در ولایتهای سرپل و بامیان نمونههای از جنایت های بزرگ طالبان می باشند.
طالبان نشان داده است که نه تنها هیچ ارزشی برای جان انسان ها قائل نیست، همانند داعش و تفکرات تکفیری آنها به فرمایش باداران خویش دو مجسمه بزرگ بودا(به طول هر کدام 56 متر) را در شهر بامیان و از بزرگترین آثار فرهنگی جهان بودند منفجر نمودند.
این دو مجسمه از سوی سازمان علمی فرهنگی یونسکو تنها آثار ثبت شده در فهرست ارزشمندترین آثار تاریخی جهان از افغانستان قرار داشت.
طالبان به اعدام دکتر نجیب ، کشتار دیپلومات های ایرانی، قتل عام مردم افغانستان و ویرانی مجسمه های بودا اکتفاء نکردند بلکه تاکستانهای سبز شمالی زمین را به دستور باداران خویش به آتش کشیده و حتی آن ها را از ریشه بیرون کردند.
حالا که بیش از دو دهه از آن همه فجایع دوران حاکمیت سیاه شان میگذرد گروه طالبان فکر می کنند که مردم افغانستان ظلم و بیرحمی این گروه را فراموش نموده و دو باره به حرفهای میان تهی شان باور می نمایند نه هرگز نه زیرا این گروه نه تنها در آن زمان بلکه پس از فروپاشی رژیم شان نیز با راه اندازی حملات بزدلانۀ انتحاری و خود کفانی تقریباً در تمام ولایت های افغانستان نشان داده اند که تا کدام سرحد برای بادارن منطقوی خویش وفادار اند.
🔸ادامه دارد...
#سیدفخرالدین_موسوی
#جریان_شناسی
#اتفاقات_افغانستان
@nofoz_shenasi
❌آنچه در افغانستان می گذرد... /ششم (پایانی)
این متن را فارغ از تحلیلهای روز، بخوانید.
👈🏻آمریکایی ها با اعلام خروج از افغانستان و پیش از آن با مذاکرات مختلف در دوحه و سایر جاها به این تصور دامن زدند که گویا سناریوی مشخصی برای آینده افغانستان نوشته شده است و فکر می کنند در افغانستان می شود با تکیه و کار بر یک گروه به پیروزی رسید. ساختار قومیتی و نژادی و حتی مذهبی افغانستان به گونه ای نیست که کشوری بتواند با یک گروه، گروه های دیگر را سرکوب کند و تحت اختیار خود درآورد.
👈🏻وقتی داعش سرنگون و نابود شد آمریکایی ها دخالت کردند و نیروهای زبده و فرماندهان داعش را به افغانستان منتقل کردند. رها شدن این پتانسیل در کوتاه مدت در افغانستان ناامن ایجاد ناامنی بیشتری می کند و سرریز این ناامنی مطالعه شده است و آمریکا می خواهد این ظرفیت را به کشورهای همسایه از جمله به ایران منتقل کند. در کوتاه مدت این احتمال می رود ولی در دراز مدت این کشیدن ضامن نارنجکی است که اگر منفجر شود تروریسم محل جدیدی برای رشد و توسعه پیدا می کند.
👈🏻 منافع جمهوری اسلامی ایران در وجود افغانستانی یکپارچه است (همانند استراتژی ما در دفاع از چین واحد در برابر زیاده خواهیهای مسلمانهای افراطی ، علی الخصوص آیغورها در چین) و هر تلاشی در مسیر جدایی طلبانه باید مورد مخالفت شدید ما باشد و سعی کنیم گرفتار سناریو های ساختگی آمریکا و روسیه نشویم. چرا که به نظر می رسد آمریکایی ها فکر می کنند اگر افغانستان را به حال خود بگذارند ناامنی در افغانستان به آنها کمک می کند. غافل از اینکه ناامنی در افغانستان هیچ کمکی به هیچ کشوری نمی کند.
❌و اما آخر کلام
ساختار قدرت در افغانستان به گونه ای است که هیچ کسی نمی تواند در مورد آینده افغانستان پیش بینی درازمدتی داشته باشد. یعنی جریان در افغانستان سیال است و بسیار بعید به نظر می رسد که روند طالبانیزه کردن افغانستان هم موفق باشد.
نکته بسیار مهم آن است که طالبان در کوتاه مدت چهره خشن طالبان قبلی را ادامه نخواهد داد و سعی می کند چهره ای آرامتر به نام حکومت اسلامی نشان بدهد ولی قطعا این چهره ماندگار نخواهد بود و به محض اینکه جای پای خود را سفت کند به چهره و روش طالبان قبلی و به دوره آغازین بر می گردند و به خشونت هایی باور نکردنی دست می زنند و معمولا در چنین مواقعی چشم بقیه دنیا بسته است.
👈🏻به همین دلیل اصلا نباید فریب شعار های ظاهری این گروه را خورد و باید سعی کرد تا هر گروهی به اندازه قدرت خود سهمی داشته باشد و افغانستان به شکل دموکراتیک و به طریقی که همه گروه ها سهم داشته باشند اداره شود.
در سطوح بالای نظام این توجه قطعا وجود دارد ولی در سطوح تبلیغاتی نگرانی زیادی از سمت ساده لوحان وجود دارد.
و در آخر باید گفت چهره ی جدید طالبان فقط یک ماسک موقت است که به زودی کنار خواهد رفت...
🔸پایان
#سیدفخرالدین_موسوی
#جریان_شناسی
#اتفاقات_افغانستان
@nofoz_shenasi