ناگهان چقدر زود دیر میشود...
چشم بر هم میزنی و میبینی، عمرت به سکانس آخر نزدیک شده.
امروز داشتم وسایل قدیم رو مرتب سازی میکردم که چشمم به این صفحه افتاد.
مربوط میشد به سال 83، یادواره شهید چمران...
گاهی تمام سعی و تلاشم اینه که خودم رو برگردونم به همان دوران پر از شور و شر و شب و روز نشناختنهای بی وقفه...
اما دنیا ما را با خود برد و برد و برد و چاره ای جز همراهی این سنگدل بیرحم نیست و باید همراهش بروی تا لحظه آخر که صدایت بزنند و بگویند دیگر بس است، برگرد به سوی ما...
انا لله و انا الیه راجعون...
#حسرت_نوشت
#سیدفخرالدین_موسوی
| يجاهدون في سبيل الله ولا يخافون لومة لائم |
💡شبکه نفوذ | سیدفخرالدین موسوی
🆔@nofoz_shenasi👈عضو شوید
♦️آرشیو پرونده ها (اینجا)
https://eitaa.com/parvandeha