حالا که بحث بچگیه باید بگم من واقعا بچگی تفکرات تباهی داشتم...
چون تن صدام بالا بود بهم میگفتن بلندگو قورت دادم..و من همیشه فکر میکردم چطوری تو دهنم جاش دادم؟چرا اصن همچین خاطره ای رو یادم نمیاد؟چرا کسی جلو مو نگرفت که قورتش ندم؟
به همون اندازه ای که آدم های سختی کشیده جذابنن آدمایی که به هیچ قیمتی حاضر نیستن سختی به خودشون بدن منزجر کننده
نقطه.
قرار نیست زود به نتیجه برسی همه موفقیت ها همه شادی های موندگار حاصل تدریج بودن
موفق خواهم شد؛نه فورا ولی قط..اصلا