#حضرت_عباس_علیه_السلام
◼️ درد و دل جگرسوز سیدالشهداء عَلَيْهِ السَّلَام در علقمه با قمر بنی هاشم علیه السلام
برخی از مقاتل، نوشته اند:
وقتی که سیدالشهدا در علقمه، در پی برادرش ابالفضل العباس علیه السلام می آمد، اینگونه فریاد برمی آورد:
أيْنَ اَخي؟ أيْنَ ساعِدِي؟ أيْنَ الْعَبّاس؟
▪️برادرم کجاست؟ بازوی دستم کجاست؟ عباسم کجاست؟
و وقتی که بر بالین برادر رسید، اینگونه خطاب کرد :
يا أخي! اَلآنَ قَلَّتْ حيلَتي، يا أخي! أنائِمٌ أنتَ و الْقَومُ يَظُنُّونَ إنّي جُبِنْتُ عَنِ الْقِتالِ،
▪️ای برادرم! الان دیگر بیچاره شدم. ای برادرم! تو اینجا آرمیدی و این جماعت گمان میکنند که من از جنگ می ترسم
يَعِزُّ عَلَيَّ أنْ أراكَ عَلىٰ الرَّمضاءِ مُرَمِّلاً بِدِمائِكَ، يا أخي! تَركْتَني وَحيداً، غَريباً بَينَ الْأعداءِ.
▪️به خدا بر من سخت است تو را بر ریگ و رمل بیابان آغشته به خون ببینم.
ای برادر! مرا تنها و غریب بین دشمنان و گذاشتی و رفتی؟!
📚وسیلة الدارین ص ٣١۵
◼️ سیدالشهدا علیه السلام از داغ ابالفضل علیه السلام آنقدر گریستند تا اینکه از هوش رفتند...
نوشته اند:
▪️وقتی که امام حسین علیه السلام برادرش را دید که به خاک و خون افتاده است، با صدای بلند فریاد زد:
ای وای برادرم! ای وای عباسم! ای وای پاره قلبم! به خدا بر من سخت است فراق تو.
و آن قدر گریست تا اینکه از هوش رفت.
📚 المنتخب،ج ۲ ص۴۴١
#شب_نهم #محرم💔
#حضرت_عباس_علیه_السلام
◼️ خدایا! عمویمان را به سلامت به ما برسان...
⚡️در نقلی آمده است:
خیمه ای مخصوص مشک های آب بود، حضرت عباس علیه السلام داخل آن خیمه شد و دید که اطفال حرم ، آن مشک های خالی ولی نَمدار را برداشته و شکم های خود را بر آن ها می گذارند تا از عطش آن ها کاسته شود.
به آن ها فرمود:
اکنون میروم و برای شما آب میآورم.
⚡️در نقلی دیگر آمده است:
چون حضرت عباس ناله طفلان را شنید، مشک را برداشت و به آن ها فرمود:
این قدر گریه نکنید بلکه دعا کنید من به سلامت برگشته و آب برای شما بیاورم.
پس آن طفل ها دست بلند کرده و عرض کردند:
بارالها! عموی مان عباس را صحیح و سالم به ما برسان که ما از تشنگی هلاک شدیم و جگر ما از عطش کباب شد...
📚تذکرة الشهداء ج١ص۵٨٨
📚چهره درخشان قمر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس ج١ص٢١١
#شب_نهم #محرم💔🥀
•┈••✾▪️🍂🥀🍂▪️✾••┈•
✔️ڪپےباذڪر صلوات بہنیتظہوࢪ🌤#امام_زمان
ߊَܠܠّܣُــܩَّ ࡃَܥܼـِّـܠܙ ܠِࡐَܠࡅِّ࡙ــܭَ ߊܠܦَــــܝَܥܼܢ🌤