کوه عصیان 2.mp3
زمان:
حجم:
4.16M
کوه عصیان به سر دوش کشیدم افسوس
لذت ترک گنه را نچشیدم افسوس
کرم و لطف تو چون سایه به دنبالم بود
من به دنبال دل خویش دویدم افسوس
تو مرا فاش به هنگام گنه می دیدی
من تو را دیدم و انگار ندیدم افسوس
تو مرا عفو نمودی که به نارم نبری
من ز عفو تو خجالت نکشیدم افسوس
تو گناهان مرا از همگان پوشاندی
من ز فعل بد خود پرده دریدم افسوس
خرمن عمر پراکنده شد و رفت به باد
منِ غفلت زده یک خوشه نچیدم افسوس
چشم دادی و ندیدم که ندیدم هیهات
گوش دادی نشنیدم نشنیدم افسوس
آشنا بودی و نشناختمت در همه عمر
که ز تو غیر تو را می طلبیدم افسوس
سازگار
#مناجات #نریمانی #سیدرضانریمانی
@nohematn
نامه ای از حیدر 1.mp3
زمان:
حجم:
5.25M
نامه ای از حیدر
برای مالک اشتر
این فرمانی است از بنده خدا به یار با وفا
جز حق نمی گوید والله علی مرتضی
خدمتِ به خلق است، بهترین عبادت
مردم تو هستند طالب عدالت
صبح و شب عبادت کنی
کعبه را زیارت کنی
به خدا نمی رسی مگر
خدمت بی منت کنی
مولا، مولا، مولا، امرنا بتقوى الله
نامه ای از مولا
برای همه دنیا
این دستوری است بنا به امر دین برای مسئولین
از طرف شخص شخیص امیرالمومنین
غصه تو باشد، غصه های مردم
در عمل بیا باش، خاک پای مردم
بر خدای سبحان قسم، خلف وعده یعنی ستم
در مسیر خدمت بمان، استوار و ثابت قدم
مولا، مولا، مولا امرنا بتقوى الله
حمید رمی
#امام_علی #سیدرضانریمانی #حمید_رمی
@nohematn
نکنه روبرومی 1.mp3
زمان:
حجم:
8.23M
نکنه روبرومی
خودتی یا عَمومی
نشناختمت هنوزم
خودت بگو کدومی
صورت نصفه نیمه
حال سرت وخیمه
به همه گفتم این سر
تموم زندگیمه
خوش اومدی بابا
خونه ی دخترت امشب
مهمونم شد سرت امشب
کنج خرابه
منو ببخش حالا
دخترت دیگه زیبا نیست
وقتی که دیگه بابا نیست
چطور بخوابه
منو زدن، منو زدن، دشمنت سرم ریخت
منو زدن، منو زدن، صورتم به هم ریخت
بابا حسین، بابا حسین، ای آروم جونم
سلام ای قرص ماهم
روشنی نگاهم
دم غروب همیشه
تو فکر قتلگاهم
نمیشنوم صداتو
هیچکی نداشت هواتو
پیراهنت رو بردن
عمامه و عباتو
اون لحظه فهمیدم
داره کارت تموم می شه
دست و پا می زدی پیش
چشای عمه
من خیلی ترسیدم
کاش می شد کاری می کردم
هم برای تو بابا هم
برای عمه
تو رو زدن، تو رو زدن نیزه ها و خنجر
تو رو زدن، تو رو زدن پیش چشم مادر
خونِ گلوتو دیدم
به صورتم کشیدم
رگاتو کی بریده
ای بابای شهیدم
رفتی و ازدحام شد
کار حرم تمام شد
قافله ی اسیری
راهی شهر شام شد
دروازه که وا شد
اومدن مردم شام و
پاره کردن لباسام و
قلبم ترک خورد
دروازه که و اشد
پر شدم از کبودی ها
پشتِ هم از یهودی ها
عمم کتک خورد
با سنگ و چوب صبح تا غروب افتادن به جونش
مردا زدن زن ها زدن بریده امونش
#شب_سوم #حضرت_رقیه #سیدرضانریمانی
@nohematn
حالا که داره.mp3
زمان:
حجم:
5.62M
حالا که داره می ذاره اثر حجاب تو
کمی نداره از خون شهید ثواب تو
تویی که چادر زهرا رو انتخاب کردی
اومده زینبش برای انتخاب تو
تو که زهرائیه عزتت
کی می دونه چیه قیمتت
بیا انصار رهبر باش
بذار هرچی میخوان بهت بگن
با کنایه عذابت بدن
ولی بین زنها سر باش
زهرائی شده کل باورت
با حیایی و زینب یاورت
یا زهرا مدد
شبیه مروارید توی صدف تو مستوری
همیشه از چشم هرزه آدما دوری
سلاح تو همین چادر مشکیته بانو
میشی مدافع حرم زینب اینجوری
بگو اینه همه ارزشم
بگو می خوام مدافع بشم
به نام نامی زینب
با حیا بهتره چادرت
حجاب برتره چادرت
که میشه حامی زینب
احیا می کنی اسم مادرو
راضی می کنی قلب حیدرو
یا حیدر مدد
رسیده موعدش تموم عقده هات واشه
دوباره چشم تو کبوترانه دریاشه
تو مشهدالرضا اون دلی رو که گم کردی
ایشالا کربلا یه شب جمعه پیدا شه
بگو آقا دلم لک زده
واسه ی پرچم گنبدِ
حرم حضرت عباس
بگو آقا منم اومدم
مثل خوبا بهت رو زدم
بخرم تا نگن تنهاست
چند شبه که تو رؤیام زائرم
آرزومه که کربلا برم
یا مولا حسین
#حجاب #چادرانه #سیدرضانریمانی
@nohematn
نکنه روبرومی 1.mp3
زمان:
حجم:
8.23M
نکنه روبرومی
خودتی یا عَمومی
نشناختمت هنوزم
خودت بگو کدومی
صورت نصفه نیمه
حال سرت وخیمه
به همه گفتم این سر
تموم زندگیمه
خوش اومدی بابا
خونه ی دخترت امشب
مهمونم شد سرت امشب
کنج خرابه
منو ببخش حالا
دخترت دیگه زیبا نیست
وقتی که دیگه بابا نیست
چطور بخوابه
منو زدن، منو زدن، دشمنت سرم ریخت
منو زدن، منو زدن، صورتم به هم ریخت
بابا حسین، بابا حسین، ای آروم جونم
سلام ای قرص ماهم
روشنی نگاهم
دم غروب همیشه
تو فکر قتلگاهم
نمیشنوم صداتو
هیچکی نداشت هواتو
پیراهنت رو بردن
عمامه و عباتو
اون لحظه فهمیدم
داره کارت تموم می شه
دست و پا می زدی پیش
چشای عمه
من خیلی ترسیدم
کاش می شد کاری می کردم
هم برای تو بابا هم
برای عمه
تو رو زدن، تو رو زدن نیزه ها و خنجر
تو رو زدن، تو رو زدن پیش چشم مادر
خونِ گلوتو دیدم
به صورتم کشیدم
رگاتو کی بریده
ای بابای شهیدم
رفتی و ازدحام شد
کار حرم تمام شد
قافله ی اسیری
راهی شهر شام شد
دروازه که وا شد
اومدن مردم شام و
پاره کردن لباسام و
قلبم ترک خورد
دروازه که و اشد
پر شدم از کبودی ها
پشتِ هم از یهودی ها
عمم کتک خورد
با سنگ و چوب صبح تا غروب افتادن به جونش
مردا زدن زن ها زدن بریده امونش
#شب_سوم #حضرت_رقیه #سیدرضانریمانی
@nohematn
نکنه روبرومی 1.mp3
زمان:
حجم:
8.23M
نکنه روبرومی
خودتی یا عَمومی
نشناختمت هنوزم
خودت بگو کدومی
صورت نصفه نیمه
حال سرت وخیمه
به همه گفتم این سر
تموم زندگیمه
خوش اومدی بابا
خونه ی دخترت امشب
مهمونم شد سرت امشب
کنج خرابه
منو ببخش حالا
دخترت دیگه زیبا نیست
وقتی که دیگه بابا نیست
چطور بخوابه
منو زدن، منو زدن، دشمنت سرم ریخت
منو زدن، منو زدن، صورتم به هم ریخت
بابا حسین، بابا حسین، ای آروم جونم
سلام ای قرص ماهم
روشنی نگاهم
دم غروب همیشه
تو فکر قتلگاهم
نمیشنوم صداتو
هیچکی نداشت هواتو
پیراهنت رو بردن
عمامه و عباتو
اون لحظه فهمیدم
داره کارت تموم می شه
دست و پا می زدی پیش
چشای عمه
من خیلی ترسیدم
کاش می شد کاری می کردم
هم برای تو بابا هم
برای عمه
تو رو زدن، تو رو زدن نیزه ها و خنجر
تو رو زدن، تو رو زدن پیش چشم مادر
خونِ گلوتو دیدم
به صورتم کشیدم
رگاتو کی بریده
ای بابای شهیدم
رفتی و ازدحام شد
کار حرم تمام شد
قافله ی اسیری
راهی شهر شام شد
دروازه که وا شد
اومدن مردم شام و
پاره کردن لباسام و
قلبم ترک خورد
دروازه که و اشد
پر شدم از کبودی ها
پشتِ هم از یهودی ها
عمم کتک خورد
با سنگ و چوب صبح تا غروب افتادن به جونش
مردا زدن زن ها زدن بریده امونش
#شب_سوم #حضرت_رقیه #سیدرضانریمانی
@nohematn
نکنه روبرومی 1.mp3
زمان:
حجم:
8.23M
نکنه روبرومی
خودتی یا عَمومی
نشناختمت هنوزم
خودت بگو کدومی
صورت نصفه نیمه
حال سرت وخیمه
به همه گفتم این سر
تموم زندگیمه
خوش اومدی بابا
خونه ی دخترت امشب
مهمونم شد سرت امشب
کنج خرابه
منو ببخش حالا
دخترت دیگه زیبا نیست
وقتی که دیگه بابا نیست
چطور بخوابه
منو زدن، منو زدن، دشمنت سرم ریخت
منو زدن، منو زدن، صورتم به هم ریخت
بابا حسین، بابا حسین، ای آروم جونم
سلام ای قرص ماهم
روشنی نگاهم
دم غروب همیشه
تو فکر قتلگاهم
نمیشنوم صداتو
هیچکی نداشت هواتو
پیراهنت رو بردن
عمامه و عباتو
اون لحظه فهمیدم
داره کارت تموم می شه
دست و پا می زدی پیش
چشای عمه
من خیلی ترسیدم
کاش می شد کاری می کردم
هم برای تو بابا هم
برای عمه
تو رو زدن، تو رو زدن نیزه ها و خنجر
تو رو زدن، تو رو زدن پیش چشم مادر
خونِ گلوتو دیدم
به صورتم کشیدم
رگاتو کی بریده
ای بابای شهیدم
رفتی و ازدحام شد
کار حرم تمام شد
قافله ی اسیری
راهی شهر شام شد
دروازه که وا شد
اومدن مردم شام و
پاره کردن لباسام و
قلبم ترک خورد
دروازه که و اشد
پر شدم از کبودی ها
پشتِ هم از یهودی ها
عمم کتک خورد
با سنگ و چوب صبح تا غروب افتادن به جونش
مردا زدن زن ها زدن بریده امونش
#شب_سوم #حضرت_رقیه #سیدرضانریمانی
@nohematn