👑#پادشاه_و...🌿
روزی 👑پادشاهی سالخورده که دو پسرش را در جنگ با دشمن از دست داده بود،😔
تصمیم گرفت برای خود 👑جانشینی انتخاب کند.
👑پادشاه تمام #جوانان شهر را جمع کرد
و به هر کدام دانه ی گیاهی داد
و از آنها خواست،
دانه را در یک گلدان بکارند
و 🌱گیاه رشد کرده را در روز معینی نزد او بیاورند.
علی یکی از آن جوان ها بود و تصمیم داشت تمام تلاش خود را برای 👑پادشاه شدن بکار گیرد،
بنابراین با تمام جدیت تلاش کرد تا دانه را پرورش دهد.
😟 ولی موفق نشد.
به این فکر افتاد که دانه را در آب و هوای دیگری پرورش دهد، به همین دلیل به ⛰کوهستان رفت و خاک آنجا را هم آزمایش کرد ولی موفق نشد.😔
علی حتی با کشاورزان دهکده های اطراف شهر مشورت کرد ولی همه این کارها بیفایده بود و نتوانست گیاه را پرورش دهد.☹️
بالاخره روز موعود فرا رسید. 🕒
همه جوان ها در #قصرپادشاه جمع شده
🌱و گیاه کوچک خودشان را در گلدان برای 👑پادشاه آورده بودند.
👑پادشاه به همه گلدان ها نگاه کرد.
وقتی نوبت به علی رسید،
پادشاه از او پرسید:
« پس گیاه تو کو؟»
علی ماجرا را برای 👑پادشاه تعریف کرد.
در این هنگام پادشاه دست علی را بالا برد
و او را جانشین خود اعلام کرد.
😠 همه جوانان اعتراض کردند.
👑پادشاه روی تخت نشست و گفت:
« این جوان درستکارترین جوان شهر است. من قبلاً همه دانه ها را در آب جوشانده بودم، بنابراین هیچ یک از دانه ها نمی بایست رشد می کردند.»
👑پادشاه ادامه داد:
« مردم به پادشاهی نیاز دارند که با آنها صادق باشد، نه پادشاهی که برای رسیدن به قدرت و حفظ آن به هر کار خلافی دست بزند.»
📣باصداقت و درستکاری به هر چه بخواهی می رسی.
💫نو+جوان انقلابی
@nojawnanglabe🇮🇷🇮🇷