#نماز
زمانی که به بلوغ رسیدم همیشه مقید به نماز بودم، یک روز صبح بدون دلیل از رخت خواب برای نماز بلند نشدم!
وقتی آفتاب طلوع کرد یکباره دیدم یک چیز سیاه از سقف اتاق، به کنار من افتاد!
با ترس از جا پریدم. با وحشتی که در صدایم بود پرسیدم تو که هستی؟ از جان من چه می خواهی؟
(او یک شیطان بود)گفت: من با تو هستم. هر وقت خدا را رها کنی پیش تو می آیم...
انما سلطانه علی الذین یتولونه
تسلط شیطان بر کسانی است که از او پیروی کنند...(قرآن کریم)
📗منبع : کتاب : بازگشت . تجربه نزدیک به مرگ. اثر گروه شهید هادی .
🕌خبرنگار ژاپنی پرسید:
شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟؟؟
شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمیجنگیم ما برای اسلام میجنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطـــر باشد.
این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. شیرودی آستین هایش را بالا زد.
چند نفر به زبان های مختلف از هم پرسیدند: کجا؟ خلبان شیرودی کجا میرود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده!
شیرودی همانطور که می رفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! صدای اذان می آید وقت #نماز است...
#شهید_علی_اکبر_شیرودی🌷
#از_شهدا_بیاموزیم ❣❣❣❣❣
📙منبع : کتاب : بر فراز آسمان. خاطرات شهید شیرودی. اثر گروه شهید هادی
🌼همسایه ما مرد خوبی بود. کاسب بود و مثل خیلی از مردم، خانواده دار👨👩👧👦 و صبح تا شب مشغول کار بود. به #نماز هم اهمیت می داد. اما مشکلی داشت.
🍂روی بدنش قوز داشت. خیلی از این بابت اذیت می شد. در جریان #تجربه نزدیک به مرگ، او را مشاهده کردم. مدتی از فوت او می گذشت. بدنش سالم بود. پرسیدم چه خبر⁉️
🌼گفت: زمانی که به این طرف آمدم، #ملائک الهی به استقبال من آمدند و مرا به این بهشت🌸 برزخی آوردند. آنها به جای پرداختن به بررسی اعمال، از من #معذرت خواهی کردند!
🍂تعجب کردم، برای چی از من عذر خواهی میکنندگفتند که شما در دنیا مشکل جسمی داشتی و درگیر گرفتاری و #سختی بودی، از این بابت از شما عذر می خواهیم. خداوند♥️ متعال به همین دلیل، با رحمت خود با شما برخورد کرد.
📙منبع : کتاب : نسیمی از ملکوت. اثر گروه شهید هادی .
پاورقی :
از مطالعه کنندگان عذرخواهی میکنم ، اگر تکراری هست .
چون برایم ، بسیار زیباست....دوباره در کانال گذاشتم .