#توقع_زیاد_داشتن
در زمانهای قدیم شخصی برای خرید #كنیز به بازار برده فروش ها رفت و مشغول گشت وتماشای حجرهها شد. به حجرهای رسید كه برده ای زیبا در آن برای فـروش بود و از صفـات نیک و توانایی های او هم نوشته بودند و در آخر هـم نوشته بودند ، اگر بهتر از این را هم بخواهید به حجرهی بعدی مراجعه فرمایید.
در حجره ی بعـد هم كنیزی را دید که با خصـوصیات خـوب و توانایی های زیاد در معـرض فروش بود، بالای سر اوهم همان جمله قبلی كه اگر بهتر از ایـن را می خواهید به #حجره بعدی مراجعه کنید. آن بندۀخدا كه حریص شده بود از حجره ای به حجره دیگر می رفت و برده ها را تماشا می نمود و در نهایت هم همان جمله را میدید
تا اینكه به حجره ای رسید كه هر چه در آن نگاه كرد برده ای ندید. فقط در گوشه حجره آینه ی تمام نمای بزرگی را نـهاده بـودند کـه خـودش را تمام و كمال در آینه می دید. دستی بر سر و رویـش كشیـد. چشمش بـه بالای آینه افتـاد. این جملـه بر بالای آینه نوشته شده بود: چرا این همه #توقع داری؟ قیافه خود را ببین و بعد قضاوت كن
به جمع ما بپیوندید در نکته های ناب
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
پسـری از مـادرش پرسـید:
چگـونـه می تـوانــم بــرای
خودم زنی لایق پیـدا کنـم
#مادر گـفت: نگــران پیـدا
کـردن زن لایق نبـاش روی
مردی لایق شدن تمرکز کن
حکایت خیلی از ماهـاست
که هنوز آدم لایقی نشدیم
دنبال همسـر خوب و لایق
می گردیم..!
همــون آدمی بـاش کــه از
همســرت #تـوقـع داری و
همـــون آدمــی بـاش کـــه
دوستداری همسرت باشه
❖ کانال نُکتِه هایِ ناب
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50