eitaa logo
نکته های ناب نوحه ، نکات ناب ، فاطمیه
6هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
19 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
روزی سلمان، اباذر را به مهمانی دعوت كرد و اباذر نيز دعوت سلمان را قبول نمود و به خانه وی رفت. هنگام صرف سلمان چند تكه نان خشك را از كيسه بيرون آورد و آن ها را تر كرد و جلوی اباذر گذاشت. هر دو با هم مشغول ميل غذا شدند. اباذر گفت: اگر اين نان نمك نيز داشت خوب بود. سلمان برخاست و از منزل بيرون آمد و آب خود را در مقابل مقداری نمك گرو گذاشت و برای اباذر نمك آورد. اباذر نمك را بر نان می پاشيد و هنگام خوردن می گفت: شكر و سپاس خدای را كه چنين صفت را به ما عنايت فرموده است. سلمان گفت: اگر قناعت داشتيم، ظرف آبم به گرو نمی رفت. بحارالانوار، جلد ۲۲ ، صفحه ۳۲۱ انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
کشتی در ساحل لنگر انداخت ، بارش بشکه‌های عسل بود. پیرزنی نزد تاجر آمد وظرف کوچکی که همراهش بود رو به بازرگان گرفت و گفت از تو می‌ خواهـم که این را برایم پر از عسل کنی. اما تاجر قبول نکرد وقتی پیرزن از آنجا رفت ، تاجر یکی از اطرافیان‌ را صدا زد و گفت آدرس پیرزن را پیدا کن و برایش‌ یک بشکه عسل ببر. جوان تعجب کرد و گفت از شما مقدار کمی عسل درخواست کرد نپـذیرفتی ولی الان به او یک کامل می دهی؟ تاجر گفت جوان او به اندازه خودش از مـن درخواست کرد و من در حد و اندازه خودم می بخشم... کاسه‌ی حوائج ما کوچک و کم عُمقند ، به اندازه‌ی سخاوتت بر من و دوستانم عطا کن که سخاوتمند تر از تو نمی شناسیم . آرزوهايتان را به دستان خدا بسپارید انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50