📖 #عُمرَم_آب_شد
سید مهدی قوام روزی از مجلس روضه سمت خانه برمی گردد ، می شنود شخصی داد میزند آی مردم بیایید یخ های منو بخرین، این همه سرمایه ی منه، سرمایه ام داره آب میشه و از بین میره. وقتی سید این صحنه را میبینه همه یخ های آن مرد را میخره و خودش هم میشینه کنار دست اون مرد یخ فروش شروع میکنه به گریه کردن. مرد یخ فروش می پرسد شما چرا گریه می کنید؟ سید میفرماد تو با این کارت درس بزرگی به من دادی. تو یخ هات داشت آب میشد این همه داد زدی گریه کردی. من چکار کنم که عمرم آب شد
انتشار مطالب نکته های ناب فقط با لینک کانال جایز است
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50