#نگاه_متفاوت_به_اطراف
از كوفی عنان دبير كل سابق سازمان ملل و برنده صلح نوبل سوال کردند: بهترين خاطره شما از دوران تحصيل چه بود
جواب داد: روزی #معلم علوم ما وارد كلاس شد و برگه ی سفيد رنگی را به تخته سياه چسباند. در وسط آن لكه ای با جوهر سياه نمايان بود ، معلم از شاگردان پرسيد: بچه ها در اين برگه چه میبينيد؟
همه جواب دادند: يك لكه سياه . معلم با #چهره ای انديشمندانه لحظاتی در مقابل تخته كلاس راه رفت و سپس با دست خود به اطراف لكه ی سياه اشاره كرد و گفت بچه ها چرا اين همه سفيدی اطراف لكه ی سياه را نديديد؟
كوفی عنان می گويد: از آن روز تلاش كردم اول سفيدی ، #خوبی ها ، نكات مثبت ، روشنايی ها را بنگرم. ما چطور می نگريم؟
🏴 نکته های ناب کـوتاه
@noktehayenabekotah
🔖
#اعتماد_به_نفس
#معلّم از دانشآموز سوالی کرد امّا او نتوانست جواب دهد ، همه او را تمسخر کردند . معلّم متوجّه شد که او اعتماد به نفس پایینی دارد
زنگ آخر وقتی همه رفتند معلّم ، او را صدا زد و به او برگه ای داد که بیت شعری روی آن بود و از او خواست آن بیت شعر را حفظ کرده و با هیچ کس در این مورد صحبت نکند
روز بعد ، معلّم همان بیت #شعر را روی تخته نوشت و به سرعت آن را پاک کرد و از بچّهها خواست هر کس توانسته شعر را سریع حفظ کند ، دستش را بالا ببرد
تنها کسی که دست خود را بالا برد و شعر را خواند همان دانش آموز بود. بچّهها از این که او توانسته در فرصت کم شعر را حفظ کند مات و مبهوت شدند. معلّم خواست برای او دست بزنند. معلّم هر روز این کار را تکرار میکرد و از بچّهها میخواست تشویقش کنند
دیگر کسی او را مسخره نمی کرد و دارای اعتماد به نفس شد و احساس کرد دیگر آن شخصی که همواره او را خِنگ مینامیدند ، نیست و تمام #تلاش خود را می کرد که همیشه احساس خوبِ برتر بودن و باهوش بودن را حفظ کند.
آن سال با معدّلی خوب قبول شد و به کلاس های بالاتر رفت . وارد #دانشگاه شد. مدرک دکترای فوق تخصص پزشکی گرفت و اکنون پدر پیوند کبد جهان است. منبع کتاب زندگی دکتر ملک حسینی
انتشار مطالب نکته های ناب فقط با لینک کانال جایز است
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
#مهربانیِ_صادقانه
قـرار بود پارچه ی کت و شلواری کـه به مدرسه هـدیه داده شده بود، میان شاگردان قرعه کشی شود. معلم گفت تا هرکس نامش را روی کاغذ بنویسد تا #قرعه کشی کنند
وقتی نام مصطفی از میان شـاگردان بیرون اومد، آقا #معلم هم خوشحال شد. برای اینکه مصطفی تازه پدرش رو از دست داده بود و وضعیت مالی خوبی هم نداشتند
زمانی که معلم با دقت به کاغـذهایی کـه اسامی بچـه ها روی اونها نـوشته شـده بـود نگاه کرد ، روی همـه ی آنها نوشته شده بود: مصطفی. #مهربانی های صادقانه کودکی هایمان را از یاد نبریم. کردار نیک تا ابد باقی می ماند
انتشار مطالب نکته های ناب فقط با لینک کانال جایز است
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
#معلم ما می گفت جاهای
خــالی را با کلمات مناسب
پر کنید! او فرامـوش کرده
بود بعضی از جاهای خالی
هــرگز پر نخواهد شد ...
پنج شنبه است، جای خالی
بسیاری پر نمی شـوند. جز
تکرار خاطره و #فاتحه ای
شـــادی روح همـه شهدا و
اموات صلواتی ختـم کنیم
❖ کانال نُکتِه هایِ ناب
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50