eitaa logo
نکته های ناب نوحه ، نکات ناب ، فاطمیه
6.1هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
19 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 
📖 شخص فقیر و پرخوری را به جرمی زندانی کردند. داخل زندان هم آرام نگرفت و متنبه نشد و به زور غذای زندانی ها را می گرفت و می خورد و آنقدر اذیت کرد تا بالاخره زندانی ها به قاضی شکایت بردند که نجات مان بده! این زندانی پرخور ، عاصی مان کرده و نمی گذارد یک وعده ی غذا از گلوی مان پایین برود. قاضی تحقیق کرد و فهمید که شخص فقیر اهل کار کردن نیست!! و زندان برای او یک بهشت کوچک است که در آن هم غذای فراوان هست و هم نیازی به کار کردن ندارد. لذا دستور داد او را از زندان بیرون انداختند و هرچه فقیر مفت خور اصرار کرد در زندان بماند ، قاضی قبول نکرد و برای آن که مردم هم به‌او باج ندهند و مفت خور مجبور شود کار کند دستور داد فقیر مفت خور رادر شهر بگردانند و جار بزنند که او فقیر است اما کسی به او نسیه ندهد ، وام ندهد ، امانت ندهد و خلاصه کمکی به مرد نکنند. به این ترتیب، ماموران مرد فقیر را روی شتر مردی هیزم شکن نشاندند و به هیزم فروش گفتند او را کوچه به کوچه بگرداند و جار بزند که ای مردم! این مرد را بشناسید. او فقیر است. به او وام ندهید. نسیه ندهید. داد و ستد نکنید. مفت خور است و کار هم ندارد. خوب نگاهش کنید. هیزم فروش راه افتاد واز صبح زود تا نیمه شب، فریاد زد و درباره مفت خور به مردم اعلام خطر کرد . شب که رسید هیزم فروش به مرد فقیر گفت همه امروز را به تو اختصاص دادم. مزد من و کرایه شتر را بده که بروم! فقیر مفت خور با خنده گفت تو خود نفهمیدی از صبح تا الان چی جار میزدی؟ الان همه شهر می‌دانند که من پول به کسی نمیدهم و توکه از صبح فریاد میزدی و به همه خبر میدادی به آنچه می گفتی فکر نمی کردی؟ چه بسا کسانی که نصیحت میکنند اما خود مانند هیزم فروش، به آنچه گفتند عمل نمی کنند. ┈┈┈┈┈┈┈┈┈ همراه ما باشید با نکته های ناب http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50