📖 #محبت_بی_دریغ
یادت باشد روی کمک هیچ کسی جز خدا حساب باز نکنی ، اوست که بی منت می بخشد ، اوست که بی انتها عطا می کند و اوست که عاشقانه و بی توقع حمایتت می کند.
هر زمان چشم امید به دست های دیگران داری جهان به واسطه همان افراد به تو ثابت می کند، کسی که منشاء عشق ، منبع اجابت و مقصد آرامش است را فراموش کرده ای و او خداست، او همانیست که محبتش بی دریغ است ، او همانیست که نه کینه ای دارد و نه منتی می گذارد و محبتش بی پایان است.
یادت باشد آنگاه که نیازمند دست کسی هستی به دستان عاشقش متصل شو و چشم هایت را بر هر کسی غیر از او ببند،
بدان که می بخشد ، بدان که لطفش پاک است، بدان که منتظر درخواست توست و هر چه بگویی اجابت می کند، و باور کن همان خدایی که به تو زندگی بخشید می تواند به تو ثروت، عشق، سلامتی و اعتبار ببخشد.
┈┈┈┈┈┈┈┈┈
همراه ما باشید با نکته های ناب
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
Momeni-32.mp3
3.97M
نجار باشی اهلبیت می گفت امام حسین خیلی هوای من رو داره ...
استاد سیدحسین مومنی
❖ کانال نُکتِه هایِ ناب
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 #جایگاه_ویژه_امام
زمانی که مأمون ، امام رضا علیه السلام را ولیعهد و خلیفه بعد از خود قرار داد، اطرافیان مأمون از کار خلیفه ناراضی بودند و می ترسیدند که خلافت از بنی عباس خارج شود و به بنی فاطمه بازگردد.
لذا کینه و نفرت از امام رضا علیه السلام داشتند و منتظر فرصت بری ابراز ین نفرت و کینه بودند؛ تا اینکه قرار گذاشتند امام رضا علیه السلام هرگاه وارد بر خلیفه می شود و خادمان پرده را کنار می زنند تا آن حضرت وارد شود، احدی به امام سلام نکند و به یشان احترام نگذارند و پرده را برندارند.
بعد از این تصمیم ، امام رضا علیه السلام طبق عادت روزانه وارد دالان شدند ، اما آنان برخلاف تصمیم خود ، ناخودآگاه پرده را کنار زدند تا امام عبور کند. آنها همدیگر را ملامت کردند که چرا پرده را کنار زده اند.
قرار شد که روز بعد چنین نکنند. روز بعد امام رضا علیه السلام وارد شد و بر وی سلام کردند؛ اما پرده را برنداشتند. در این هنگام باد شدیدی وزید و پرده را از حد معمول خود نیز بالاتر زد و امام وارد شد و هنگام خروج نیز همین اتفاق افتاد. آنان دانستند که امام نزد خداوند جایگاه ویژه ی دارد و سپس قرار گذاشتند که به آن حضرت خدمت کنند.
نور الابصار، صفحه ۲۴۴ ؛ جامع کرامات الاولیاء، جلد ۲ ، صفحه ۳۱۲؛ الاتحاف، بحب الاشراف، صفحه ۳۱۳
┈┈┈┈┈┈┈┈┈
همراه ما باشید با نکته های ناب
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
#امام_سجاد علیه السلام
غـلامی داشتنــد کـــه پای
گوسفنــدی را شکست. آقا
فرمــودند چرا چنین کاری
کردی؟
#غلام گـفت عمدا ، تا شما
را به خشم بی آورم . امام
فرمود مـن اکنون آن کسی
را به خشم می آورم که به
تـــو ایـن کار را #آموخت،
یعنی ابلیس را ، و بعد هم
غلام را آزاد کردند
❖ کانال نُکتِه هایِ ناب
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 #دیوانه_کیست؟
در شهر ما دیوانه ای زندگی می کند که همه او را دست می اندازند و در کوچه پس کوچه های شهر بازیچهٔ بچه ها قرار می گیرد.
روزی او را در کوچه ای دیدم که با کودکانی که او را ملعبهٔ خود قرار داده بودند با خنده و شادی بازی می کرد. او را به خانه بردم و پرسیدم: چرا کودکانی که تو را مسخره می کنند و به تو و حرف ها و کارهایت می خندند ، از خود نمیرانی؟
با خنده گفت: مگر دیوانه شده ام که بندگان خدا را از خود برانم در حالی که می توانم لبخند را به آنها هدیه دهم؟ مدتی در فکر فرو رفتم!
دوباره از او پرسیدم: قشنگترین و زشت ترین چیزی را که تا به حال دیده ای برایم تعریف کن. لیوان آبی که در اتاق بود را برداشت و سر کشید. با آستینِ لباسش را آبی که از دهانش شر کرده بود پاک کرد و گفت: قشنگترین چیزی که در تمام عمرم دیده ام لبخندی است که پدرم هنگام مرگ بر لب داشت.
و زشت ترین چیزی که دیده ام مراسم خاکسپاری پدرم بود که همه گریه کنان جسد را دفن می کردند. پرسیدم: چرا به نظر تو زشت بود؟ مگر مراسم خاکسپاری، بدون گریه هم میشود؟ گفت: مگر برای کسی که به مرگ لبخند زده است باید گریه کرد؟ و من از آن روز در این فکر هستم که آیا این مرد دیوانه است ، یا مردم شهر ما دیوانه اند که او را دیوانه می پندارند...؟
┈┈┈┈┈┈┈┈┈
همراه ما باشید با نکته های ناب
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
استاد بهشتی 5 ؛ تاثیر اذان و اقامه در گوش نوزاد بر علاقه به معنویت.mp3
3.88M
نوزاد که به دنیا میاد بهتره بگیم مثل شمش طلاست ...
حجه الاسلام بهشتی
❖ کانال نُکتِه هایِ ناب
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 #زمستان_سخت
سرخ پوستان از رييس جديد سوال کردند آيا زمستان سختی در پيش داریم؟ رييس قبيله که نمی دانست چه جوابی بدهد گفت برای احتياط برويد هيزم تهيه کنيد.
بعد پیش شخصی که وضع هوا را می دانست رفت و پرسید آقا امسال زمستان سردی در پيش داریم؟ پاسخ شنید اينطور به نظر می آید.
پس رييس دستور داد که بيشتر هيزم جمع آوری کنند، و بعد يک بار ديگر پیش او رفت و سوال کرد شما نظر قبلی تان را تأييد می کنيد؟
باز هم پاسخ شنید صد در صد.
رييس دستور داد همه سرخپوستان، تمام توانشان را برای جمع آوری هيزم بيشتر به کار ببرند.
سپس دوباره از آن شخص سوال کرد آقا شما مطمئن هستيد که امسال زمستان سردی در پيش است؟
این بار پاسخ شنید بگذار اين طور بگویم، سردترين زمستان در تاريخ معاصر. رييس پرسید اینها را از کجا میدانيد؟ گفت چون سرخ پوست ها دارند دیوانه وار هيزم جمع میکنند. برخی وقت ها ما خودمان مسبب وقايع اطرافمان هستيم.
┈┈┈┈┈┈┈┈┈
همراه ما باشید با نکته های ناب
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
#پنجشنبه است
و دوباره یاد می کنیم
از آنها که وقتشان
و مکانشان از ما جداست
یاد می کنیم از آنها
که دلتنگشان می شویم
#یاد می کنیم از آنها
که هنوز دوستشان داریم
یاد می کنیم از همه
شهدا و درگذشتگانمان
با #فاتحه ای و صلواتی
❖ کانال نُکتِه هایِ ناب
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 #تذکر_امام_هادی
سلیمان جعفری میگوید: امام هادی علیه السلام به من فرمودند: چرا نزد عبدالرحمن بن یعقوب می روی؟ عرض کردم: آقا او دایی من است
فرمودند: او در مورد خداوند حرف های بزرگی می زند؛ خداوند را به صفات محدود توصیف می کند حال آنکه خداوند از هر وصفی بالاتر است؛ پس تو یا با او هم نشین باش و دیگر نزد ما نیا! و یا هم نشین ما باش و عبدالرحمن را ترک کن!
عرض کردم: او هر چه می خواهد بگوید! از او چه ضرری به من می رسد وقتی من حرف های او را باور ندارم؟ حضرت فرمود: نمی ترسی عذابی بر او نازل شود و تو را هم در برگیرد؟
مگر خبر نداری کسی که خودش از اصحاب موسی علیه السلام بود و پدرش از اصحاب فرعون ؛ آن وقت که لشکر فرعون به حضرت موسی رسید ، آن مرد از ایشان جدا شد تا پدرش را نصیحت کند و او را به حضرت موسی ملحق کند ، پس پدرش می رفت و او با پدر بحث می کرد ؛ تا این که به کنار دریا رسیدند و هر دو غرق شدند. خبر به حضرت موسی علیه السلام رسید؛ فرمود: او در رحمت خداست ولی وقتی عذاب نازل شود ، کسی که نزدیک به گناهکار شده باشد هم، امنیت نخواهد داشت
منبع: کافی ، جلد ۲ ، صفحه ۳۷۴
┈┈┈┈┈┈┈┈┈
همراه ما باشید با نکته های ناب
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
AndroVid_join_6024_6999_00.mp3
3.16M
مقام چایی ریز جلسات سیدالشهدا علیه السلام ...
سید احمد دارستانی
❖ کانال نُکتِه هایِ ناب
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 #پول_قدرت_جمال
پسر بچه ای پرنده ی زيبايی داشت و به اون خیلی علاقه داشت ، حتی شب ها وقت خواب، قفسش رو كنار رختخواب میگذاشت و میخوابيد.
برادر و خواهرا كه از اين همه علاقه برادر به پرنده باخبر شده بودند، از او حسابی كار می كشيدند.
وقتی پسر خسته بود و نمیخواست كاری را انجام بدهد ، اون رو تهديد می كردند ، كه الان پرنده ات رو از قفس آزاد می کنیم و اون با التماس می گفت: كار که به پرنده ام نداشته باشيد. هر كاری بگيد انجام میدم. يک روز صبح برادرش اون رو صدا زد كه برود از چشمه آب بياورد ، که او با سختی و كسالت گفت : خسته هستم و خوابم می آید
برادرش گفت الان پرنده رو آزاد می كنم، پسرک آرام و با خونسردی گفت خودم ديشب پرنده رو آزادش كردم رفت، حالا برو بذار راحت بخوابم كه با آزادی اون خودم هم آزاد شدم.
اين حكايت خیلی از ماست.
تنها فرق در میان ما نوع پرندهایست كه به آن دلبسته ايم. پرنده بعضی پول، بعضی قدرت، برخی موقعيت، بعضی زيبایی و جمال، بعضی مدرک، هر كسی را به چيزی بسته اند و ترس از رها شدن از آن ، سبب شده تا ديگران و گاهی نفس خودمان از ما بيگاری كشيده و ما را رها نكنند.
┈┈┈┈┈┈┈┈┈
همراه ما باشید با نکته های ناب
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
درکدامین نخلستان هستی
و با دلدار خود به راز ونیاز
نشسته ای؟
درکدامین چاهسر فرو برده
و #راز_دل می گشایی؟
ای کاش می دانستیم بیت
الاحزانت را کجا برپا کرده
ای؟ #این_بقیه_الله ...
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50