eitaa logo
غـََ۪۪ٜ۪ٜؔٛٚؔؔٛٚؔمــڪـَ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ؔٛٚؔ͜͡دﮦ حـٜٜٜٜٜٜٜٜٖᬼـ̲ــ̲سـٜٜٜٜٜٜٜٜٖᬼـ̲ــ̲یــᬼـ̲ـٜٜٜٜٜٜٜٜٖᬼـ̲ــ̲ن
2.1هزار دنبال‌کننده
42.7هزار عکس
27.3هزار ویدیو
177 فایل
#تــــــــــــــــوجه👇👇👇 📚 کتاب هایی که قبل ازمرگ باید بخوانیم...👇✅ https://eitaa.com/joinchat/2373517458Cb099503ae7 #مدیر👇 @Hossein_hajivand تبلیغات 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2953183246Ce6d64e22a6
مشاهده در ایتا
دانلود
#شعر را کوتاه دوست دارم #موهای‌تو‌ را بلند ʝσɨŋ👇🏾 ┄┅┄┅┄✵↓⇝🖤⇜↓✵┄┅┄┅┄ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌⚘༻‌❣ @Axe_Porofil ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🪕♥️•• به‌شوق‌دیداررخت به هر طرف من میروم گرسوی‌مرگم‌خوانی‌ام‌باسازودَف‌من‌میروم -سکینه تاجمیری 𖧟 ♥️
👀♥️•• بارها پرسیده ای از نحوه ی دل دادنم..؛ چشم تودرچشم من،دیگرنمی دانم چه‌شد؛ -سیدرضاهاشمی 𖧟 ♥️
پروف و استوری 💚 ‌ مادری دارم بهتر از برگ درخت... ❥•═•↷ ℳaイŋɦaყ↬εkɦas ↶•═•❥ ₯↬☞ ⊰⸙ @Nolove3019⃟𖠄⊱ ⊂⇝❤️⇜⊃
😕💔•• تو مرا به خنده گفتی که هنوز دوستم داری چه دروغ دلنشینی چه فریب آشکاری .. -علی مقیمی 𖧟 ♥️
♥️🌱•• قُوتّی داد به فرهاد و به مجنون ضعفی هرکه را عشق ز راهی به سرِ دار برد... -حزین لاهیجی 𖧟 ♥️
زکوی دوست ، بادی بر من افتاد چه بادست این ، که رحمت ها بَروباد به من آورد از آن دلبر ، پیامی چنان شیرین ؛ که شوری در من افتاد بدو گفتم ، اگر آنجا روی باز دل غمگین ما را ، شادکن شاد بگویش ، بی تو او را نیم جانیست وگر در دست بودی ، می فرستاد دلِ چون مومش از مِهرت ، جدا نیست چو نقش از خاتَم و ، جوهر ز پولاد که یادِ بی فراموشیست ، اینجا وزآن جانب ؛ فراموشیست بی یاد چو جانِ او. ، دلِ شهری خرابست ز جورِ هجرت ای سلطانِ بی داد نگویم کز پری زادی و ، لیکن بدین خوبی ، نباشد آدمی زاد مرا شیرینی تو کشته و ،تو چو خسرو ، شادمان از مرگِ فرهاد...
دل می رود ز دستم، صاحب دلان خدا را دردا که راز پنهان، خواهد شد آشکارا کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز باشد که بازبینیم دیدار آشنا را ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا در حلقه ی گل و مل، خوش خواند دوش بلبل هات الصبوح هبوا یا ایها السکارا ای صاحب کرامت، شکرانه ی سلامت روزی تفقدی کن، درویش بی نوا را آسایش دو گیتی، تفسیر این دو حرف است با دوستان مروت، با دشمنان مدارا در کوی نیک نامی، ما را گذر ندادند گر تو نمی پسندی، تغییر کن قضا را آن تلخ وش که صوفی، اُم الخبائثش خواند اشهی لنا و احلی من قبله العذارا هنگام تنگدستی، در عیش کوش و مستی کاین کیمیای هستی، قارون کند گدا را سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد دلبر که در کف او، موم است سنگ خارا آیینه ی سکندر، جام می است بنگر تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا خوبان پارسی گو، بخشندگانِ عمرند ساقی بده بشارت رندان پارسا را حافظ به خود نپوشید این خرقه می آلود ای شیخ پاکدامن، معذور دار ما را
دل می رود ز دستم، صاحب دلان خدا را دردا که راز پنهان، خواهد شد آشکارا کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز باشد که بازبینیم دیدار آشنا را ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا در حلقه ی گل و مل، خوش خواند دوش بلبل هات الصبوح هبوا یا ایها السکارا ای صاحب کرامت، شکرانه ی سلامت روزی تفقدی کن، درویش بی نوا را آسایش دو گیتی، تفسیر این دو حرف است با دوستان مروت، با دشمنان مدارا در کوی نیک نامی، ما را گذر ندادند گر تو نمی پسندی، تغییر کن قضا را آن تلخ وش که صوفی، اُم الخبائثش خواند اشهی لنا و احلی من قبله العذارا هنگام تنگدستی، در عیش کوش و مستی کاین کیمیای هستی، قارون کند گدا را سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد دلبر که در کف او، موم است سنگ خارا آیینه ی سکندر، جام می است بنگر تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا خوبان پارسی گو، بخشندگانِ عمرند ساقی بده بشارت رندان پارسا را حافظ به خود نپوشید این خرقه می آلود ای شیخ پاکدامن، معذور دار ما را