eitaa logo
🌷نورالشهداء🌷
2.3هزار دنبال‌کننده
9هزار عکس
10.6هزار ویدیو
50 فایل
سلام با توکل به خداوند قادرمتعال، این کانال، باجهت گیری های دینی، اخلاقی، فرهنگی و نیز روشنگری های سیاسی و اجتماعی ایجاد، تادرخدمت مسلمانان ومردم عزیزمان باشد. توجه؛ ارسال و نشر مطالب کانال بهر شکلی مجاز است. التماس دعا شناسه مسئول کانال @mhp110
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 بسیار شنیدنی ، از دست ندید عزیزان 🖋 راه حل رفع فقر ، بهبودی بیمار و اولاد دار شدن از زبان مبارک (علیه السلام) 🌷نوراشهداء 🌷 https://eitaa.com/joinchat/3110863002C487adfb92f
7.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نماهنگ حج تهیدستان من آمدم من آمدم خندان و گریان آمدم دارالشفای من تویی سوی خراسان آمدم 🎙حجت اشرف زاده 🌷نوراشهداء 🌷 https://eitaa.com/joinchat/3110863002C487adfb92f
6.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊◍⃟♥️🕊 💐 عروس و داماد کارت دعوت فرستادن برای امام رضا ( ع ) و دعوتش کردن به عروسیشان ؛ حالا ببینید امام رضا برایشان چی کارکرده! 🌹السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام 🌷نورالشهداء 🌷 https://eitaa.com/joinchat/3110863002C487adfb92f
خاطره مشهد.mp3
2.58M
🎙 ✍خاطره‌ی مشهد ⬅️ خوشحالیم که خوش گذشت. 📌برگرفته از جلسه «زیارت با اجازه» 🌷نورالشهداء 🌷 https://eitaa.com/joinchat/3110863002C487adfb92f
25.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞نماهنگ| آئینه ی ایزدنما 🔸همخوانی اشعار فارسی و عربی در مدح حضرت امام رضا علیه السلام به همراه تصاویر ناب از حرم مطهر رضوی 📌اجرا: 💠گروه تواشیح بین المللی تسنیم💠 🚧تهیه شده در: 🎙استدیو قرآنی تسنیم 🏵به مناسبت ولادت با سعادت سلطان سریر ارتضا، حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام ⭕️کلیه مراحل ضبط صدا و تنظیم، تصویر برداری و تدوين این نماهنگ در مجموعه استدیو تخصصی قرآنی تسنیم انجام شده است. 🌷نورالشهداء 🌷 https://eitaa.com/joinchat/3110863002C487adfb92f
💠 👈عنایت حضرت امام رضا علیه السلام به سلمانی نیشابور 🔹هنگامی‌که امام رضا علیه السلام به سمت مرو می‌آمدند بعد از نیشابور به کاروانسرایی رسیدند و کاروان متوقف شد. بر اساس دستور مأمون، مأموران اجازه ارتباط‌گیری مردم با امام را نمی‌دادند تا اینکه پیرمردی عاشق امام رضا(علیه‌السلام) شغل و هنر خود را بهانه کرد تا امام زمان خویش را ببیند. او به بهانه اصلاح و آرایش سر و صورت امام رضا(علیه‌السلام) خود را به حضرت رساند و توفیق دیدار امام زمانش را به دست آورد و امام رخصت دادند و مشغول کار شد. پیرمرد سلمانی هنگام آرایش مو‌های امام، از اشتیاق دیدن آن حضرت صحبت می‌کرد که یک لحظه فکر کرد: «ای کاش از امام تقاضای اجرت کند» تا این فکر به ذهنش رسید، در همان لحظه امام رضا(علیه‌السلام) با اشاره به سنگی که به‌وسیله آن قیچی خود را تیز می‌کرد آن را تبدیل به طلا کردند. این پیرمرد بامعرفت به امام عرض کرد: ای امام رئوف، من [پشیمان شدم] اجرت دنیوی نمی‌خواهم، من صباحی بیش زنده نیستم؛ چرا که عمر خود را گذرانده‌ام! پیراهنی از شما می‌خواهم که با آن نماز خوانده‌اید و عبادت خدا را کرده‌اید تا کفنم باشد و خداوند به‌واسطه آن عذاب و فشار قبر را از من بردارد. امام رضا(علیه‌السلام) دستور دادند که یکی از لباس‌هایشان را به سلمانی بدهند، در این لحظه پیرمرد به ذهنش رسید تا درخواست دیگری داشته باشد پس گفت: ای مولا! من از سکرات موت می‌ترسم و بزرگواری کنید و لحظه مرگ در کنار من باشید که امام پذیرفتند. پیرمرد با خوشحالی لباس و وسایل سلمانی خود را بدون نگاه به سنگ طلا برداشت و خداحافظی کرد. آن حضرت فرمودند: سنگ طلایت را بردار ما آنچه را که دادیم پس نمی‌گیریم. (این خاندان، خاندان کرم هستند تا کسی را راضی نکنند دست از بخشش و کرم برنمی‌دارند مخصوصاً که لقب رضا(علیه‌السلام) را خداوند متعال به ایشان عنایت فرموده است.) 🔸روزی اطرافیان امام دیدند حضرت رضا(علیه‌السلام) فرمودند: «لبیک لبیک لبیک» و بعد از آن هرچه به دنبال آن حضرت گشتند ایشان را نیافتند تا اینکه آن حضرت آمد و ماجرای این پیرمرد سلمانی را تعریف کردند و فرمودند اکنون لحظه جان دادن او بود. من هم بر بالینش حاضر شدم تا به آسانی جان داد. همای سعادت، همائی واعظ، ص۱۱۵ 🌷نورالشهداء 🌷 https://eitaa.com/joinchat/3110863002C487adfb92f
🔘 کوتاه گوهر شاد یکی از زنان باحجاب بوده همیشه نقاب به صورت داشته و خیلی هم مذهبی بود. او می خواست در کنار حرم امام رضا (ع) مسجدى بنا کند . به همه کارگران و معماران اعلام کرد دستمزد شما را دو برابر مى دهم ولى شرطش این است که فقط با وضو کار کنید و در حال کار با یکدیگر مجادله و بد زبانى نکنید و با احترام رفتار کنید. او به کسانى که به وسیله حیوانات مصالح و بار به محل مسجد می‌آورند علاوه بر دستور قبلى گفت سر راه حیوانات آب و علوفه قرار دهید و این زبان بسته ها را نزنید و بگذارید هرجا که تشنه و گرسنه بودند آب و علف بخورند . بر آنها بار سنگین نزنید و آنها را اذیت نکنید . اما من مزد شما را دو برابر مى دهم .. گوهرشاد هر روز به سرکشی کارگران به مسجد میرفت؛ روزى طبق معمول براى سرکشى کارها به محل مسجد رفت بود در اثر باد مقنعه و حجاب او کمى کنار رفت و یک کارگر جوانى چهره او را دید . جوان بیچاره دل از کف داد و عشق گوهرشاد صبر و طاقت از او ربود تا آنجا که بیمار شد و بیمارى او را به مرگ نزدیک کرد. چند روزی بود که به سر کار نمی رفت و گوهر شاد حال او را جویا شد . به او خبر دادند جوان بیمار شده لذا به عیادت او رفت.. چند روز گذشت و روز به روز حال جوان بدتر میشد. مادرش که احتمال از دست رفتن فرزند را جدى دید تصمیم گرفت جریان را به گوش ملکه گوهرشاد برساند . وگفت اگر جان خودم را هم از دست بدهم مهم نیست. او موضوع را به گوهرشاد گفت و منتظر عکس العمل گوهرشاد بود. ملکه بعد از شنیدن این حرف با خوشرویى گفت: این که مهم نیست چرا زودتر به من نگفتید تا از ناراحتى یک بنده خدا جلوگیرى کنیم؟ و به مادرش گفت برو به پسرت بگو من براى ازدواج با تو آماده هستم ولى قبل از آن باید دو کار صورت بگیرد . یکى اینکه مهر من چهل روز اعتکاف توست در این مسجد تازه ساز . اگر قبول دارى به مسجد برو و تا چهل روز فقط نماز و عبادت خدا را به جاى آور. و شرط دیگر این است که بعد از آماده شدن تو . من باید از شوهرم طلاق بگیرم . حال اگر تو شرط را مى پذیرى کار خود را شروع کن. جوان عاشق وقتى پیغام گوهر شاد را شنید از این مژده درمان شد و گفت چهل روز که چیزى نیست اگر چهل سال هم بگویى حاضرم . جوان رفت و مشغول نماز در مسجد شد به امید اینکه پاداش نماز هایش ازدواج و وصال همسری زیبا بنام گوهرشاد باشد . روز چهلم گوهر شاد قاصدى فرستاد تا از حال جوان خبر بگیرد تا اگر آماده است او هم آماده طلاق باشد . قاصد به جوان گفت فردا چهل روز تو تمام مى شود و ملکه منتظر است تا اگر تو آماده هستى او هم شرط خود را انجام دهد . جوان عاشق که ابتدا با عشق گوهرشاد به نماز پرداخته و حالا پس از چهل روز حلاوت نماز کام او را شیرین کرده بود جواب داد : به گوهر شاد خانم بگوید اولا از شما ممنونم و دوم اینکه من دیگر نیازى به ازدواج با شما ندارم. قاصد گفت منظورت چیست؟ مگر تو عاشق گوهرشاد نبودى ؟؟ جوان گفت آنوقت که عشق گوهرشاد من را بیمار و بى تاب کرد هنوز با معشوق حقیقى آشنا نشده بودم ، ولى اکنون دلم به عشق خدا مى تپد و جز او معشوقى نمى خواهم . من با خدا مانوس شدم و فقط با او آرام میگیرم. اما از گوهر شاد هم ممنون هستم که مرا با خداوند آشنا کرد و او باعت شد تا معشوق حقیقى را پیدا کنم . و آن جوان شد اولین پیش نماز مسجد گوهر شاد و کم کم مطالعات و درسش را ادامه داد و شد یک فقیه کامل و او کسی نیست جز آیت اله شیخ محمد صادق همدانی. گوهرشاد خانم(همسر شاهرخ میرزا و عروس امیر تیمور گورکانی) سازنده ی مسجد معروف گوهرشاد مشهد است . 🌷نورالشهداء 🌷 https://eitaa.com/joinchat/3110863002C487adfb92f
Molodi Reza Reza.mp3
5.2M
🌸السلام علیک یاعلی‌‌ ابن موسی‌الرضا🌸 ✅سرود خاطره انگیز علیه السلام دوست دارم نگات کنم توهم منو نگا کنی 🌷نورالشهداء 🌷 https://eitaa.com/joinchat/3110863002C487adfb92f
13.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
السلام علیک یا امام الرئوف اگر دلتان شکست و اشک‌تون جاریْ شد برای فرج دعا کنید. لطف علیه السلام به 🤲خانم بیکار شده. 🌷نورالشهداء 🌷 https://eitaa.com/joinchat/3110863002C487adfb92f
11.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یا امام الرئوف🤲 بخشیده شدن یک جوان اعدامی پای چوبه دار به ضمانت علیه السلام😭😭😭 🌺خاطره یکی از خدام حرم رضوی به زبان صابر خراسانی در جمع تعدادی از زندانیان. 🌷نورالشهداء 🌷 https://eitaa.com/joinchat/3110863002C487adfb92f